Header Background day #29
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

دیگر نمینویسم از تو

5 ارسال‌
4 کاربران
11 Reactions
1,507 نمایش‌
saei.arash
(@saei-arash)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 59
شروع کننده موضوع  

دیگر نمینویسم از تو

نمینویسم

از زلف پریشانت

از چشمان خمارت

از لبهای سرخت

از سحر و جادویت

من از نو از خود

مینویسم

از تنهاییم

از شعر که نگاهم شد

از اشک که دعایم شد

از غریبیم

از سکوت که صدایم شد

از غم که همدمم شد

و از رویای باتو بودن که

تسکین دردبی درمانم شد

نگاهکن

من از خود نوشتم ولی

در آخر باز تو هستی

آری

وقتی جوهری دربدن نباشد

دیگر نمینویسم از تو...


   
sat-lotfi70، md128 و mis_reihane واکنش نشان دادند
نقل‌قول
هالی
(@s-n-p)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 209
 

@آرش ساعی 102578 گفته:

دیگر نمینویسم از تو

نمینویسم

از زلف پریشانت

از چشمان خمارت

از لبهای سرخات

از سهرو جادویت

من از نو از خود

مینویسم

از تنهاییم

از شعر که نگاهم شد

از اشک که دعایم شد

از غریبیم

از سکوت که صدایم شد

از غم که همدمم شد

و از رویای باتو بودن که

تسکین دردبی درمانم شد

نگاهکن

من از خود نوشتم ولی

در آخر باز تو هستی

آری

وقتی جهری دربدن نباشد

دیگر نمینویسم از تو...

سلام آرش جان.

از شکوه و شکایتی که توی شعرت بود خوشم اومد فقط چندتا ایراد کوچولو.

(از لبهای سرخات

از سهرو جادویت) غلط املایی دارن. بازم بود اینار رو برای نمونه گفتم. کلاس کار رو خراب می‌کنه.

(وقتی جهری دربدن نباشد) جهری چیه؟ فکر کنم کلمه رو بد نوشتی.

اما عاشق اینجای شعرت شدم که میگی:

(از شعر که نگاهم شد

از اشک که دعایم شد

از غریبیم

از سکوت که صدایم شد)

عالی بود داداش..

و در آخر، باور کن همۀ این حرفا رو میزنم به خاطر علاقه ای که به شعر دارم و از کسایی که می‌نویسن خوشم میاد.

همیشه موفق باشی.

زیاد بنویس که موفقیت در تکرار و تمرینه.((87))


   
saei-arash، mis_reihane و md128 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
MIS_REIHANE
(@mis_reihane)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 431
 

اخی عزیزم.خیلی خوب بود .اخی(((((((((((((((: اون سرخات چی بود؟ فک کنم میخواستی بگی سرخت نوشتی سرخات :دی انی وی در کل خوبه.خعلی خوشم اومد مخصوصن اینجا:

نگاهکن

من از خود نوشتم ولی

در آخر باز تو هستی


   
saei-arash و md128 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
MD128
(@md128)
Eminent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 34
 

@آرش ساعی 102578 گفته:

دیگر نمینویسم از تو

نمینویسم

از زلف پریشانت

از چشمان خمارت

از لبهای سرخات

از سهرو جادویت

من از نو از خود

مینویسم

از تنهاییم

از شعر که نگاهم شد

از اشک که دعایم شد

از غریبیم

از سکوت که صدایم شد

از غم که همدمم شد

و از رویای باتو بودن که

تسکین دردبی درمانم شد

نگاهکن

من از خود نوشتم ولی

در آخر باز تو هستی

آری

وقتی جهری دربدن نباشد

دیگر نمینویسم از تو...

سلام آرش عزیز دلنوشته زیبایی بود حس جالبی داشتم موقع خوندن ....فقط ی جاهایی هنوزم اشتباه املایی هست مثل سهر که همون سحر یا جهری در بدن؟ و یا سرخات که همون سرخت هست ...نکات ریزیه ولی با دقت بیشتر از بین میره....

بازم منتظر دلنوشته هات هستم((221))


   
saei-arash و mis_reihane واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
saei.arash
(@saei-arash)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 59
شروع کننده موضوع  

ممنون از همه حق دارید مرسی

پیش میاد دیگه

چشم بیشتر دقت میکنم


   
md128 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
اشتراک: