Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

دیوانه‌خانه

6 ارسال‌
5 کاربران
3 Reactions
4,850 نمایش‌
kianick
(@kianick)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 391
شروع کننده موضوع  

خب چرت و پرت شد یکم ولی بخونید :دی

من یک دیوانه‌ام. البته از نظر تو ها! خودم خویش را علامه‌ی دهر میدانم. منی که در تاریکی جهلم گم شده‌ام. البته آن قدرها هم بد نیست. مگر هر کس دنیای خویش را دوست ندارد؟ خب منم عاشق دنیای خودم هستم دیگر! دنیای دیوانه‌ها نه و دنیای

دیوانه. دنیایی تنها مختص به خودم که در تاریکی غرق شده البته، لذت هم دارد ها!

لذت دیدن تابش نور در تاریکی که خودش هم درد است البته. مگر آن نیست که تاریکی پوششی است بر حقیقت‌های آشکار دهشتناک نور؟

می‌بینی؟ همه جا درد است. همه جا. این مادری که او که نه آغوشش را عاشقانه میپرستی به خیال خودت، خودش دردی است که جهان را مختل کرده است. وقتی در

آغوشش آرام گرفته‌ای، به این حقیقت دست می‌یابی که نیست روزی بالاخره. این درد است برای تو و درد نبود مادر و نبود آغوش مادر برای دیگری دردی جداست.

اما دیوانگی این حرف‌ها را ندارد که ...!

در دیوانگی خودت هستی و خودت و تنهایی و تاریکی. ترکیب دلنشینی است نه؟

البته که نه.

برای تویی که در دنیایی دیگر هستی من جنون دارم. آخر اگر درد و رنج و سختی و تنهایی را دوست بداری اینجا دیوانه‌ای.

خب خیالتان را راحت کنم! منم شما را دیوانه می‌پندارم. خوب است همزاد پنداری شد. برای منی که در دنیای تو نیستم، تو دیوانه‌ای و من نیز. دیگری نیز. اصلا اگر این طور باشد همه دیوانه‌ایم!

اوه!

یک مشت دیوانه در چنگال بیرحم روزگاری که حتی آن را هم دیوانه می‌پندارند.

خنده دار است نه؟

در یک دنیا هستیم ولی هر کدام در دنیایی بسر می‌بریم و همه هم هم را دیوانه می‌پنداریم. خب حالا که فهمیدی با خیال راحت و بدون عذاب وجدان مرا دیوانه بپندار.

می‌گفتم.

کم کم دارم به نقطه‌ای می‌رسم به نام هیچ. هیچی خالی از هیچ و پر از هیچ! جالب است ها! هم پر است و هم خالی! اه، به این می‌گویند متناقض‌نما! محشر است این لعنتی اصلا اگر از من بپرسی می‌گویم بهترین است!

آه!

دارم مثل دیوانه‌ها سخن می‌گویم. آه، آه و آه.

این دنیای ساکن برای من دیوانه پر است از هیجان.

وای!

یک متناقض‌نمای دیگر!

ای بابا متناقض‌نامه شد این دیوانه نوشته که ...!

به هر حال زندگی پر از تناقض است دیگر. لبالب. لبخند می‌زنی و در درون می‌گریی می‌گریی و در درون میخندی. تبریک می‌گویی و نقشه می‌کشی!

نه نه!

نترس دیوانه نشده‌ای.

دنیایت است دیگر دوستش داری خوش باش با آن اصلا. نظر دیگران هم که مهم

نیست. حرف یک مشت دیوانه که این کارها را ندارد، بیخیال!

وای خدایا!

مثل دیوانه‌ها همه چیز را پیچ و تاب داده‌ام. یک کلام دیوانه جانم:

دیوانه باش.

همین لعنتی قبول کن. اینجا اصال سرزمین دیوانههاست اگر دیوانه نباشی دیوانه‌ای ها! البته اگر نظر یک مشت دیوانه برایت اهمیت دارد و آنقدر به خود اعتماد داری که در عاقل بودنت شک نکنی!

منم نمی‌گویم دیوانه شدی‌ها!

من فعلا در هیچ غرق شده‌ام. این هیچ لعنتی همه‌ی دنیایم را ربوده ...!

البته من دوستش دارم!

نخند دیوانه، نخند. خب دیوانه‌ام دیگر، نمی‌شود کاری کرد. هر چقدر هم که بگویم باز هم در نظرت یک دیوانه‌ام. آخر، این جا دنیای دیوانه‌هاست.

این جا، دیوانه‌خانه است.


   
mmm20001378، banooshamash و Azi واکنش نشان دادند
نقل‌قول
Azi
 Azi
(@mixed_nut)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 768
 

هرکس توی دنیای خودش یه دیوونه‌ست!


   
پاسخنقل‌قول
banooshamash
(@banooshamash)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 520
 

چه جالب بود! تاحالا متن این شکلی نخونده و ندیده بودم((78))

عذرا ک گفت هرکس تو دنیای خودش دیوونس، تازه متوجه شدم ک من عجب دیوونه روانی هستم تو دنیای خودم:| میام ملتو تا سر حد مرگ شکنجه میدم((206))


   
پاسخنقل‌قول
girl.of.wind
(@girl-of-wind)
Trusted Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 56
 

درود

خیلی جالب بود! تا حدی هم قبول دارم چیزایی که گفتی رو

الان خودمم مدت هاست قبول دارم دیوونم، البته از نوع دیگه

فقط این یه تیکه یه جورایی فهمش سخت بود:

این مادری که او که نه آغوشش را عاشقانه میپرستی به خیال خودت، خودش دردی است که جهان را مختل کرده است.

دیوانه ای شاد و ازاد باشی


   
پاسخنقل‌قول
kianick
(@kianick)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 391
شروع کننده موضوع  

@girl of wind 105740 گفته:

درود

خیلی جالب بود! تا حدی هم قبول دارم چیزایی که گفتی رو

الان خودمم مدت هاست قبول دارم دیوونم، البته از نوع دیگه

فقط این یه تیکه یه جورایی فهمش سخت بود:

این مادری که او که نه آغوشش را عاشقانه میپرستی به خیال خودت، خودش دردی است که جهان را مختل کرده است.

دیوانه ای شاد و ازاد باشی

سلام.

ممنون دوستم ^_____^

اممم.

قسمت بعدی هم مرتبط به همین جمله‌اس:

وقتی در آغوشش آرام گرفته‌ای، به این حقیقت دست می‌یابی که نیست روزی بالاخره. این درد است برای تو و درد نبود مادر و نبود آغوش مادر برای دیگری دردی جداست.

باید بگم که این تیکه مفهوم از این داره:

همونطور که میدونید همه‌ی جهان از آغوش مادر و آرامشش و ... صحبت می‌کنن.

وقتی تو آغوش مادر هستید، ازش لذت می‌برین ولی نگرانید از این‌که روزی نداشته باشینش و حسرتشو بخورید.

بعضی‌ها هم هستند که مادر ندارن، حالا چه اونایی که یه روز این آغوشو چشیدن چه اونایی که از همون اول مادر نداشتن.

یه عده هم هستن که کلا مادر دارن ولی آغوش اونو نخ که این هم پر از حسرته و حسرت یعنی درد ...

و این دردی است که جهان را مختل کرده.

البته تفسیر من نویسنده اینه. هر کس یه جور هر کدوم از این عبارات رو با توجه به افکار و عقاید خودش معنا می‌کنه. باید بینی خودت چی برداشت می‌کنی ؛)


   
پاسخنقل‌قول
saeed_mindi
(@saeed_mindi)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 59
 

یه جورایی فقط با کلمات بازی کردی، من متوجه نشدم که قراره یه متنه رسمی باشه یا دلی کاملا شاید برای همین خیلی واقعی به نظرم نرسید ولی در کل قدرت نگارش خوبی داری و توی بازی با کلمات مهارتت زیاده.


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: