Header Background day #06
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

بعد از یک پریشانی عمیق...

8 ارسال‌
6 کاربران
21 Reactions
1,122 نمایش‌
skghkhm
(@skghkhm)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 300
شروع کننده موضوع  

(به نام خداوند بخشنده ی مهربان)

همیشه می گفتم شب های بارانی را دوست دارم

همیشه می گفتم صبح های برفی را دوست دارم

همیشه می گفتم اوج گرفتن را ، جسورانه بر قله ایستادن را دوست دارم

همیشه می گفتم بوی طراوت آب را ، صدای چکاوک ها را ، طعم تازه ی نان را دوست دارم

همیشه می گفتم شعر های حافظ را بعد از یک پریشانی عمیق ، دوست دارم

رازی هست بگذار به تو بگویم.

من شب های بارانی را بخاطر لبخندهای تو دوست دارم

صبح های سپید از برف را بخاطر شوق تو دوست دارم

اوج گرفتن را بخاطر اینکه تو نگاهم کنی و با دست نشانم بدهی دوست دارم

و طعم تازه ی نان مرا به یاد کودکی مان می اندازد.

شعر های حافظ را از برم چون تو برایم تفعل می زدی و با صدای خودت برایم می خواندی

وقت هایی هست که بغض می کنم. حرف هایی دارم. تکیه گاهی می جویم که تو صمیمانه می آیی حرف هایم را می شنوی

آغوشت بغضم را آرام می کند. و با طمأنینه همیشگی ات راهنمایی ام می کنی.

وقت هایی هست آنقدر آشفته ام که نه فال حافظ و نه هیچ چیز دیگر قلب نا آرامم را شفا نمی بخشد و تو برایم از لطف خدا می گویی!

و من چقدر داستان حضرت زکریا را دوست دارم که تو بارها برایم از قرآن خوانده ای . ماجرای شگفت یک معجزه ، یک امید بزرگ پس از حسرتی طولانی! مژده به دنیا آمدن پیامبری چون یحیی. کسی که هم نام او تا آن زمان کسی نبوده است.

یادت می آید بچگی مان؟

بادبادک درست کردن هایمان

دست تکان دادن برای پرنده ها و آرزوی سلامتی با صدای بلند برای مسافرهای هواپیمایی که از بالای سرمان می گذشت!

خواهرم، خواهر عزیز من ! تو به من گفتی هر زمان در هرجا که هستم ، نگذارم قصر طلایی غرور دخترانه ام فرو بریزد.

گفتی حواسم جمع باشد .جمع گنجی که در وجودم است. حواسم جمع آدم ها باشد تا همه بدانند چطور با من رفتار کنند.

تو به من گفتی من آن دُرّ دست نیافتنی هستم که باید قدر خودم را بدانم.

من کوچکتر از آنم که بخواهم به تو چیزی بیاموزم اما می خواهم بگویم تا بدانی هنوز به یاد دارم جمله ایی را که

هر وقت سر پیش سر هم می گذاشتیم و دست در دست هم گره می زدیم ، به من می گفتی: " بهای تو بهشت است. خودت را به کمتر از آن مفروش"

و تو این حدیث پر معنا را از مادرمان آموخته بودی.

و در حقیقت این حرف های توست که مسیر زندگی خواهرت را شیرین کرد.

****************************************************************************************************************

دانلود این دلنوشته به صورت pdf


   
sat-lotfi70، abji، barsavosh و 10 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
narges.o
(@narges-o)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 196
 

ای جان.....((10))کسی که یه خواهر بزرگتر از خودش داشته باشه خوب میفهمه چی داری میگی....:)

وجودشون یه جواهره.منم یه آبجی بزرگتر از خودم دارم((5))حرفات برام عین یه مرور روی خاطره هام بود...ممنون((221))((87))


   
skghkhm و milad.m واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
F@teme
(@fteme)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 169
 

می شه کپی کنم؟؟((227))


   
skghkhm واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
skghkhm
(@skghkhm)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 300
شروع کننده موضوع  

@F@teme 94816 گفته:

می شه کپی کنم؟؟((227))

با ذکر نام نویسنده بلههههه ((99))


   
پاسخنقل‌قول
azam
 azam
(@azam)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1027
 

((227)) عالـــی! ((5))

خسته نباشی خواهرم، خدا قوت((221))


   
skghkhm و milad.m واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
alietesamy
(@alietesamy)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 343
 

متن خيلي خوب بود،پر از احساساتي كه با خواننده در ميون ميگذاشت و اون رو با خودش همراه ميكرد

ازون جايي كه همه ي ما يك همچين آدمهايي رو تو زندگيمون داريم ،يا آرزو ميكنيم كه داشته باشيم،توي حال و هواي متن قرار ميگيريم و اين خيلي خوبه

در مورد خود متن واژه هايي كه انتخاب كردي به نظرم كاملا به جا و مناسب بود

قلم ورزيده اي، نكته اي نيست كه اضافه كنم

متن قشنگي بود و واقعا لذت بردم،نگهش خواهم داشت

ممنون بابت داستان!


   
skghkhm واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
skghkhm
(@skghkhm)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 300
شروع کننده موضوع  

​لینک دانلود اضافه شد:)


   
milad.m واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Abji
 abji
(@abji)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 5
 

((201))((112))((123))((201))((98))((31))((31))((31))


   
skghkhm واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
اشتراک: