با سلام و درود فروان
دیدم امیر ارسلان طرفدار زیاد پیدا کرده و با پیشنهاد اعظم ( @azam ) تصمیم گرفتم این کتابم معرفی کنم، اول می خواستم لینک دانلودم بزارم ولی دیدم همه سایتا زدن هر گونه کپی برداری غیر مجاز است و باید اجازه بگیرم منم که تنبل گفتم معرفی می کنم هر کس خواست خودش میره و دانلود می کنه!
من این کتابو 11-12 سالگی خوندم و کلی کیف کردم،( البته کتاب بزرگونه ایه ) یه مدت کل فکر و خیالم این کتاب بود! ولی متاسفانه تا جلد دوم بیشتر گیرم نیومد و کامل نشده موند( شهر ما قحطی کتاب بوده و هست)
در کل بخونین کیف کنین دیگه!
معرفی کتاب کیی از ویکی پدیا) سَمَک عَیّار رمانی است مشهور و قدیمی به زبان فارسی که در سدهٔ ششم هجری نوشته شده است. داستانهای این کتاب سه جلدی به دست فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی جمعآوری شده است. وی داستانها را از زبان یک راوی به نام صدقهٔ ابوالقاسم فراهم آورده است.
سمک عیار، یکی از داستانهای عامیانهٔ فارسی است که سینهبهسینه نقل شده و سدهها مایهٔ سرگرمی مردم ایران بودهاست. قهرمان داستان پسر شاه حلب است که دلباختهٔ دختر فغفور شاه چین شده و سپس به جنگ پادشاه ماچین رفتهاست. بیشتر رویدادهای جلدهای یکم و دوم در چین و ماچین میگذرد.
کتاب سمکِ عیار این مزیّت را دارد که چون داستانهای آن روایت مردم بود و در میان عوام مشهور و محبوب بودهاند، زبان این کتاب نیز زبان عمومی آن دوره را نشان میدهد و به همین خاطر بسیار ساده و رواناست.
صحنههای این داستان در ایران و سرزمینهای نزدیک به آن اتّفاق میافتند. بیشتر شخصیتها و قهرمانان این کتاب نامهای ایرانی دارند. شخصیت اصلی این کتاب پهلوانی نامآور به نام سمکِ عیار است که در طی ماجراهایی با خورشیدشاه سوگند برادری میخورد.
در مقدمه جلد سوم این کتاب، نام مؤلف «فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی» ذکر شده اما خود او راوی اصل قصه را «صدقه بن ابی القاسم» معرفی میکند. صدقه ابوالقاسم منسوب به شیراز و فرامرز خداداد منسوب به ارجان فارس (بهبهان کنونی در استان خوزستان) است.
کاربرد نامهای ایرانی کهن همچون خردسب شیدو، هرمزکیل، شاهک، گیلسوار، سرخورد، مهرویه و زرند و مانند اینها این گمان را قوی میکند که این افسانه کهن بوده که بعدها یعنی در سدهٔ ششم به فراخور زمان نو شدهاست. موردی که در کتاب سمکِ عیار در پیوند با وجه تسمیه خورشیدشاه، قهرمان اصلی داستان ذکر شده درست همانند همان است که در کتاب پارسی میانه بندهش در مورد منوش خورشید، از نوادگان منوچهر، پادشاه کیانی آمدهاست. این میتواند گویای پیوند این کتاب با کتابهای پارسی پیش از اسلام باشد.
خلاصه داستان: ( کپی از ویکی پدیا) ماجرای اصلی کتاب داستان شاهزادهای جوانمرد از شهر حلب به نام خورشید شاه است که برخلاف میل باطنیاش که از عشق و عاشقی دوری میجست و بر عاشقان میخندید، به عشق دختر فغفور شاه، پادشاه ماچین گرفتار میشود و حوادثی شیرین و جذاب به وجود میآورد.
شاهزاده برای به دست آوردن مهپری، به سوی ماچین حرکت میکند. در این میان مردی به نام «سمک عیّار» به خورشیدشاه میپیوندد و از آن پس بار اصلی حوادث را به دوش میکشد. او که مردی عیّار است با هم دستی و همراهی افرادی چون شغال پیلزور، روزافزون، روحافزای و چند پهلوان و عیّار دیگر در بیشتر رویدادها به کمک خورشیدشاه میآید.
شخصیت دیگری که نقش مهمی در داستان بر عهده دارد، فرّخ روز، پسر خورشیدشاه است، که او نیز همانند پدر به عشق دختری مبتلا میگردد و به سرزمینهای زیادی لشکرکشی میکند و در این میان قسمت قابل توجّهی از کتاب را به خود اختصاص داده است. در بخشهایی که فرّخ روز حضور دارد داستان تا حدودی به اسطوره نزدیک میشود و ما را به یاد اثر حماسی بزرگ ایرانیان، شاهنامهٔ فردوسی میاندازد
ویکی پدیا نبود من چه می کردم؟؟؟؟؟
دانلود «جلد اول سمک عیار» از پیشتازان کتاب
ایول...یعنی من عاشق این پستای توام!خیلی ممنون بابت این کتاب...داستان خیلی جالبی داره..یادمه وقتی اولین بارمعلممون داستانشومیگفت عین این بچه ها میخ شده بودم گوش میدادم...یادش بخیر((100))((55))
سل به همه دوستان
خیلی ممنون از شما بابت معرفی این کتاب بسیار زیبا.
البیته این کتاب معمولا تو کتابخونه های عمومی هست و من هم در دوره دبیرستان خوندمش و صدالبته بسیار سردرگم شدم وقتی فهمیدم کتاب پایان نداره و بعد کمی تحقیق و البته خوندن مقدمه جلد اول کتاب!!! فهمیدم که بقیه کتاب طی زمان بسیار طولانی که ازش گذشته، گم شده!!!! و اصلا وجود خارجی نداره که ناشری بخواد چاپ اش کنه.
فوق العاده است، پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش. خیلی تعجب کردم صدها سال پیش چنین کتابی نوشته شده، از همه فانتزی هایی که خوندم جالب تر و البته بسیار اسطوره ای بود.