اینم از داستان من، در اول باید بگم که هنوز زمانبندی خاصی رو نمیتونم مشخص کنم.به زودی اعلام میکنم
راستی گفتم با توجه به نگرانی هایی که ممکنه کسانی داشته باشند برای خواندن کتاب باید بگم:
من بهتون قول میدم داستان نیمه رها نمیشه و تا اخر ادامه داده میشه
تذکر: قرار دادن این کتاب در هر جامعه مجازی(وبلاگ، سایت و...) مجاز میباشد در صورتی که از همین لینک های دانلود استفاده شود.
نویسنده : سینا مزارعی
گرافیست و صفحه آرا : H.O.S.S.E.I.N
طراح كاور : H.O.S.S.E.I.N
زمانی که تاریکی بر روشنایی غلبه کرد
زمانی که امید و یاس یکی شدند
طوفان به پا خواهد خاست
قدرت از آن اوست
سرنوشت شکست خواهد خورد
تقدیر از آن اوست
لینک دانلود
زمانی که تاریکی بر روشنایی غلبه کرد
زمانی که امید و یاس یکی شدند
طوفان به پا خواهد خاست
قدرت از آن اوست
سرنوشت شکست خواهد خورد
تقدیر از آن اوست
خب طبق گفته خودت تاریکی بر روشنایی غلبه میکنه. چطور ممکنه امید و یاس یکی بشن؟ وقتی تاریکی میاد. امید عقب رونده می شه. مگه اینکه روزنهی نوری بوجود بیاد. و این روزنه باعث می شه امید که همزمان با اومدن تاریکی در مرتبه ی پایین تری قرار گرفته بود، یه درجه بیاد بالا و هم سطح بشن. اگه واقعا منظورت این بود خوشم اومد. خیلی خوب بود.
ظاهرا طبق روال بیشتر داستان ها شما هم آغازت رو با چند جمله پیشگویی مانند شروع کردی. مشکلی نداره. اگر که از خودت ابتکار داشته باشی.
مقدمه(فصل اول رو نخوندم ):
مکالمههات از محاوره به کتابی شیفت می کنن. همون اول مقدمه معلومه. صورت خوشی نداره برای بهتر خونده شدن یه استایل رو انتخاب کن. مثل اکثر داستان نویس های ایرانی ( از جمله خودم ) شما هم همون صفحه اول یه چیز مرموزانه گفتید: تقدیر از آن اوست! اشتباهه! البته از نظر من اشتباهه.خودمم درس هایی گرفتم که باید این موارد رو رعایت کنم. نباید ذهن خواننده رو بی دلیل از خط داستان بکشی بیرون. اونم وقتی که تو مقدمه داره با فضای داستانت آشنا میشه.
برای مقدمه توصیف آن چنانی لازم نیست. پس لازم نبود بعضی چیزها رو بیاری وسط.
مثل همون موجودات ابداعی خودت. شاید بهتر بود یه جور دیگه مقدمه رو پیش می بردی. به هر حال فکر نویسنده قلمروی اونه. و نویسنده خود مختار: )
جذابیت خوبی داشت مقدمه داستانت.
منتهی اول و آخرش برای من تکراری بود. البته این نکته رو هم در نظر دارم که همهی داستان ها تکرارین. هر داستانی از داستانی دیگه گرفته شده. اون اولی ها از افسانه ها گرفته شدن. افسانه ها از تخیل انسان یا واقعیتی نابود شده گرفته می شن. فرقی نمی کنه. هر داستانی به دیگری ربط داره
و دیگه اینکه روز موعود فرا رسیده است تو تموم داستان ها داره فرا می رسه:دی
+
مشکلتون با کاور چیه؟ بفرستید برام اگه نتونستید براتون توی تاپیک جایگذاری کنم.
فصل اول هم بعدا نظر می دم
خب برداشتت از اون متن اولی درباره غلبه روشنایی و اینا خیلی خوب بود افرین ولی دیگه من نمیتونم دقیق ترشو بگم تا خود داستان بیاد. ولی مطمن باش دلیلی داره این نوشته
فکر میکنم توی داستان های جادویی پیشگویی وجود داشتن دیگه یه چیز خیلی نرمالی شده باشه و من خودم اینکارو دوست دارم
درباره لحن کتابی و محاوره ای باید بگم که شما با دنیای معمولی مقایسه کن معمولا بالادست ها با افراد پایین تر از خودشون به صورت محاوره ای حرف میزنند ولی افراد عادی با بالا دست خودشون با احترام و کتابی صحبت میکنند و منم از همین استفاده کردم
تقدیر از آن اوست هم دلیل داره که گفتم و مقدمه فعلا به داستان مربوط نیست تا آینده و اینکه فضا سازی داستان از فصل اول هست نه از مقدمه
اون موجوداتم بهشون میرسیم(:دی همشو میگم میرسیم توجه کردین؟؟:دی)
کاور هم نمیدونم تاییدش نمیکنه برات میفرستمش و اینکه ژانر داستان رو هم نتونستم درست کنم یعنی نفهمیدم از کجا، الان نوشته فن فیکشن!!
در نهایت ممنون که سریع خوندی و نظرتو گفتی
فصل چهارم اضافه شد + کاور جدید
پست اول ویرایش شد
فصل پنجم قرار داده شد
دوستان ممنون میشم اگه نظری یا انتقادی دارید بگید...
سلام دوست عزیز
ممنون که کتابت رو با ما به اشتراک گذاشتی
تمام فصول رو خوندم و لذت بردم.
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که داستان تا فصل چهار نیاز شدید و مبرمی به ویراستاری نگارشی داره. مخصوصا فصل چهار.
امیدوارم داستانت رو با موفقیت ادامه بدی و به پایان برسونی و حسابی غافلگیرمون کنی.
خدا قوت
خوشحالم که لدت بردین
فصل چهارم فایل وردش درسته و این غلط هایی که وجود داره بخاطر ساخت فایل نهاییش هست که اینطوری شد ایشالله توی فایل کلی کتاب درستش میکنم
امیدوارم اخرش به اندازه کافی خوب باشه که برا وقتی که گذاشتین حسرت نخورین
ممنون بابت نظر خوبت
چیشد پس؟
گفتید نصفه نمیمونه که ...
سلام دوست عزیز
داستان نمیه رها نشده. بعد از مدت ها شروع کردم به نوشتن و ایشالله تا اخرش میرم ولی به کانت ها نگاه کنی نظر ها خیلی کمه. شورو شوقی به ادم نمیده که سریع کار کنم.
تعداد نظر ها به دانلودی ها شدیدا پاینه
اممم.
سلام.
خب حرفتون درسته ولی ببینید ۶ فصل بیشتر نیست. باید یه ذره بیشتر بشه داستان. شما هم که خیلی وقته نیومدید سراغش. من نخوندم هنوز به عنوان مدیر انجمن اون پست رو گذاشتم. ولی به عنوان خواننده، انشاالله میخونم و نظر میدم. از طرفی شما فعلا بنویسید، داستان باید به اوج برسه و شروع بشه بعد به طرفداراش توجه کنید. خیلی از کتابای اینترنتی خیلی طرفدار دارن خودشون مثل سفیرکبیر. هتوز زوده بگید طرفدار داره یا نه. بنویسید من خودم هم ویراستارم هم منتقد. کمکی چیزی خواستید بهم بگید.
با تچکر!
:دی @sina.mm
نویسندش سربازیه یه دو سال دیگه برا فصل جدید بیا