Header Background day #26
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

[مهم] بیوگرافی نویسنده مورد علاقه تون رو بنویسید

3 ارسال‌
3 کاربران
5 Reactions
1,903 نمایش‌
reyhane.ramooz
(@reyhane-ramooz)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1143
شروع کننده موضوع  

سلام امروز این پست رو گذاشتم که هرکس بیوگرافی نویسنده مورد علاقه شو بنویسه.

اول از خودم شروع می کنم بیوگرافی چارلز دیکنز:

چارلز جان هوفام دیکنز (به انگلیسی: Charles John Huffam Dickens؛ ۷ فوریه ۱۸۱۲ – ۹ ژوئن ۱۸۷۰) برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیدهٔ جیمز جویس، نویسندهٔ بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده‌است.

از او برای داستان‌سرایی و نثر توانمندش و خلق شخصیت‌های به یادماندنی، بسیار تحسین به عمل آمده‌است. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری کسب کرده‌است. از آثارش می‌توان دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور تویست و داستان دو شهر را نام برد.

تالارگفتمان 1

زندگی‌نامه

کودکی و نوجوانی

دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لندپورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی بحریه بود. پدرش اهل لاابالی‌گری و وامداری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانهٔ واکس سازیِ وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان هم‌چنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.

روزنامه‌نگاری و اولین رمان‌ها

دیکنز بعد از پایان دوره مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه‌نگار شود. در این دوره، در شیوه‌ای سخت از خلاصه‌نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالی‌که جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.

دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلدادهٔ دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی نازل‌تر از خود یافتند. این دلباختگی و برخوردی دیگر با او در میانسالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.

نخستین طرح‌وارهٔ دیکنز به سال ۱۸۳۳ با پیوستن به مورنینگ کرونیکل به عنوان ناهار در پوپلار منتشر شد و در پی آن، طرح‌واره‌های دیگر انتشار یافت. او در این سال‌ها با پرسه در نواحی خارج از لندن و حضور در گردهمایی‌های انتخابات مقدماتی مجلس و تهیه گزارش از آن، وارد زندگی اجتماعی‌ای شد که گسترش آن، سریع و لحظه به لحظه بود. او در اوایل سال ۱۸۳۶، دو ماه پس از انتشار طرح‌واره‌هایی از بوز، با کاترین هوگارت ازدواج کرد و پس از آن برای نوشتن داستان زنجیره‌ایی که بعدها نامه‌های پیکویک نام گرفت، قرارداد بست. او پیش از آن سردبیری بنتلیز مسیلانی را پذیرفته بود که در آن، از سال ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ الیور تویست منتشر شد.

دیکنز در اوایل ۱۸۳۷، صاحب اولین فرزند خود از ده فرزند شد و در ماه مه، شاهد مرگ خواهر همسرش بود که از اوایل زندگی مشترک آن دو، با آن‌ها زیسته بود. یاد فقدان شدید او برای دیکنز بعدها در بیماری سخت رز میلی در الیور تویست بزرگ داشته شد.

فعالیت‌های اجتماعی

در سال ۱۸۳۸ از مدارس ارزان یورکشایر دیدن کرد و در نیکلاس نیکلبی، دربارهٔ این اماکن نوشت. در همین روزها با زنی به نام آنجلا بروت کوتس آشنا شد و به دفاع از افکار بشر دوستانهٔ این زن پرداخت و کوشش اجتماعی خود را در خدمت اهداف او به کار بست. از جملهٔ این فعالیت‌ها تأسیس خانه‌ای برای زنان ساقط شده به سال ۱۸۴۷ بود. هر چند دیکنز در سال ۱۸۳۰ از بزرگان ادب آن روزگار محسوب می‌شد، اما او پس از آن نیز، از تلاش خود برای تاختن به بیداد و ستمگری و فخر فروشی، دست نکشید. دیکنز با بسط طرح اولیهٔ «ساعت آقای همفری»، داستانی بلندی با عنوان «دکان عتیقه چی» نوشت و هم‌چون گذشته، فریاد اعتراض خود را از به کارگیری کودکان در معادن، به گوش جامعه‌اش رساند و هم‌چنین طنز تمسخر علیه «توری‌ها» را در نوشته‌های خود جای داد، کسانی‌که مخالف تصویب قوانین انسانی بودند.

