Header Background day #12
آیینهای چهارشنبه سو...
 
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

آیینهای چهارشنبه سوری

18 ارسال‌
1 کاربران
0 Reactions
2,048 نمایش‌
mr.sohrab
(@mr-sohrab)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 999
شروع کننده موضوع  

آيينهاي چهارشنبه سوري (از قاشق زنی تا فال کوزه)

از جمله جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است. آتش در نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاکی ، زندگی ، سازندگی و تندرستی است.

یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان به عنوان پیش درآمد یا پیش باز نوروز وجود داشته و آمیزه ای از چند رسم گوناگون می باشد، جشن سوری بوده است. سوری به معنی سرخ است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز می افروخته اند . در تاریخ بخارا نیز آمده است " چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست ، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند..". این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای بهیژک یا پنچه ی دزدیده بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها می افروختند که هم شگون داشته و هم به باور نیاکانمان ، تنوره ی آتش و دود بر بامها ، فروهرها را به خانه های خود رهنمون می کرده است .

چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتش آفروزان که پیام آور این جشن اهورائی بودند به شهرها و روستاها می رفتند تا مردم را برای این آئین آماده کنند. آتش افروزان ، زنان و مردانی بسیار هنرمند بودند که با برگزاری نمایش های خیابانی، دست افشانی ها ، سروده ها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان می پرداختند. هدف آنها انتقال نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. آنها که زنان و مردان شادی بخش خوانده می شدند در روزگار ما هنوز نمود کوچکی از خود را زیر نام خواجه پیروز یا حاجی فیروز زنده نگاه داشته اند که البته از هنرمندی زن یا مرد آتش افروز در دوران گذشته بسیار دور است.

از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، آتش افروزان در تمام نقاط شهر و ده آتش می افروختند که آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه می داشتند. دختران و پسران دور آتش گرد می آمدند و به پایکوبی و سرود خوانی و پرش از روی آتش می پرداختند. این آتش ، نماد و نشانه ی نیروی مهر میترا و نور و دوستی بود.

آیین آتش افروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام "چهار شنبه سوری" بر خود گرفته است..

در ایران باستان بخش بندی هفته به شنبه و چهارشنبه و... نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از 30 روز ماه نامی ویژه داشته است ( امرداد ، دی بآذر، آذر ، ... ، سروش ، رشن ، فرودین ، ورهرام ، ... ، شهریور ، سپندارمزد ، خورداد و..) . "هفته" ریشه در آیین های سامی دارد ، که باور داشتند خداوند جهان را در 6 روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت ؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیده اند که به معنی فراغت و استراحت است. بخش بندی روز ها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیده است. اعراب درباره ی هر یک از روزهای هفته باورهایی داشته اند ؛ از جمله اینکه 4 شنبه ی هر هفته روز شومی است.

استاد پورداود در این باره می نویسد:" آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیینهای دیرین است .. شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال ، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشته اند.. روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است.. ".

منوچهری دامغانی هم اینگونه به این باور اشاره می کند:

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور / به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

و بدین گونه بود که ایرانیان ، جشن سوری آخر سال و جشن پیش درآمد نوروز را در دوره ی اسلامی به روز چهارشنبه ی آخر سال انداختند تا هیچ روز بد شگونی در روزهای بهیژک آنها نباشد و شومی چهارشنبه از میان برود و این روز هم به مانند دیگر روزهای پیش نوروزی فرخنده و شاد و باشگون باشد.


   
نقل‌قول
mr.sohrab
(@mr-sohrab)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 999
شروع کننده موضوع  

ديگر رسوم شب چهار شنبه ¤¤

همچنين ديگر رسوم شب چهار شنبه از قبيل : كوزه شكني ، فال گوش ، گره گشايي ، بخت گشايي دفع چشم زخم و بخت گشايي كندر و خوشبو ، قليا ( زاج سياه را گويند ، و زاج خود از نمك هاي طبيعي است ، بي بو و بي مزه ) سودن ، آش بيمار ، فال گرفتن با بلوني ( كوزه دهانه گشاد ، شبيه شيشه هاي مربا ) ، در اكثر شهر ها و شهرستان هاي ايران كم و بيش و با اختلافاتي انجام ميشود . مثلا در مورد بخت گشايي سنت تقريبا يكيست اما در اصفهان محل آن سنگ سوراخي در قريه مورگان است ، در تهران و شيراز و تبريز توپ مرواريد در همدان شير سنگي


   
پاسخنقل‌قول
mr.sohrab
(@mr-sohrab)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 999
شروع کننده موضوع  

يك حدس در مورد دليل آتش افروزي در چهار شنبه سوري ¤¤

ميگويند ضحاك ( يا اژدهاك از شاهان ماد ) شخصي را بنام اورامانيل مامور كرده بود كه هر روز دو جوان خوبرو را بكشد و از مغز آنان براي مار هاي دوش وي خوراك فراهم آورد و هر روز دو جوان خوبرو به او سپرده ميشد. اورامانيل با تدبير يكي از آن دو را كشته و ديگري را پشت كوه ها پنهان مي كرد. وقتي فريدون به شاهي رسيد علت اين كار را از او پرسيد و پاسخ شنيد كه ميخواستم يكي از*آنان را از مرگ نجات دهم. فريدون مشعل داراني به مشعل هاي افروخته به كوه گسيل ميدارد و جوانان پنهان شده را باز يافته، با سرور و شادي به شهر مي آورند. از آن روز به بعد مردم به ياد رفتن آن جوانان آتش مي افروزند

