تکشاخ (به لاتین: Unicornis) نام موجودی اساطیری و افسانه در فرهنگ اروپای کهن و قرون وسطی است. با اینحال اسب تک شاخ در اساطیر دیگر فرهنگها نیز دیده شده است.
تکشاخ موجودی افسانهای به شکل اسب با یک شاخ روی سر است. بر پایه افسانهها، تک شاخها را نمیتوان به آسانی شکار کرد زیرا بسیار چابک هستند ... آنها زنان و دختران را به مردان ترجیح میدهند ... البته بعضی گویند که آنها فقط توسط زنان رام میشوند.
شکل ظاهری :
اسب تک شاخ اسبی سفیدو زیبا با یالهای بلند است که در افسانههای اکثر نقاط اروپا از آن یاد شده است. این موجود تخیلی بدنی به شکل اسب و شاخی در بالای سر خود دارد که غالبا به شکل مارپیچ است.
تک شاخها در ابتدای کره بودنشان طلایی رنگند و پس از آن در سیر بلوغ به رنگ نقرهای در میآیند و بعد از بلوغ کامل سفید رنگ میشوند ... آنها عموماً از اسبهای عادی لاغر تر ولی بلند ترند.
ریشه تصور تک شاخ ها :
ریشه اصلی تولد این موجود افسانه مشخص نیست. بعضی میگویند که این افسانه از یونان نشات میگیرد اما به خاطر گستردگی داستان هایی با شخصیت تک شاخ در کل اروپا و به خصوص شمال اروپا نمیتوان آن را کاملاً جز اساطیر یونان نام برد.∗
این احتمال نیز میرود که افسانه تکشاخ از ناروال، گونهای نهنگ ساکن آبهای قطب شمال، سرچشمه گرفته باشد.
ریشه تک شاخ کنونی
تک شاخهای کنونی با تک شاخهای افسانههای گذشته اروپا بسیار متفاوت است.
تک شاخهای سفید و بزرگی که شاخی چند متری بر سر داشتند و صورتشان کمی گرد تر از اسب بود در طول زمان دستخوش تغییراتی شدند که آنها را به صورت اسبی سفید و لاغر با شاخی مارپیچ و کوتاه و یالهای بلند در آورد.
ریشه این تک شاخهای کنونی هم مشخص شده نیست اما گمان میرود این تک شاخ از دانمارک و اسکاندیناوی ریشه میگیرد.
در افسانههای عامیانه روسی تکشاخی وجود دارد به نام ایندریک که نام ایندریک نیز از واژه روسی ادینوروگ Единорог گرفته شده که معنای تکشاخ میدهد.
عکسهایی از نمادهای برخی ایالات :
یه احتمال هست در مورد منشا تک شاخ ها که نسبتش میدن به غزال ایرانی. چون وقتی کاملا از پهلو به غزال ایرانی نگاه کنی شاخ هاش میفتن رو هم و یکی دیده میشن. حتی توی چندتا مینیاتور هم با یه شاخ کشیدنش. احتمال میدن اروپایی ها این نقاشی ها رو دیده باشن و فک کرده باشن تک شاخه.
من خودم اینو تو دانستنیها خوندم و برام جالب بود.