سفر به آمریکا و فرانسه

در سال ۱۸۴۲ با سفر به امریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت‌هایی از امریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته‌ای بودند از ستودنی‌های بسیار امریکا و البته همهٔ آن‌چه که در نگاه دیکنز نفرت‌انگیز آمدند. وی در سال‌های ۱۸۴۴-۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آن‌جا ناقوس‌های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس‌ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه‌ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز (اخبار روز) شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده‌پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست. (مدارس ژنده‌پوشان مؤسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش می‌دیدند.)

«دامبی و پسر» را در پاریس و لوزان نوشت و بعد از نگارش رمان معروف «دیوید کاپرفیلد»، مجلهٔ خود «هاوسهولد وردز» (سخنان خانگی) را راه اندازی کرد. مجله‌ای که سبک سخن او بود، اساسی و انسانی. دیکنز در این ایام نویسندگی و روزنامه‌نگاری را با تئاتر - که اغلب به نفع مؤسسات خیریه بر‌گزار می‌شد- در هم آمیخت.

دوران میان‌سالی

در سال ۱۸۵۱ به «تاویستوک هاوس» نقل مکان کرد که برای اسکان خانواده‌اش و خانوادهٔ همسرش که در ایام عدم حضور دیکنز در وطن با خانوادهٔ او زندگی می‌کردند، به حد لازم، بزرگ بود و پس از این جابه جایی نگارش «خانه قانون‌زده» را آغاز کرد. دیکنز در سال۱۸۵۳«سرود کریسمس» را که ده سال پیش از آن نگاشته بود، برای جماعتی ۲۰۰۰ نفری خواند و در سال بعد توانست با انتشار «دوران سختی» در فروش مجله‌اش «هاوسهولد وردز» که این روزها افت کرده بود، هیجانی به وجود آورد و با شیوع وبا در سال۱۸۵۴، در همین مجله مصراً خواستار بهبود وضع بهداشت جامعه شد. وی پالمرستن و دولتش را به خاطر سوء ادارهٔ وحشتناک جنگ کریمه مورد انتفاد قرار داد و این انتقادها در بی‌کفایتی موصوف در «داریت کوچک» پی گرفته شد. او سرانجام موفق به خرید خانه‌ای شد که از کودکی در رؤیاهای خود می‌پروراند، خانه‌ای نزدیک راچستر - گذر هیل پلیس. اما در سال ۱۸۵۷ برای او واضح و عیان بود که ازدواج و زندگی مشترک او و همسرش به پایان خود نزدیک می‌شود. او که با شور و شوق بسیار، خواستار خوانش قطعاتی از کتاب‌هایش برای علاقه‌مندان بود، در بحران جدایی از کاترین قرار گرفت. کاترین به تشویق مادرش از دیکنز جدا شد و شایعهٔ وجود رابطهٔ نه چندان خوشایند بین دیکنز و «الن ترنان» هنرپیشهٔ جوان بر سر زبان‌ها افتاد. این شایعات و حرافی‌ها، دیکنز را برای دفاع از بی‌گناهی خود و ترنان، وارد عملی پر هیاهو و به دور از احتیاط کرد.بیوگرافی‌نویس کلر تومالین در کتاب زن محرمانه استدلال میکنذ که الن ترنان ۱۳سال پایانی عمر دیکنز را با وی به صورت مخفیانه زندگی کرده‌است.بعداً از روی کتاب زن محرمانه یک نمایشنامه تحت عنوان «نلی کوچک» توسط سیمون گری نوشته شده است.و همچنین فیلمی در سال ۲۰۱۳.

در اوایل ۱۸۵۹ مجله‌ای تازه با عنوان «سرتاسر سال» که با«داستان دو شهر» آغاز می‌شد، منتشر کرد؛ اما فروش آن دچار افت شد و برای بازگشت به وضع قبلی، انتشار «آرزوهای بزرگ» به او کمک کرد.

مرگ

بی‌قراری دیکنز برای خلق اثر هم‌چنان باقی بود، اما سلامت او با خواندن‌های پر از شیفتگی‌اش، روز به روز تحلیل می‌رفت. پس از سال ۱۸۶۰ (روزهایی که آرزوهای بزرگ قلم می‌خورد)، الن ترنان، گاه گاه در نزدش می‌ماند. در ۹ ژوئن ۱۸۶۵، دیکنز با سانحهٔ قطار مواجه شد که در مؤخرهٔ «دوست مشترک ما» به آن اشاره می‌کند، اما با این همه، کتاب‌خوانی‌های او و سفرهایی که با این هدف داشت، ادامه یافت، چنان‌که حدود ۱۸۶۷-۱۸۶۸ دیگر بار به امریکا رفت. او از لحاظ مالی هیچ کم نداشت، اما از نظر جسمانی شکسته به نظر می‌رسید.

