با سلام
کم تر تایپکی در این انجمن پیدا میشه که صرفا جای مناسبی براش وجود نداشته باشه ولی به نظرم این تایپک اینجا جاش خوبه و به هر حال اگه جاش بد بود شما منتقلش کنید((72))
سعی کردم این تایپک هرچه می شود حالتی جدی داشته باشد چون بار موضوعی مهم را به دوش می کشد
تا چند سال پیش هیچکس نمی دانست فانتزی چیست
در ایران وضع کتاب بسیار بد است،بطوری که فانتزی های خارجی که ترجمه یا اسکن می شوند و اصلا نباید حرفی از فانتزی های بومی زد.
به دور از بحث ارشاد و نمیدونم چاپ و ترجمه از این حرفا
این یه تایپک تعاملیه و سعی داره لیستی معتبر از بهترین فانتزی های بومی شناخته نشده تهیه کند
اولین اثر فانتزی ایرانی و مظلومترین آنها به قدمت1500سال
همه ما با فردوسی و اثر جاودانش شاهنامه آشنایی داریم،این اولین اثر فانتزی و شاید بهترین(البته به نویسندگان ایرانی جسارت نمی کنم و شاید اگر مطالعه بیشتری داشتم این حرفو نمی زدم)اثر فانتزی و بومی باشد.
حالا نوبت شماست یکی از آثار فانتزی و بومی را معرفی کنید و به لیست ما بیفزایید و فقط به سه شرط کوچولو.
1.فانتزی ایرانی باشد(کاملا مسلمه)
2.کتاب چاپ،تایپ،اسکن شده باشد و یا دارای خلاصه ای باشد)
3.دلایل اینکه این فانتزی میتواند در این لیست قرار بگیرد را شرح دهید
اخیرا چندی از مسئولان کشور و چند نفر از اعضای نشر افق تحقیقی با نام(جایگاه فانتزی در ایران)را شروع کردند و باید دید نتایج این تحقیق چه خواهد بود
لطفا مشارکت داشته باشید،هر پست در این تایپک=یک قدم نزدیکتر به جامعه ای کتابخوان
به خدای بزرگ می سپارمتان
همین فن فیکشن های هری پاترم یجورایی فانتزیه
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
چنتا رمان فانتزی هم که فکر کردم بهتره روش مانور بدیم هم این پایین هست
لطفا مشارکت کنید
قدرت ذهن _ سفیر کبیر |
مقاومت دربرابر جادوی سیاه( سفید در برابر سیاه) |
@آرمان صبوری 73880 گفته:
همین فن فیکشن های هری پاترم یجورایی فانتزیه
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
چنتا رمان فانتزی هم که فکر کردم بهتره روش مانور بدیم هم این پایین هست
لطفا مشارکت کنید
قدرت ذهن _ سفیر کبیر
مقاومت دربرابر جادوی سیاه( سفید در برابر سیاه)
والا قدرت ذهن که به نظر من هرچند بازم ویرایش می خواد اما عالیه
خود جلد اولش با نام سفیر کبیر جا داره به 5 تا جلد تقسیم بشه
فک می کنم چیزی حدود 2500 صفحه اچار هست(اگر درست توی ذهنم باشه)
یعنی باید یه چیزی حدود 3500 صفحه قطع چاپی باشه
یعنی حدود 5 جلد کتاب 700 صفحه ای برای کتاب اولش
البته با در نظر نگرفتن حذفیات بعد از ویرایش
این کتاب یه اثر خیلی خوب و ننمونه هست واقعا باید خارج از دنیای مجازی هم بهش توجه بشه البته اگر خود سینا بخواد مطمئنم حداقل یکی از نشریه ها تمایل داره کتابشو چاپ کنه
مقاومت در برابر جادوی سیاه رو واقعا نخوندم
فن فیکشن ها هم بیشترشون رو خوندم
توی فن فیکشن ها بیشتر داستان ها کلیشه ای هستن و شامل این قضیه یم شن که هری بعد از تولد 18 سالگیش یه یه قدرت زیادی می رسه و این چیزا
شاید یکی از تنها فن فیکشن هایی که این کلیشه اصلی رو شکوند شوالیه 17 ساله ی 1 و 2 باشه که واقعا خیلی هم فن فیکشن نبود
همچنین خیلی اشکالات داشت هرچند قشنگ بود
درکل فن فیکشن های چرت و پرت برای هری پاتر زیاده اگر اسم برده بشه دقیقا درمورد کدومش حرف بزنیم بهتره
خود من چنتا فن فیکشن به نسبت خوب می شناسم
البته به جز چشم ققنوس که کامل ترجمه نشده متاسفانه(وگرنه اونم کلیشه رو شکونده و خیلی زیبا نوشته شده)
Oooooo...yah
اصن شوالیه ی 17ساله یادم نبود
والا اون زمان که خوندمش خیلی روم تاثیر گذاشت(مخصوصاً جمشید!)
