بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تناقض دین و علم، جامد ها و جاهل ها
از جمله خاصیت های بشر افراط و تفریط است. انسان اگر در حد اعتدال بایستد کوشش می کند میان تغییرات نوع اول و نوع دوم تفکیک کند، کوشش می کند زمان را با نیروی علم و ابتکار و سعی و عمل جلو ببرد، کوشش می کند خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان تطبیق دهد، و هم کوشش می کند جلو انحرافات زمان را بگیرد و از همرنگ شدن با آنها خود را برکنار دارد.
اما متاسفانه همیشه اینطور نیست. دو بیماری خطرناک همواره آدمی را در این زمینه تهدید می کند:
بیماری جمود و بیماری جهالت. نتیجه ی بیماری اول توقف و سکون باز ماندن از پیشروی و توسعه است، و نتیجه ی بیماری دوم سقوط و انحراف است.
جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمی گیرد، جاهل هر پدیده ی نوظهوری را با نام مقتضیات زمان، به نام تجدد و ترقی موجه می شمارد. جامد هر تازه ای را فساد و انحراف می خواند و جاهل همه را یکجا به حساب تمدن و توسعه ی علم و دانش می گذارد.
جامد میان هسته و پوسته، وسیله و هدف، فرق می گذارد. از نظر او دین مامور حفظ آثار باستانی است. از نظر او قرآن نازل شده است برای اینک جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. از نظر او عم جزء خواندن، با قلم نی نوشتن، از قلمدان مقوایی استفاده کردن، با دست غذا خوردن، جاهل و بی سواد زیستن را باید به عنوان شعائر دینی حفظ کرد. جاهل برعکس، چشمدوخته ببیند در دنیای مغرب چه مد تازه و چه عادت نوی پیدا شده است که فورا تقلید کند و نام تجدد و جبر زمان بر آن بگذارد.
جامد و جاهل متفقا فرض می کنند که هر وضعی در قدیم بوده است جزء مسائل و شعائر دینی است با این تفاوت که جامد نتیجه می گیرد این شعائر را باید نگهداری کرد و جاهل نتیجه می گیرد اساسا دین ملازم با کهنه پرستی و علاقه به سکون ثبات.
در قرون اخیر مسئله ی تناقض دین و علم در میان مردم مغرب زمین زیاد مورد بحث و گفتگو واقع شده است. فکر تناقض دین و علم دو ریشه دارد: یکی اینکه کلیسا پاره ای از مسائل علمی فلسفی قدیم را به عنوان مسائل دینی که از جنبه ی دیتنی نیز باید به آنها معتقد بود پذیرفته بود و ترقیات علوم، خلاف آنها را اثبات کرد. دیگر از این راه که علوم وضع زندگی را دگرگون کرد و شکل زندگی را تغییر دداد.
جامد های متدین نما همان طوری که به پاره ای مسائل فلسفی بی جهت رنگ مذهبی دادند، شکل ظاهر مادی زندگی را هم می خواستند جزء قلمرودین به شمار آورند. افراد جاهل و بی خبر نیز تصور کردند که واقعا همین طور است و دین برای زندگی مادی مردم شکل و صورت خاصی در نظر گرفته است و چون به فتوای علم باید شکل مادی زندگی را عوض کرد، پس علم فتوای منسوخیت دین را صادر کرده است.
جمود دسته ی اول و بی خبری دسته ی دوم فکر موهوم تناقض دین را به وجود آورد.
منبع: مقاله ی اسلام و تجدد زندگی شهید مطهری(ره)
جالب بود اوهوم من خیلی با این مسئله برخورد کردم که یه عده افراطی هر نوع پیشرفت وتکنولوژی رو خلاف دین معرفی میکنن ویک عده تفریطی هر نوع ارزش انسانی والهی رو مخالف پیشرفت معرفی می کنن.در حالی که هر دوش غلطه
دین وعلم هیچ تناقضی ندارن.بلکه علم ودانش دین رو تایید میکنه ودین االبته دین الهی و عقل گرا و خدا محور ، به پیشرفت وعلم فرامیخونه البته نه به هر طریق وقیمتی.علمی که به انسان کمک کنه با برپا داشتن ارزش های انسانی زندگی خوب وبهتری برای جامعه انسانی فراهم کنه نه صرفا یه عده خاص
پس اگه درست ببینیم وخوب فکر کنیم دین کامل اسلام هم حامی علم ودانشه هم راهکارهای بسیار مفیدی برای علم وسیاست وشیوه برتر زندگی اشرف مخلوقات یعنی انسان ،، رو ارائه میده