بی‌اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی - ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روز افزون پای چپ) تا بدان‌جا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک رشته کتاب‌خوانی جدید نمود. دیکنز در ۱۵ مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، در حالی‌که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به طور ناگهانی از جهان رفت.

شیوهٔ نوشتار

دیکنز نیز مانند بسیاری از رمان‌نویسان دیگر (جورج الیوت، امیل زولا، دفو و...) از روزنامه‌نگاری شروع کرد و سپس از واقعیت به خیال گرایید. وی نیز مانند دیوید کاپرفیلد را در حالی می‌نوشت که مقید به سخن دیگران بود. کارش در مقام گزارشگر مذاکرات پارلمانی به او سرعت و دقت آموخت. از گزارشگری به شکل آزادتری از روزنامه‌نگاری گروید: «طرحواره‌هایی از بوز» در معنا مجموعه مقالاتی است که جریان تکامل رشد تدریجی این داستان‌سرا، شخصیت‌آفرین و تحلیل‌گر محیط‌ها و اشیا را به دست می‌دهد. او هرچند هرگز از روزنامه‌نگاری نبرید و همواره سردبیر مجلات و سرگرم نوشتن مقالاتی برای روزنامه‌ها و سخنرانی‌ها بود، اما اثر ذکر شده، مثالی روشن از کوشش روزنامه‌نگاری است در اعتلا بخشی به استعدادهای نویسندگی خویش.

دیکنز ارائه کننده عوالم شهر است. دگرگونی شهر - چه از لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی - و چیرگی او بر توصیف این دگرگونی‌ها. در طرحواره‌ها به وضوح این توانایی را می‌بینیم. توصیف یک عمارت یا مؤسسه از زبان دیکنز، چیزی ورای وصفی خشک و خالی است از عمارتی بی‌جان. او ناظر تغیرپذیری ظاهر است و چنان توصیف می‌کند که گویی این عمارت ساکن نیست. او اشیا را در قیاس جنبه‌های متحرک جامعه‌ای می‌بیند که در حال تبدل است. وقتی خیابان‌های کثیف لندن را توصیف می‌کند چنین به ما می‌گوید:«نم همین قدر دزدانه و نرم فرود می‌آید که سنگفرش خیابان‌ها را چرب کند.» می‌گوید:«چراغ‌های گازی به علت مه سنگین و تنبلی که بر هر چیز می‌نشیند رخشنده‌تر می‌نمایند.» توصیف طرح‌واره‌ها چیزی است بسیار سینمایی که از خودداری دیکنز در توصیف صحنه‌های ساکن مایه می‌گیرد. اگر هم استثنایی بارز به چشم بیاید، بی‌گمان مؤید قاعده‌است.

طرح‌واره‌هایی از بوز، از ذوق و استعداد کمدی دیکنز نیز جان می‌گیرد. او کمدی را به گونه‌ای توصیف می‌کند که ما متوجه تأثیر گرفتن او از این تجربه می‌شویم. بازیگران زن و دلقک‌ها اغراق شده‌اند، اما این اغراق به طور قطع ملهم از مبادی تئاتر روزگار خویشند. یکی دیگر از استعدادهای نمایشی دیکنز، تأثر انگیزی و خوشمزگی است. یکی از طرحواره‌های اولیه یعنی «مغازهٔ گروگیر» این تأثرانگیزی را به گونه‌ای شایان بیان می‌کند. در این اثر، هم تجزیه و تحلیل است و هم اقناع - که هم تفاهم برانگیز است و هم ترحم‌انگیز.

«دیوید کاپرفیلد» به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صریح اجتماعی در این رمان کمتر از نوشته‌های دیگرست. در این جا توجه نویسنده بیشتر به ماجراهای خانگی و روحانی است تا بی‌دادهای اجتماعی. هرچند با زندگی‌ای که خود نویسنده داشته‌است، طبعاً توجه به مسائل روانشناختی از دید اجتماعی بارز و آشکار است. خفت‌های شخصیت «پیپ» در این رمان، فرازجویی‌هایش، بزرگ‌منشی‌های به خود بسته‌اش و نیز ترقی و تنزلش همه سمبول‌های اجتماعی قابل شناخت‌اند. این رمان در آن واحد تصویر یک شخصیت خاص و یک تعمیم نیرومند است.