اما به همه ی اونایی که خوره فن فیکشن هستن توصیه میکنم بخونن
با تشکر از محمد حسین
@آرمان صبوری 73892 گفته:
Oooooo...yah
اصن شوالیه ی 17ساله یادم نبود
والا اون زمان که خوندمش خیلی روم تاثیر گذاشت(مخصوصاً جمشید!)
اما به همه ی اونایی که خوره فن فیکشن هستن توصیه میکنم بخونن
با تشکر از محمد حسین
خخخخ اره شوالیه 17 ساله هردو جلدش جالب بود
البته جلد یکش به نظر من بهتر بود
هرچند توی جلد یک کشته شدن هرمیون خیلی به نظرم بد بود
توی جلد دو هم کشته شدن پدربزرگ جانی و همسرشو و ...
به جز اینا که سلیقه ای هستن مشکلات زیاد دیگه ای هم داشت اما کلیشه ای نبود و چیزای جالب زیاد داشت هیجانشم بالا بود برای همین از خیلی از فن فیکشن ها بهتر بود
فن فیکشن ارباب جادو هم دوست داشتم
بی نام نشان سمیه(پروتی)هم خوب بود
چنتای دیگش هم بد نبودن ولی درکل بیشترشون کلیشه ای بودن
منم به اونایی که خوره فن فیکشنن توصیه می کنم
خواهش پسرم
فانتزی نوشتن اونم از نوع ایرانی، خیلی سخته؛ مخصوصا وقتی ما بخوایم باور پذیرش کنیم.
مثلا اگه بیایم در مورد یه خون آشام در غرب بنویسیم، کسی نمی گه چرا این اینطوریه، چرا این شکلیه، چرا رفتارش عجیبه، اصلا به فرهنگ اونا نمی خوره. ولی اگر همین شخصیت ایرانی باشه، قضیه کاملا فرق می کنه. من خودم وقتی یک شخصیت زن اونم پیشگو رو داخل داستانم آوردم یکی اومد گفت چرا زن ایرانی رو اینطوری توصیف کردی. اونم با لحن بدی، در صورتی که من سعی کردم محیطی مجزا خلق کنم. ما محدودیت های زیادی داریم، من به شخصه خودم هنوز نمی تونم یک فانتزی ایرانی کاملا خالص رو تصور کنم. کتاب هایی هم که هست رو تقریبا متوسط می دونم. در حقیقت این کتاب ها جنبه خاص شدن رو ندارند و بعد از مدتی کاملا فراموش می شند. خیلی سخت به یاد آورده میشن. در صورتی که کتاب خوب باید با روح روان خواننده بازی کنه که حتی چند سال بعد هم حوس کنه اونو بخونه.
از طرفی انتخاب اسامی هم خیلی مهمه؛ دیدم عده ای می گن این مشکل رو با بردن داستان به زمان باستان میشه حل کرد، در صورتی که من اینطوری فکر نمی کنم. بعضی ها اعتقاد دارند این سبک نوشتاری متعلق به ما نیست، تقریبا 99 درصد نو آوری در این زمینه رو غربی ها انجام دادند.
در هر صورت جذب مخاطب برای این دسته آثار به سختی امکان پذیر هست و بعضا متاسفانه خواننده از همون چند فصل اول بی خیال داستان میشه. ما باید خیلی چیزا رو مد نظر قرار بدیم و بعد دست به قلم شیم. داستان باید اونقدر کشش داشته باشه که خوانند کامل جذبش بشه. ممنون.
@snap 73996 گفته:
فانتزی نوشتن اونم از نوع ایرانی، خیلی سخته؛ مخصوصا وقتی ما بخوایم باور پذیرش کنیم.
مثلا اگه بیایم در مورد یه خون آشام در غرب بنویسیم، کسی نمی گه چرا این اینطوریه، چرا این شکلیه، چرا رفتارش عجیبه، اصلا به فرهنگ اونا نمی خوره. ولی اگر همین شخصیت ایرانی باشه، قضیه کاملا فرق می کنه. من خودم وقتی یک شخصیت زن اونم پیشگو رو داخل داستانم آوردم یکی اومد گفت چرا زن ایرانی رو اینطوری توصیف کردی. اونم با لحن بدی، در صورتی که من سعی کردم محیطی مجزا خلق کنم. ما محدودیت های زیادی داریم، من به شخصه خودم هنوز نمی تونم یک فانتزی ایرانی کاملا خالص رو تصور کنم. کتاب هایی هم که هست رو تقریبا متوسط می دونم. در حقیقت این کتاب ها جنبه خاص شدن رو ندارند و بعد از مدتی کاملا فراموش می شند. خیلی سخت به یاد آورده میشن. در صورتی که کتاب خوب باید با روح روان خواننده بازی کنه که حتی چند سال بعد هم حوس کنه اونو بخونه.
از طرفی انتخاب اسامی هم خیلی مهمه؛ دیدم عده ای می گن این مشکل رو با بردن داستان به زمان باستان میشه حل کرد، در صورتی که من اینطوری فکر نمی کنم. بعضی ها اعتقاد دارند این سبک نوشتاری متعلق به ما نیست، تقریبا 99 درصد نو آوری در این زمینه رو غربی ها انجام دادند.
در هر صورت جذب مخاطب برای این دسته آثار به سختی امکان پذیر هست و بعضا متاسفانه خواننده از همون چند فصل اول بی خیال داستان میشه. ما باید خیلی چیزا رو مد نظر قرار بدیم و بعد دست به قلم شیم. داستان باید اونقدر کشش داشته باشه که خوانند کامل جذبش بشه. ممنون.
کاملا قبول دارم که با این فضای فرهنگی و اعتقادات یکمی سخت خواهد بود
البته سینا جان بعضی از ادما کلا الکی زیاد گیر می دن بعضی وقتا نویسنده نباید یه این نظرات اهمیت بده
ولی من فکر می کنم یه مشکلی که بعضی از دوستان دارن کنار هم قرار دادن دنیای عادی و دنیای جادویی در داستان هاشونه
واقعا به درستی نمی تونن کاری بکنن که هم یه دنیای کامل جادویی در داستانشون شکل بگیره و ماجرا ها داخلش انجام بشه هم به دنیای عادی و غیرجادویی صدمه ای نخوره در داستان و ارتباطش با دنیای جادویی حفظ بشه
مگر اینکه داستان در کل در یه سرزمین خیالی باشه که خیلی هم خوبه
اره قبول دارم کتاب های فانتزی که فعلا داریم جنبه خاص شدن رو ندارن به جز کتاب خودت که به نظرم همین الانشم خاص هست فقط باید چند دور ویرایش بشه و مشکلاتش برطرف بشه
اتفاقا منم همیشه فکر م کردم انتخاب اسامی شخصیت ها به ویژه شخصیت های اصلی واقعا باید سخت باشه
اگر در فضای امروز داستان شکل بگیره از نام های اسلامی هم استفاده بشه؟؟مثل حسین یا علی؟؟اگر نه که خب همه نام های کشور ما که فارسی خالص نیستن بیشتر نام ها اسلامین
درنتیجه غیر واقعی می شه یه مقدار
جالبیشش اینجاست که وقتی اسم رستم و سهراب و اسفندیار میاد اصلا نا مانوس نیست که پشت سرش اسم سیمرغ و رویین تن و اژدها و دیو بیاد
پس می شه برای داستان هایی که در زمان های قدیم رخ می دن اسم هایی انتخاب کرد که نامانوس نباشن با فانتزی
نه صرفا اسم های شاهنامه ولی اسم هایی که هم خیلی با گوش نا اشنا نباشن که مسخره باشه نه خیلی روزمره که جذابیت داستان رو کم کنه
موافق نیستم که 99 درصد نواوری رو غربی ها انجام دادن اونا صرفا از مقدار بیشتری از ظرفیتشون برای این سبک استفاده کردن
ما هم ظریفیت زیادی داریم چون پشتوانه ای کهن از افسانه ها و موجودات افسانه ای داریم
درمورد فانتزی های ایرانی بعضی وقتا مشکل از نویسندست
نویسنده اگر به داستان خودش اعتماد داره چندین فصل بنویسه بعد ارائ کنه تا مطمئن باشه که می تونه کتابو تموم کنه و وسطش الکی ولش نمی کنه و خواننده هم تو کف بمونه
جز اون وقتی یه تعداد فصل بنویسه تم داستان بیشتر تو دستش میاد و شاید بخواد یه تیکه هایی از داستان رو تغییر بده یا بهتر کنه
و مشکلات دیگه ای
یه مقدار از مشکلات به خاطر خود نویسندست
من به شخصه با موضوع اسامی موافقم اما مثلا اسم خودم من ریشه ژرمنی داره و کسی زیاد نمیدونه اینو!
فک کنم چونکه یکم داستانو آبکی می کنن مخاطب نداره
من خودم متاسفانه هنوز فرصت نکردم داستان سینا جانو بخونم ولی توی داستانای ایرانی فرد یهو یه قدرت زیاد به دست میاره و بعد تنها دشمنشو براحتی شکست میده و تا آخر عمر به خوبیو خوشی زندگی میکنه
نه مرگی نه چیزی
البته من شوالیه ی 17 ساله را که خوندم پدر بزرگش آسیب می بینه ولی مث اینکه یکی از دوستای نویسنده خواهش کرده که نمیره!!!خب این یه نمونه خوب که مخاطب میتونه داستانو تغییر بده
و به نظر من همین رمان ایرانیو اگه به نام یه نویسنده خارجی بدی بیرون بیشتر خواننده نداره چون اگه سه چهارتا فن فیکشن ایرانی خونده باشی میدونی بعضیا چجوری مینویسن