بخش اول: شاهزادۀ مطرود
بخش دوم: مایلین
خلاصه: من مایلین، شاهزادۀ دوم سندپراد با کشتن پدر و مادرم اوّلین بار دستانم را به خون آغشته کردم! مهاجمان زیادی را به خاک و خون کشیدم. در سنّی به عنوان زندانی وارد اِسوارت شدم که در تاریخ ثبت شد: کوچک ترین قاتل سندپراد! در کودکی تمام فنون مبارزه را فرا گرفتم و مایۀ حیرت دیگران شدم. من با پریان گفت و گو کردم و به کسانی عشق ورزیدم که همه برای کشتن من آمده بودند!
این آغاز داستان گروه باد بود!!!
ژانر: فانتزی، تاریخی، اکشن
نویسنده: سایه صالحی
((48))با توجه به پیشنهادات دوستان در حال ویراست!((48))
((58))خوب بود.((58))((107))
برای نوشتن کتاب بهتون تبریک میگم
مقدمش که جذاب بود بعد از خوندنش نظرم رو میگم
سلام
همونطور که گفتم اومدم
لیان بیشتر از این که یه شخصیت پسر باشه دختر بود
اوائل کتاب فکر میکردم که دختره
یه عاشق با معشوقش اینتوری رفتار نمی کنه
خیلی اعصاب خورد کن بود
واو.از این مقدمه ایی ک گذاشتی خوشم اومد هرچند اغراق زیادی و سوپر هیرو کردن شخصیتا یکم از جذابیت میکاهه.ولی خب.بخونم ببینیم چطوره:دی
هوووم منم باهات موافقم. اولین کتاب من دچار نقصهایی بود که به خاطر عدم تجربه نبود. یه جور مشکل نویسنده در رابطه با عدم شناخت رفتار پسرانه. توی کتاب دوم با نام سایۀ سیاه من یک مشاور مرد داشتم و کار راحت شد. هر چند این کتاب نسخۀ نهایی نیست همون طور که توی pdf گفتم. اصلاحیه هایی روش صورت گرفته. جدا از شخصیت اول دربارۀ روند داستان نظرت چیه. منطقی پیش رفت؟
دشمنای این پسر زیادی ضعیف بودن
اون خودش فرمانروای یه سرزمین بود
ولی بهش اهمیتی نمیداد و خودش رو ازش جدا میکرد
این به نظر من یه ضعف بود
ولی داستان و روایتش خوب بود
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
داخل انجمن های دیگه هم قرارش بده
اینجوری هم مخاطبینت بیشتر میشه
هم میتونی از تجربه نویسنده اهی دیگر انجمن ها استفاده کنی
سلام ببخشید لینکش کجاست؟
هدف فصل اول گروه باد بود نه دشمنان دیگه. راستش قاتل مقدمۀ فصل دوم اونه با نام " من یک فرمانده هستم". توی فصل دوم من درباره گذشتۀ گروه باد و مایلین و هم چنین رویارویی اون ها با دشمنان رو به تصویر کشیدم. نقصهای قهرمانان داستان توی فصل دوم به خواننده نشون داده و راه ارتقای شخصی و گروهی هم بیان میشه. دربارۀ سرزمین روشنایی حق باتوعه. باید بیشتر صحبت کنم. هر چند سردرگمی شما با خوندن اولین کتاب این مجموعه با نام "اوّلین پادشاه روشنایی" کاملا بر طرف میشه. تشکر از نقد و توصیه ات!((48))
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
من یک قاتل هستم- زندگی پیشتاز
اخر متن هست
خب کامل خوندمش((200))خوب بود ولی چطوری بگم یکم اشکشون زیاد دم مشکشون بودبه عنوان کسی که قلبی نداره نباید تا تقی به توقی میخورد چشاش پر اشک بشه.شخصیت اول داستان بیشتر دختر بود تا پسر((62))
بعدشم چرا کتاب اول رو اول نزاشتی؟((231))بعدشم کتاب بعدی رو کی میذاری؟((66))یه سری تناقض های کوچولو هم بود ولی حالش نیست بگم خودت بگرد پیدا کن:800179::troll:
در کل پسندیدیم کارت عالی بود((122))
از این که خوندیش و نظرت رو گفتی ممنونم. خوشبختانه دیدم نسبت به کتاب باز هست و انتقادات رو میپذیرم. قول میدم این نقصها رو توی نسخۀ اصلی نبینید. خوشحالم که دوستش داشتی. دربارۀ مجموعه...راستش من آدم شلخته و سربه هواییم. و از اونجایی که این دو تا با ته مایه ای از خودخواهی قاطی شده باید بگم کتاب دوم رو شروع کردم چون دوست داشتم باهاش شروع کنم. البته بعدا پی بردم که این خودخواهی دردسر سازه بنابراین... شروع کردم به نوشتن اولین کتاب. اوضاعش خوبه.((200))
اولین کتاب؟ کنجکاو شدم
آخه اولش احتمال دادم شاید اشتباه تایپیه جای اول نوشته شده دوم
تا وقتی یه نفر دیگه اشاره نکرده بود نفهمیده بودم
کتاب اول پس کدومه؟همونیه که در پاسخ به یکی از دوستان عزیز گفته بودین "اولین پادشاه روشنایی" ؟
راستی یه سوال هم داشتم داستانهای هشت کشور ترتیب زمانی خاصی دارن یا هم زمانن؟
جلد دیگه داره اگه داره کی میاد