دیکنز در چند رمان بعدی دیگرش رنجی بر خود هموار می‌سازد تا از هرگونه راه‌حل ساده‌ای اجتناب کند. «دوران مشقت»، «دوریت کوچک»، «داستان دو شهر» و «آرزوهای بزرگ» دامنهٔ توقع خود را از خواسته محدود می‌کنند و از ما توقع ندارند که بنشینیم و همه کسانی را که اکنون پس از آن همه رنج، به رفاه رسیده‌اند، ببینیم. اگرچه پرداخت شخصیت‌های متعلق به طبقهٔ کارگر و مسائل صنعتی به شیوه‌ای زمخت و احساساتی انجام شود، هنر«دوران سختی» در نوعی صداقت دربارهٔ تقلید اجتماعی شخصیت داستان است. ما در این جا بر خلاف «خانهٔ قانون‌زده»، از پی تشریح تخریب، در رسیدن ساختمانی در مقیاس کوچک را نمی‌بینیم.

فهرست آثار

دیکنز آثار بسیاری به صورت رمان و داستان‌های کوتاه دارد. او بیشتر داستان‌های معروفش مانند الیور تویست را به صورت داستان‌های سریالی در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها منتشر می‌کرد که بعدها به صورت کتاب جمع‌آوری شدند.

رمان‌های برجسته دیکنز:

  • آقای پیکویک (The Pickwick Papers (۱۸۳۷
  • الیور تویست، (The Adventures of Oliver Twist (۱۸۳۸
  • ماجراهای نیکلاس نیکلبی، (The Life and Adventures of Nicholas Nickleby (۱۸۳۹
  • مغازه عتیقه‌فروشی، (The Old Curiosity Shop (۱۸۴۰
  • بارنابی روج، (Barnaby Rudge (۱۸۴۱
  • سرود کریسمس، (A Christmas Carol (۱۸۴۳
  • زندگی و ماجراجویی‌های مارتین چوزلویت، (The Life and Adventures of Martin Chuzzlewit (۱۸۴۴
  • دامبی و پسر، (Dombey and Son (۱۸۴۸
  • دیوید کاپرفیلد، (David Copperfield (۱۸۵۳
  • خانه غمزده، (Bleak House (۱۸۵۳
  • دوران مشقت، (Hard Times: For These Times (۱۸۵۴
  • دوریت کوچک، (Little Dorrit (۱۸۵۷
  • داستان دو شهر، (A Tale of Two Cities (۱۸۵۹
  • آرزوهای بزرگ، (Great Expectations (۱۸۶۱
  • دوست مشترکمان، (Our Mutual Friend (۱۸۶۵
  • عبور ممنوع، (No Thoroughfare (۱۸۶۷ (به همراه ویلکی کالینز)
  • اسرار ادوین درود، (The Mystery of Edwin Drood (۱۸۷۰

   
hermion و dokhtare-ashoob واکنش نشان دادند
نقل‌قول
RaStar
(@rastar)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 144
 

جرج آر.آر. مارتین

جرج ریموند ریچارد مارتین (به انگلیسی: George Raymond Richard Martin)، که گاهی به اختصار GRRM نوشته می‌شود، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی سبک‌های فانتزی، علمی‌تخیلی و وحشت است. مارتین بیشتر به خاطر مجموعه‌ی فانتزی پرفروش و موفق «ترانه یخ و آتش» شناخته می‌شود. در سال ۲۰۱۱ شبکه‌ی تلویزیونی HBO سریالی با نام «بازی تاج و تخت» را از کتاب اول این مجموعه اقتباس کرد که با استقبال فراوانی مواجه شد. همچنین، مجله‌ی تایم مارتین را برای فهرست ۱۰۰ فرد تأثیرگذار سال ۲۰۱۱ برگزید. جورج مارتین در سال ۱۳۹۲ امتیاز ترجمه و نشر آثارش به زبان فارسی را به میلاد فشتمی و نشر بهنام واگذار کرد.از آثار این نویسنده تاکنون رمان رویای تب‌آلود به زبان فارسی در ایران منتشر شده است.

