سلام دوستان عزیز.این تاپیک منونگینه که توش شعر و دلنوشته میزاریم.امیدوارمبخوننیو لذت بببرین.مممنون
منتظریم ^____^
سلام
منونگی چیه؟
کو پس شعر و دل نوشته
من میگذارم
...............................
یاد آن شاعر دلداده بخیر
که دمادم میگفت …
خبر آمد خبری در راه است…
سرخوش آن دل که از آن آگاه است…
ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا میخواهد
پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق و امید
.........................................................
ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم
این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم
............................................................
تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض میکنم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد
این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم . . .
.............................................................
آن را که جفا جوست نمی باید خواست
سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست
مارا ز تو غیر از توتمنایی نیست
از دوست به جز دوست نمی باید خواست
.........................................................
کوچه ها را بلد شدم….
رنگهای چراغ راهنما…
جدول ضرب…
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم….
اما گاهی میان آدم ها گم می شوم…
آدم ها را هنوز بلد نشدم….
...............................................
عنکبوت را به عنوان هنرمند
هرگز درنیافتهاند،
هرچند نازک آراییاش را
در همه جا گواهند
کنار هر جارو و زیر هر پل
در هر سرزمین خدا
ای فرزند از یاد رفتهی نبوغ
...........................................
دیدی که غلام داشتم چندان من
پرورده ز خون دل چو فرزندان من
در جمله از آن همه هنرمندان من
تنها ماندم چو غول در زندان من
..................................................
حیرت دیدار سامان سفر داریم ما
دامن آیینه امشب برکمر داریم ما
تا سراغگوهر دل در نظر داریم ما
روزوشب گردابوش درخودسفر داریمما
خندهٔ ماچون گل از چاکگریباناستو بس
نسخهای از دفتر صنع سحر داریم ما
بیتأمل صورت احوال ما نتوان شنا
.......................................................
ادامه بدین شما ها هم
موفق و پیروز باشید