در مورد ضحاك يا اژدهاك ، البته روايت مار دوش بودن او بيشتر حالت يك افسانه دارد. اژدهاك يا ايشتوويگو در واقع آخرين شاه ماد بود كه قساوت بسياري در حكمراني به خرج ميداد

ولي ايشتوويگو ، كه روزي نسبت به هارپاگ خشمناك شده بود ، دستور داد از تن بي سر و دست فرزند او خوراكي فراهم آورند و پدر را مجبور كردند كه از گوشت تن فرزندش بخورد. هارپاگ فرمان را اجرا كرد و گفت هر چه شاه امر فرمايد مايه شادي او مي شود؛ ولي كينه را در دل خود نگاه داشت و بعد ها به كمك كوروش بزرگ برخاست تا ايشتوويگو (اژدهاك يا ضحاك ) را خلع كنند. كوروش جوان ، فرماندار ولايت انشان ( شامل خوزستان و بختياري امروز ) ، كه در فرمان ماديان بود ، عليه شاه ستمگر اكباتان ( به معني محل تلاقي چند راه است كه پايتخت ماد ها بوده ) قيام كرد. پس از آن ، دولت پارس رفته رفته كارش به جايي رسيد كه تمام خاور نزديك را به زير فرمان خود در آورد .


   
پاسخنقل‌قول
mr.sohrab
(@mr-sohrab)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 999
شروع کننده موضوع  

آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

شب آخرین چهارشنبه سال برای بیشتر ایرانیان، شبی خاطره انگیز است. شبی که ایرانیان با افروختن آتش در بام ها و صحن خانه ها، کوچه ها، خیابان ها و بیابان ها به نبرد با تیرگی ها و تاریکی ها می روند.

آتش برای ایرانیان تقدس ویژه ای دارد. ضمیر ناخودآگاه جمعی آنها، روزگاری را به یاد دارد که نیاکانشان به سوی آتش نماز می بردند و از میان شعله های افسونگر آن _ که چون دختران رقاص معابد هند، نیایشگران را به خلسه ای دلنشین فرو می برند _ خداوند مهر و خرد "اهورامزدا" را می جُستند.

چهارشنبه سوری می آید تا بگوید امسال نیز به مانند هزاران سال پیش "نوروز پیروز" به دیدن ایران زمین خواهد شتافت و با یادآوری اینکه فرهنگ ملّی ایران در تاریخ هزاران ساله ی سرزمینشان که آکنده از پیروزی ها و شکست ها، فرازها و فرودهاست، سیاوش وار، پیروزمندانه از دلِ آتش ها و سختی ها بیرون خواهد آمد تا روزگاری نوین را نوید دهد. چرا که به گفته ی حافظ:

شب آخرین چهارشنبه سال برای بیشتر ایرانیان، شبی خاطره انگیز است. شبی که ایرانیان با افروختن آتش در بام ها و صحن خانه ها، کوچه ها، خیابان ها و بیابان ها به نبرد با تیرگی ها و تاریکی ها می روند.

آتش برای ایرانیان تقدس ویژه ای دارد. ضمیر ناخودآگاه جمعی آنها، روزگاری را به یاد دارد که نیاکانشان به سوی آتش نماز می بردند و از میان شعله های افسونگر آن _ که چون دختران رقاص معابد هند، نیایشگران را به خلسه ای دلنشین فرو می برند _ خداوند مهر و خرد " اهورامزدا " را می جُستند.

چهارشنبه سوری می آید تا بگوید امسال نیز به مانند هزاران سال پیش " نوروز پیروز" به دیدن ایران زمین خواهد شتافت و با یادآوری اینکه فرهنگ ملّی ایران در تاریخ هزاران ساله ی سرزمینشان که آکنده از پیروزی ها و شکست ها، فرازها و فرودهاست، سیاوش وار، پیروزمندانه از دلِ آتش ها و سختی ها بیرون خواهد آمد تا روزگاری نوین را نوید دهد. چرا که به گفته ی حافظ:

دورِ گردون گر دو روزی بر مُراد ما نرفت

دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

در این شب به نشانه ی سه پند بزرگ زرتشت "اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک" سه کُپه ی آتش می افروزند و با پریدن از روی آتشی که در ادب پارسی به عشق مانند شده، می خوانند:

زردی و رنجوری من از تو

سرخی و خرمی تو از من

و با آئین هایی چون فالگوش ایستادن، فال کوزه، کوزه شکستن، کجاوه بازی، شال اندازی، قاشق زنی، حلوا پختن، دادن آش نذری و پخش آجیل مشکل گشا همراه است.

امروزه میان ایرانیان آتش سوری کارکرد دیگری نیز یافته است و آن این است که افزون تر از همه ی جشن های ایرانی، جلوه گاه پاسداری از فرهنگ و هویّت ملّی ایرانیان در برابر دشمنان تاریخی آن شده است.

بی شک اگر این آئین که به مانند همه ی جشن های پدران و مادرانمان، سرشار از منش، اخلاق، خردورزی و بیانگر جلوه هایی از زندگی آنان بوده اکنون این چنین مسخ شده و به شیوه ای ناهنجار برگزار می شود، گناه آن تنها بر گردن کسانی است که آگاهانه یا ناآگاهانه در پی مبارزه با فرهنگ ملّی ایران هستند. به گفته ی دوستِ فرزانه، مازیار قویدل:

چـون که

آتـش شـد بـه پـا

گيسـوی تـاريکـی بـريـد

تيــرگـی را کـس نـديـد

تيـرگـی

بـا روشنـی

همـدم نگـردد هيـچ گـاه


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 2
اشتراک: