سلام! خب دیدم همه دارن داستان می نویسن گفتم منم بنویسم ضایه شم خیالم راحت شه!
فعلن این مقدمه ی داستانه...
کاور نداره! هر کی دوس داشت یه کاور برای این داستان بنده خدا درست کنه!
خب این فصل اول: زیاد ادامه ندادم ولی سعی کردم نظرات رو توش اعمال کنم مقدمه فقط برای آشنایی بود! پس حذفش می کنم چون مشکلاتی داشت!:دی:
خب پس از مدت ها فصل دوم:
لطفا وقتی خوندین و فحش دادین و خندیدین... به خاطر اینکه موجبات خنده و شادی شما رو فراهم کردم یخ نظر کوچولو هم بدین! ممنون میشم!
فصل دوم قرار داده شدو منتظر نظر شما دوستان هستم.:دی
جمش کردیا((231))
خوب بود ولی بعد از فصل اول و اوج گیری یه دفعه انداختیش. با مخ اومد روی زمین بیچاره.
منفجر شدی نه؟((72))
@narsisa 87311 گفته:
جمش کردیا((231))
خوب بود ولی بعد از فصل اول و اوج گیری یه دفعه انداختیش. با مخ اومد روی زمین بیچاره.
منفجر شدی نه؟((72))
جمعش نکردم! همش برنامه ریزی شده بود!(:دی)
اون اوج گیری ها همونطور که همه گفتن زود بود. و خب برای این بود که تا لب جوی ببرمتون وبرگردونم!:دی:دی:دی
چه عجب تو بالاخره نوشتی!
بیایم بخونیم ببینیم چی میشه آخرش.
***
این دفعه خیلی خوب بود.خدایی عالی بود.
دروغ نگم وقتی که تصورش میکردم،ترسیدم!
@Banoo.Shamash 87313 گفته:
چه عجب تو بالاخره نوشتی!
بیایم بخونیم ببینیم چی میشه آخرش.
البته تازه اولشه...تا آخرس مونده یکم!:دی
فصل 3 رو کی میزاری ((119))
((17))
زود بزار
((6))
نبینم دیر شه ها((106))
فقط یه نکته می تونم بگم، تو اینگلیس کفن ندارن که دامن سفید مادره بشه کفن برادر کوچیکه!
خیلی خوب بود!
@Ajam 87324 گفته:
فقط یه نکته می تونم بگم، تو اینگلیس کفن ندارن که دامن سفید مادره بشه کفن برادر کوچیکه!
خیلی خوب بود!
حالا یه بار توصیف کرده بودما... :دی
خب فصل دوم هم نوشتي
اينو ميتواني به عنوان اخرين نقد و كمي راهنمايي از طرف من در نظر بگيري. نه اينكه داستانت بد باشه ،نه،من هر از چندي حوصله نقد و نظر يه داستانو پيدا مي كنم بعدش ميرم سراغ يه داستان ديگه.
قبلش بگم من نه نويسنده هستم و نه منتقد و شايد اشتباه كنم.
قبل از هرچيز چيزي كه تو ذوقم زد تغيير لحن داستانت بود!
كلا نوشتندر زمان حال خوب نيست ،گذشته نويسي خيلي بهتره، منظورم اشنا نويسي نيستا.
نگاه كن :
"از جایم می پرم و پله های طبقه ی اول تا دوم را به سرعت می دوم."
بشه :
"از جایم پريدم و پله های طبقه ی اول تا دوم را به سرعت طي كردم."
كدامش به نظر خودت بهتره؟
يكم روي نكته دقت كن چون نصف داستانت زمان گذشته بود نصفش زمان حال.
نكته بعدي كه به نظرم رسيد مصنوعي بودن خوابش بود، يكم طبيعيتر خودت را جاي شخصت قرار بده،شوكه بشه،داد بزنه، حمله كنه! وقتي يه هيولا ميبينه در نگاه اول فكر كرد پدرشه؟ بهتر نبود با چاقويي چيزي به هيولا حمله مي كرد و مادرش داد ميزد نكشش پدرته؟ در اينجور مواقع چشمتو ببند و خودت را در موقعيت قرار بده،موسيقي حماسي هم تاثير زيادي در نوشتن صحنه هاي حساس داره.
در داستان هاي فصلي بايد گرو كشي كني! يعني چي؟ خب بايد يك اتفاق جذاب و هيجاني در هر فصل داشته باشي. در نقد هاي قبليم گفتم يكم كمتر سريع پيش برو و تو براي اين كار به ديالوگ نويسي رو اوردي! اين ديالوگ ها خوب هستند البته اگه حالت كاراكتر ها هم توش باشه،
"- سلام آبراهام منم همینطور. خب آنجلا. کاری داشتی؟
- آره. آبراهام مریضه و باید ببرمش دکتر. لطف می کنین دو ساعت مرخصی به من
بدین؟
- آه! معلومه. برو آنجل. امیدوارم زودتر خوب بشی آبراهام.
- ممنونم خانوم کلاری.
"
بشه :
"
پير زني با عينك ته استكاني در حالي كه كاغذ هاي روي ميزش را زيرو مي كرد بدون اينكه ما را نگاه كند پرسيد :سلام آبراهام منم همینطور. خب آنجلا. کاری داشتی؟
مادري نگاهي اندوهناك به من انداخت و پاسخ داد : آره خام كلاري . آبراهام مریضه و باید ببرمش دکتر. لطف می کنین دو ساعت مرخصی به من بدین؟
،لحظه اي خجالت كشيدم، دوست نداشتم مادرم به خاطر من ناراحت شود.
خانم كلاري چشم از كاغذ ها برداشت و زير چشمي نگاهم كرد،شايد مي خواست بداند مادرم راست مي گويد يا نه ، پس از لحظه اي سكوت گفت : آه! معلومه. برو آنجل. امیدوارم زودتر خوب بشی آبراهام.
با لحن كشداري پاسخ دادم : ممنونم خانوم کلاری."
كدامش به نظرت بهتره؟
اين فيلم نيست،خواننده بايد با توصيفاتو تو با محيط و شخصيت ها اشنا بشن.
در كل بايد بگم از لحاظ نگارش اين فصلت باز از فصل اولت بهتر بود اما از لحاظ داستان نويسي مشكل داشت.
يكم بايد بيشتر باز روي محيط و كاراكتر هات كار كني.
يك چيز ديگه هم در نظر بگير برو يك فايل جديد باز كن و تك تك شخصيت هات را توش بنويس و مشخصات و ظاهرشونو توش بنويس و يك خلاصه از داستانت هم درونش بزار تا روند داستانت را گم نكني.
افرین خوب بود ولی زیاد آری آری کردی . یه جاهایی هم غلط املایی داشتی امیدوارم نمره انشات تو مدرستون زیر پونزده نباشه!((231))
@Moon Jacob 87977 گفته:
افرین خوب بود ولی زیاد آری آری کردی . یه جاهایی هم غلط املایی داشتی امیدوارم نمره انشات تو مدرستون زیر پونزده نباشه!((231))
:دی
ویراستار نداشتم خو!:دی
ممنون!
در ضمن!
غلط املایی مال املاست ... نه انشا! ((3))