طبق دانسته هایمان تولد کیهان در یک انفجار کیهانی، همه ی فضا، ماده و زمان را به وجود آورد. بر طبق پیش بینی ریاضیات نسبیت عام، شواهدی برای بیگ بنگ وجود دارد، نظیر حرکت دور شونده کهکشان از کهکشان ما، مقادیر عناصر سبک در جهان و ریز موج هایی که تابیده و آسمان را پر کرده اند.
با نگاه به اطرافمان، نشانه هایی می بینیم که حاکی از آن است که جهان در انبساط است و باید در گذشته کوچکتر و داغ تر بوده باشد. اگر از این موضوع، یک نتیجه گیری منطقی صورت دهیم به معنای آن است که تمام گیتی ممکن است از یک تک نقطه آغاز شده باشد. در یک احتراق لحظه ای، زمان، فضا و ماده همگی با هم در یک گوی آتشین کیهانی به وجود آمده اند. خیلی تدریجی در طول ۱۳٫۸۲ میلیارد سال، این ابر چگال داغ، متورم شده و سرد گردیده است. در نهایت متلاشی شده و کهکشان هایی که بر آسمان امروز ما نقطه گذاری شده اند را به وجود آورده است.این شوخی نیست!عبارت بیگ بنگ (انفجار بزرگ) در حقیقت به تمسخر ابداع شده بود. فرد هویل، منجم برجسته انگلیسی، شکل گیری و رشد کل جهان از یک هسته اتم ریز تر را نامعقول می پنداشت. در یک سلسله سخنرانی که در سال ۱۹۴۹ انجام داد، پیشنهاد قدیمی ریاضیدان بلژیکی “جرج لومتر” را که چنین راه حلی را برای معادلات نسبیت عام اینشتین و معادلات فریدمان پیدا کرده بود به استهزا گرفت. در عوض، هویل تصویر قابل تحمل تری از گیتی را پیشنهاد کرد. در جهان «ایستا» و همیشگی او، ماده و فضا پیوسته در حال خلق و نابودی بودند و بنابراین می توانستند تا زمان نامحدودی وجود داشته باشند. البته سرنخ ها و شواهدی که از قبل انباشه شده بودند، به نفع نظریه ی بیگ بنگ وضعیت را تغییر دادند.جهان در حال انبساطدر سال ۱۹۱۲ وستو اسلیفر نخستین اثر دوپلر را در یک کهکشان مارپیچی مشاهده کرد و به زودی کشف کرد که تمام این کهکشانها در حال دور شدن از زمین هستند. او جنبههای کیهان شناختی این کشف را درک نکرده بود، ۱۰ سال بعد یک کیهان شناس و ریاضیدان روسی به نام الکساندر فریدمان بر پایه معادلات میدان نسبیت عام اینشتین معادلات فریدمان را ارائه داد که نشان میداد بر خلاف مدل جهان ایستا که اینشتین از آن حمایت میکرد، جهان ممکن است در حال انبساط باشد. در سال ۱۹۲۹ اندازه گیری فاصله بزرگ ما تا نزدیکترین کهکشان مارپیچی توسط ادوین هابل نشان داد که این اجرام، کهکشان هستند و مشاهدات هابل نشان داد اکثر کهکشان ها در حال دور شدن از ما هستند.
اگر از دور بتوان دید، تمام کهکشان ها مایل اند از هم دور شوند، گویی که چارچوب فضا- زمان با تبعیت از قانون هابل منبسط می شود و کش می آید. یک نتیجه از این کش آمدگی این است که وقتی نور، یک جهان منبسط را طی می کند نسبت به حالتی که مسافت ها ثابت اند، زمان بیشتری طول می کشد که به ما برسد. این اثر بصورت یک جابجایی در بسامد نور با عنوان اثر داپلر با عنوان انتقال به سرخ ثبت می شود. زیرا نور دریافت شده قرمز تر از حالتی است که یک ستاره یا کهکشان دور دست را ترک می کند. انتقال به سرخ برای محاسبه فواصل نجومی هم استفاده می شود.عناصر سبک اگر در زمان به عقب برگردیم، در ساعات اولیه جهان تازه متولد شده، درست بعد از بیگ بنگ، همه چیز با هم در یک دیگ فوق العاده داغ در حال جوشیدن بود. در اولین ثانیه، جهان آنقدر داغ و چگال بود که هیچ اتمی پایدار نبود. وقتی رشد یافت و سرد شد، یک سوپ ذرات، مخلوطی از کوارک ها، گلوئون ها و دیگر ذرات بنیادی به وجود آمد. بعد از یک دقیقه کوارک ها با یکدیگر ترکیب شدند تا پروتون ها و نوترون ها را شکل دهند. سپس در سه دقیقه اول، شیمی کیهانی، پروتون ها و نوترون ها را طبق تعداد نسبی آنها ترکیب و تبدیل به هسته اتم کرد.
این زمانی بود که عناصر(به غیر از هیدروژن) برای اولین بار توسط گداخت هسته ای شکل گرفتند. وقتی جهان تا زیر حد گداخت سرد شد، هیچ عنصری سنگین تر از بریلیم نمی توانست ساخته شود. بنابراین جهان ذاتا لبریز بود از هسته های هیدروژن، هلیوم و آثاری از دوتریوم(هیدروژن سنگین) ، لیتیوم و بریلیوم که خودشان در بیگ بنگ خلق شده بودند. در دهه ۱۹۴۰ ، رالف آلفر و جرج گاموف نسبت عناصر سنگین که در بیگ بنگ تولید شده بودند را پیش بینی کردند و این تصویر پایه ای با اندازه گیری اخیر ستارگان آرام سوز و ابرهای گازی اولیه در کهکشان راه شیری اثبات شد.تابش پس زمینه کیهانیموضوع دیگری که نظریه بیگ بنگ را تایید می کند کشف یک پژواک ضعیف از خود بیگ بنگ بود. آرنو پنزیاس و روبرت ویلسون بر یک گیرنده رادیویی آزمایشگاه بل در نیوجرسی مشغول کار بودند و با یک سیگنال اعوجاج یافته ضعیف روبرو شدند که نمی توانستند از شر آن خلاص شوند. آنها اختلالات احتمالی ناشی از مناطق شهری، آزمایش های هسته ای و حتی احتمال زندگی یک کبوتر روی آنتن را حذف کردند اما اختلال پس زمینه هنوز هم وجود داشت. به نظر می رسید که یک منبع قوی فوق العاده از ریز موج وجود داشت که از تمام آسمان می رسید و معادل چیزی با دمای چند درجه بود.
ویلسون و پنزیاس با توجه به نظریه رابرت دیک که می گفت تشعشعات باقیمانده از بیگ بنگ می تواند اکنون به عنوان تابش پس زمینه کیهانی وجود داشته باشند، توانستند به طور اتفاقی نظریه ی دیک را تعبیر کنند و با این کشف موفق به دریافت جایزه نوبل شدند. با آنکه هسته ها در سه دقیقه اول ایجاد شده بودند، اتمها تا ۴۰۰ هزار سال شکل نگرفته بودن. احتمالا الکترون های با بار منفی با هسته های مثبت جفت شده تا اتم های هیدروژن و عناصر سبک را بسازند. جابجایی ذرات باردار، که پراکنده بودند و راه نور را مسدود می کردند، فضای مه آلود را پاک کره و جهان را شفاف ساختند. از آن به بعد نور آزادانه در جهان سیر کرد و به ما این امکان را داد که از دور آن را ببینیم.
با آنکه مه جهان جوان ذاتا داغ بود (حدود ۳۰۰۰ کلوین)، انبساط کیهان، تابش را انتقال به سرخ داد که امروزه در دمای حدود ۳ کلوین می بینیم. (سه درجه بالای صفر مطلق). این همان مطلبی است که پنزیاس و ویلسون کشف کردند. بنایراین با این سه پدیده عظیم و بی عیب و نقص، نظریه بیگ بنگ بطور گسترده ای توسط ستاره شناسان مورد پذیرش قرار گرفته است.
نویسنده: سمیر الله وردی
ممنون دمت گرم تا حالا انقد دقیق راجع به بیگ بنگ نخونده بودم عالی بود
((221))((221))محمد من یه سری ابهام دارم... اولیش اینه که چجور میشه کله کله مواد در عالم رو در یک نقطه جا داد؟
دوم این که این نظریه رو میشه مشابه سازی کرد؟
محسوس هس؟
اگه این اتفاق افتاده مال چن میلیاد قبله چجور بهش پی بردن؟
اصلا چجور عالم تو یه نقطه جا شده؟
مدل بینگ بنگ یقینیه یا چون بیشتر بهش می خورده قبولش کردن؟
میشه یه جور دیگه باشه؟
(5)((225))((225))((225))مرسی
جدول مندلیف رو هموطنطور که میدونین بر حسب جرم یا عدد اتمی مرتب کردن و هرچی به آخره جدول نزدیک میشم اتما سنگین و سنگینتر میشن و رادیواکتیو تر تا جایی که من شنیدم وخوندم میگن جهان در ابتدا مثل یک اتم بوده با جرمه بینهایت ولی ازونجایی که به شدت ناپایدار بوده منفجر میشه و کله عالم رو میسازه
دوم اینکه این نتیایج رو از لاندا و بینظمی و یه سری موارده دیگه بدست اوردن یعنی دیدن چون جهان درحاله انبساطه پس گفتن در ابتدایه شروعه عالم ,عالم چطور بوده که الآن منبسط شدش اینطور به نظر میرسه به این نتیجه رسیدن که مثله یه نقطه بوده
بعدم اینکه بیگ بنگ از همه ی نظریات فعلی بهتر یه سری از ابهامات رو جواب میده پس فعلا اینو قبول دارن ولی اگه منظورتون اثبات شدنشه نه هنوز اثبات نشده ولی استعدادش رو داره
جوره دیگشم که همینیه که تو مقاله نوشته یعنی سر و ته قائل نشدن برایه جهان نابودی و خلق شدن یا همون جهانای موازی که میگن هر جهانه در حاله نابودی همزمان جهانه جدیدی خلق میکنه یعنی ما یه بیگ بینگ نداشتیم به عبارتی جهان از اول شبیه همونی بوده که الآن هست و بعد ازین که سوخته همه ی ستاره ها تموم میشه دوباره جهانه جدیدی از دله جهانه قبلی بیرون میاد شبیه حبابایه صابون که بعضی وقتی میترکن چندتا میشن
بهرحال با این نظریه علمایه اسلامی زیاد موافق نیستن با اینکه حتی آیه داریم تو قرآن که میگه جهان در ابتدا مانند طومار هایه در همپیچیده بود بازم نمیدونم چرا روحانیون قبول نمیکنن این نظر رو کسی اطلاع داره بگه ما هم استفاده ببریم باتشکر
البته به نظر من این فقط فرضیس اصلا کل بیگ بنگ یه فرضیس چون نمیشه همچین چیزی رو ثابت کرد.این فرضیه مخالفانی هم داره که اگه به دلایل اونها هم نگاه کنین بد نیست
در این نظریه میگن که همه چیز در اثر یه انفجار بوجود اومده و بعد همه چیز به صورت تصادفی با هم هماهنگ شده و دنیا ها و کهکشانهای مختلف بوجود اومده اما به نظر شما یه انفجار باعث ایجاد نظم میشه یا باعث بی نظمی؟؟
دوباره اگه این فرضیه انفجار رو برسی کنیم می بینیم بازم مشکل داره مثلا تا حالا انفجار دینامیت یا تی انتی یا چیزی اینطوری دیدید؟وقتی انفجار صورت میگیریه تمام مواد موجود در یک محیط یا نابود میشن یا اینکه با سرعت بسیار زیادی به بیرون پرتاب میشن که در اثر این حرکت اجسام بین اونها فاصله ایجاد میشه
دانشمندان میگن هنوز که هنوزه موج این انفجار داره در نمیدونم خلا یا چیزی اینطوری حرکت میکنه و گستش پیدا میکنه درسته؟
خوب ما الان تکنولوژی داریم که فاصله اجسام در فضا رو اندازه میگیره و قابل توجه همه دوستان باید گفت که حتی به اندازه چند متر هم اجسام در فضا مثل سیارات و منظومه ها از هم فاصلشون کمو زیاد نمیشه و ایا این نظم،نظم موجود در یک انفجاره؟؟؟
دلیل بعدی که بیشتر مذهبی ها بهش معتقدند میگن که بیاید توی یه محل تمام مواد موجود روی زمین رو جمع کنیم با تمام اندازه ها مقیاس های نرمال بعد اونها رو با هم ترکیب کنیم و اونها رو منفجر کنیم ایا از این ترکیب حیاط زندگی بوجود میاد یانه!
در اخر این رو میخوام بگم هیچکس از چگونگی پیدایش خلقت و دنیا و موجوداتش جز خود خداوند خبر نداره اما خداوند گفته انسان رو کنجکاو افریدم تا بپرسه بگرده تحقیق کنه بیاموزه تا به بزرگی کار خداوند پی ببره و نباید چشم بسه چیزی و قبول کنه قبل از اینکه بهش فکر کنه.
ببخشید وقتتون رو تلف کردم.
دقیقا مخالفاش همینو میگن ولی بد نیست جوابه موافقرم بدونی (من نه مخالفم نه موافق اصلا مگه نظره منم اهمیتی داره؟!)
آره بهرحال وقتی ما یه بمب رو میترکونیم بینظمی زیاد میشه به عبارتی آنتروپی افزایش پیدا میکنه طبقه قوانین ترمودینامیک جهان مایله که آنتروپیش بره بالا (علتش رو میتونی تویه فکر کنم شیمی 3 دبیرستان بخونی) خب حالا اصلا علته اینکه این دانشمندا تو کارشون فعلا موفقن اینه که شواهد داله برینه که کهکشانا با سرعته خیلی زیادی از کهکشانه ما دارن دور میشن همینطور ستاره هایی که فواصله خیلی دوری با ما دارن شما فکر کنم مفهومه بینظمی تو فضا رو خوب متوجه نشدی بزار یه مثال بزنم برات مثلا یه آجیل یکدست منظم ترکیب شده؟ نه فقط اینطور به نظر میرسه که همگن مخلوط شده و به عبارتی منظمه درواقع اینطور نیست جهانم همینه به نظر میرسه که منظمه مثلا وقتی به منظومه شمسی دقت میکنیم همگنه ولی وقتی به فواصل دورتر نگاه میکنیم نتایج برعکس میشه علتشم اینه که منظومه شمسی مثلا تحته جاذبه خورشید نظم پیدا کرده ولی این نظم جلویه اینو نمیگیره که کله منظومه شمسی من الجمله خورشید تحت تاثیر انرژی تاریک (همون چیزی که دانشمندا توجیهی برای انبساط جهان میدونن) قرار نگیره نتایج نجومی ثابت کردن جهان درحاله انبساطه ولی کسی نتونسته بیگ بنگ رو ثابت کنه
راجبه امواجم شما کافیه کاناله هیچی!رو بگیری میبینی که صفحه یاه سفید میشه و خش خش خر خر حالا هر چی میکنه اون همون امواجه کیهانیه!همه جاهم هست
راستی یه بازنگری کردم عنوانه تایپیک رو یه چیزی کم داشت اینشتین از جهان ایستا دقیقا حمایت نمیکرد درواقع نتایج نظریه معروفش یعنی نسبیت عام میتونست ثابت کنه جهان درحاله انبساطه ازین بابت آلبرت سعی کرد جلویه این نتیجه رو بگیره که نتوست که آخرم توسط سازمان نجوم تایید شد که جهان در حاله انبساطه جالب اینه که اینشتین این رو به عنوان بزرگترین اشتباه عمرش مینامه (که در واقع اشتباهی درکار نبوده)