زندگی‌نامه

جرج آر. آر. مارتین در ۲۰ سپتامبر ۱۹۴۸ در بایون در ایالت نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. خانواده‌اش از طبقه‌ی کارگر بودند و در یک مجتمع مسکونی فدرال در نزدیکی لنگرگاه‌های شهر زندگی می‌کردند. او در همان‌جا به دبیرستان رفت، هرچند آن را دوست نداشت. با این وجود، مارتین بعدها می‌گوید در آن دوره‌ی حیاتی بود که علاقه‌اش به سبک داستانی «ابرقهرمانی» شکل گرفت. در جوانی، عاشق کمیکهای ابرقهرمانی عصر نقره‌ای دهه‌ی ۶۰ بود و همه‌ی آن‌ها را جمع می‌کرد. در شماره‌ی ۲۰ کمیک‌استریپ «چهار شگفت انگیز» نامه‌ای به چاپ رسید که مارتینِ دانش‌آموز به سردبیر آن نوشته بود. او می‌گوید توجهی که به آن نامه شد، همراه با علاقه‌اش به کمیک‌ها و فنزین‌های در حال پیدایش آن عصر دست به دست هم دادند تا او راه یک نویسنده‌ی حرفه‌ای را در پیش گیرد. در سال ۱۹۶۵، در حالی که مارتین هنوز یک نوجوان بود، برای داستان آماتوری ابرقهرمانیش به نام «مرد قدرت‌مند در برابر حصار آبی» برنده‌ی جایزه آلی شد.

در سال ۱۹۷۰، مارتین در رشته‌ی خبرنگاری از یکی از دانشگاه‌های ایالت ایلینوی مدرک کارشناسی گرفت. یک‌سال پس از آن موفق شد از همان دانشگاه مدرک کارشناسی ارشدش را هم بگیرد.

مارتین نوشتن داستان‌های کوتاه علمی‌تخیلی را از اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ آغاز کرد. اولین داستانش که نامزد دو جایزه‌ی هوگو و نبیولا شد، «با صبح‌گاه، مه می‌آید» نام داشت که در سال ۱۹۷۳ در مجله‌ی آنالوگ به چاپ رسید.

با این که بیشتر کارهای او، فانتزی و وحشت محسوب می‌شوند، چندتا از کارهای اولیه‌اش در سبک علمی‌تخیلی نوشته شده‌اند و در آینده‌ای غریب به نام «هزار دنیا» یا «آدمستان» اتفاق می‌افتند. علاوه بر آن، حداقل یک اثر او در سبک سیاسی-نظامی است؛ «شب خون‌آشام‌ها» که «هری ترتل‌داو» آن را در فهرست «بهترین علمی‌تخیلی‌های نظامی» قرن بیستم قرار داد.

در دهه‌ی ۱۹۸۰، مارتین نوشتن برای تلویزیون را شروع کرد و همچنین به ویراستاری کتاب پرداخت. او در هالیوود، روی مجموعه‌های «Twilight Zone» و «Beauty and the Beast» کار کرد.

در سال ۱۹۸۷، فیلمی به نام «Nightflyers» از روی نولای او با همین نام ساخته شد.

مارتین در ۱۵ فوریه‌ی ۲۰۱۱ طی یک جشن کوچک در خانه‌شان در سنتا فه‌ی نیومکزیکو، با پاریس مک‌براید ازدواج کرد. حلقه‌های ازدواجشان را هنرمندان محلی با الهام از فرهنگ سلت ساخته و به آن‌ها هدیه دادند. دوستان محلی‌شان نیز در جشن حاضر بودند و به آن‌ها در برگزاری جشن یاری رساندند.

ترانه یخ و آتش

در سال ۱۹۹۱ مارتین به رمان‌نویسی بازگشت و کاری را شروع کرد که در نهایت به مجموعه‌ی فانتزیش، «ترانه یخ و آتش» بدل شد. ترانه یخ و آتش حداقل تا هفت کتاب ادامه خواهد یافت و گفته می‌شود از داستان‌هایی چون «آیوان‌هو» و «جنگ گل‌ها» الهام گرفته. اولین کتاب این مجموعه، «بازی تاج و تخت» در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. در نوامبر ۲۰۰۵، چهارمین کتاب مجموعه به نام «جشنی برای کلاغ‌ها» در صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های «نیویورک تایمز» و «وال استریت ژورنال» قرار گرفت. به علاوه در سال ۲۰۰۶، جشنی برای کلاغ‌ها نامزد دو جایزه‌ی «کیل» و «بریتیش فانتزی» شد. «ترانه یخ و آتش» مورد تقدیر و تحسین منتقدین و خوانندگان و نویسندگان بسیاری قرار گرفته است.

ساخت سریال با شبکه‌ی اچ‌بی‌او

در حینی که کتاب پنجم مجموعه‌ی ترانه یخ و آتش، «رقصی با اژدهایان» داشت تمام می‌شد، مارتین به شدت درگیر ساخت یک سریال تلویزیونی شد که از همین مجموعه‌اش اقتباس شده بود. نام سریال را به خاطر کتاب اول مجموعه، «بازی تاج و تخت» گذاشتند. مارتین در انتخاب تیم تهیه‌کنندگی و نوشتن دیالوگ‌ها شرکت داشت و نامش در فهرست تهیه‌کنندگان اجرایی سریال می‌آید.

در سال ۲۰۰۷، شبکه‌ی اچ‌بی‌او تمام حقوق تلویزیونی مجموعه‌ی ترانه یخ و آتش را خرید. «بازی تاج و تخت» در ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ شروع به پخش کرد و تا ده قسمت یک ساعتی ادامه یافت. فصل اول سریال، رخدادهای اولین کتاب مجموعه را پوشش می‌دهد. ماه‌ها پیش از اکران اولین فصل سریال، تریلرها و تکه‌های پشت صحنه‌های زیادی از مراحل ساخت سریال در اچ‌بی‌او پخش شد و در سایت‌های اینترنتی گوناگونی در دسترس عموم قرار گرفت. این‌ها تنها بخشی از تبلیغات رسانه‌ای وسیع اچ‌بی‌او بود که برای یکی از گران‌ترین سریال‌های تلویزیون کابلیشان انجام می‌شد. هزینه‌ی ساخت سریال را تنها برای اولین فصل، حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار تخمین می‌زنند.دو هفته پیش از شروع به پخش مجموعه، ۱۴ دقیقه از اولین قسمت سریال پخش شد تا انتظارات را همچنان بیشتر بالا ببرند. پس از آن که نظرات مثبت بینندگان از سراسر دنیا سرازیر شد و اولین قسمت بیش از ۴٫۲ میلیون بیننده یافت، تنها دو روز پس از شروع پخش سریال، اچ‌بی‌او اعلام کرد که دومین فصل «بازی تاج و تخت» نیز کلید خورده است. تا پایان آن هفته، ۹ میلیون نفر اولین قسمت را تماشا کرده بودند. چیز زیادی از پایان پخش فصل اول نگذشته بود، که اعلام شد سریال نامزد ۱۳ جایزه‌ی امی شده، از جمله بهترین سریال درام و بهترین بازی‌گر پشتیبان.

منیع:ویکی پدیا


   
reyhane-ramooz واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
MIS_REIHANE
(@mis_reihane)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 431
 
دارن شان

اسم اصلیش" دارن اوشاگنسی"هست و متولده ژوئنه.

در حال حاضر 43 سالشه و ساکن بریتانیا"انگلیس"لندن

ملیت اون ایرلندیه و ی رمان نویس توپــــــــــه

ژانر تموم کاراش وحشتناکه (جز دوتاشون ک بزرگساله )و بهترین کتاب ب گفته خودش "جلاد لاغر"ه

در بچگیش خیلی نااروم بوده و هیچ مهد کودکی اونو قبول نمیکرده ((50))

در شش سالگی ب ایرلند اومد و بعد از کالج خوندن دوسال در تلوزیون کارکرد و بعد شروع کرد ب نوشتن

با کتاب "سرزمین اشباح"همون دارن شان خودمون معروف شد و کمپانی برادران وارنر درخاست ساخت فیلم از کتاباشو کرد ک هیچوقت انجام نشد

در طی 5 سال11 کتاب نوشت که در 28 کشور و ب 20 زبان ترجمه و فروخته شد.

دارن عاشقه موزیک پاپ پیاده روی و شنائه و موزیک راک و فوتبال هم دوس داره.

حماسه لارتن کریپسلی حماسه دارن شان زام-بی سه گانه شهر نبرد با شیاطین و جلاد لاغر

از کتاب های اونه.

امیدوارم از کتاباش لذت ببریــــــد((226))


   
Leyla و alive واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
اشتراک: