Header Background day #05
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

و خدایی که در این نزدیکی است

1 ارسال‌
1 کاربران
4 Reactions
1,334 نمایش‌
Chapa
(@chapa)
New Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1
شروع کننده موضوع  

صدایی می آید

نوایی همپای رقص نسیم می رسد از دور به گوش و میکند تمام عالم را در پی خود خموش ٬ گاه همراه پرواز قاصدک اوج میگیرد و لحظه ای بعد با سقوط برگی بی صدا دفن می شود و می میرد.

زنی ایستاده در میان گل٬ درمیان لای٬ درمیان روب

باد با گوشه چارقدش به عشوه بازی میکند٬ آب به لغزش میان پاهایش پافشاری میکند و خورشید از آن بالا با تابش بی امانش او را یاری میکند.

دخترک مشتی نشا در چنگ و کودکی بر کمر دارد٬ خاشع می شود هربار گویی سعی در رکوع دارد نشایی نحیف در بستر زمین خاک صفت می نشاند ٬ قیامش به آسمان مملو از شکوه است

«پس کجاست خدایی که در این نزدیکی است؟ چرا خداوندگار قریب سهراب چنین دور است از او ؟ آیا آنقدر فاصله اش کم است که ببیند بنده ی حقیر سیه روزش را ؟ یا که حس کند بار سنگین زمانه بر دوشش را؟ »

پیرامون او را تنها دختران حوایی با کمری خمیده و سپیدارانی بر افراشته فرا گرفته است.

در واحه ی او تشنگان؛ با خیال سراب سیرآب میشوند. مجانین با انعکاس رخ یار خواب می شوند. ساقیان از عطر تاک مست و خراب می شوند .

ناله کودک که حکایت از مرض دارد موجب میشود مادرش از ناله دست بردارد

- گلنسا جونم.... تو شالیزاره.... برنج میکاره.... میترسم بچای... خبر نداره....

آوای جاری بر شالیزار خبر از شالیکاری درمانده دارد٬ زنی زیر آسمان آبی برنج میکارد

و خدایی که در این نزدیکی است

اولین دل نوشته ی علنیم...((72))


   
Nina_kh، mis_reihane، Azi و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
اشتراک: