|
|
امیدوارم خوشتون بیاد.
با تشکر
و من الله توفیق
کاور از بازی دارک سولز
لینک دانلود | آلگاناساد |
لینک خرابه دوستم
لینک فصل اول رو برات تو پست اولت ویرایش کردم!
رفتم خونه می خونمش! ممنون
سلام.خیلی ممنون.
جالب بود این که داستانت تو ژاپنه. تا حالا ندیدیه بودم بین داستان های بچه ها.
موضوعش خوبه هرچند هنوز معلوم نیست دقیقا قضیه چیه. .لی معلومه که قراره جالب شه.
فقط یه چند تا چیز:
حیف نیست که داستانتو به زبان عامیانه نوشتی؟ نه که مشکلی داشته باشه ولی من خودم به شخصه داستانایی رو دوست دارم که به زبان نوشتاری نوشته شدن. یه جوری حس کتاب خوندنو اون طوری بیشتر احساس می کنم. البته سلیقه ی خودته صرفا یه توصیه بود.
بعد یه کم من با روند داستانت مشکل داشتم. اتفاق ها خیلی سریع میفتاد و نمیشد باهاشون هماهنگ شد. یا یه جاهایی درکشون برام سخت میشد. این که تصادف کرد بعد که پاشد خیلی ساده هیچیش نشده بود و خواهرش هم خیلی شاد و منطقی و بعد میره مدرسه و جک به جای این که ازش عذر بخواد باهاش سرد برخورد می کنه و می زنه یه مایع رو بخار میکنه و سبزه رو زرد می کنه و از این قبیل کارها ولی تعجب نمی کنه. بعد یهو خواهرش میره. امممم یه کم تند پیش میری و به نظرم یه کم غیرقابل قبوله اتفاقا. البته نظر منه.((200))
به جز این خیلی خوب. من خوشم اومد دنبال می کنم حتما.
ممنون که میذاری ما هم بخونیم.((71))
به نام خدایی که قلمی را بی اذنش توان نوشتن نیست
من امیرحسین زارع هستم که فارسی ترش میشه کشاورز.
این اولین داستان منه و اسمش هم هست:
سلحشور آتش.
من قبل از این هم مینوشتم اما این پروژه ها به دلایلی هی لغو میشدند و قابلیت
ادامه دادن نداشتند.ولی من میخوام این داستان رو تموم کنم.
حجم درنظر گرفته شده برای این داستان بین سیصد تا پانصد صفحست.تقریبامیشه گفته
بین چهل تا شصت فصل رو شامل میشه.فصل ها هم به صورت گروه های پنج تایی میذارم و هر
پنج فصل لینک کلی ارائه میدم.که از سایتعصر اژدها یاد گرفتم.در این بین هم خدا بخواد داستان کوتاه هم ضمیمه ارائه
میدم.
در مورد جلد های بعد اگر خدا بخواد و دوستان استقبال کنند تا پنج جلد حد اکئر
ادامه میدم.پایان بندی جلد یک جوریه که هم مستقله و هم قابلیت ادامه داره.
من تا جایی که بتونم سعی میکنم با کیفیت بالا بنویسم و تحویل شما بدم(با درنظر
گرفتن ایکه فصل اول تقریبا پنج بار بازنویسی شد).و حتی الامکان طبق برنامه پیش
میروم.
قبل از اینکه خلاصه ی داستان و کاور رو بدم یک دو خط بیشتر نمینویسم.
تقدیم به پدرم ومادرم(زنده) و آقای دادگسترنیا که امسال فوت شد،برای سلامتی
روج و جسمشون یه صلوات بفرستید.میدوم کار بزرگی نیست و منم فکر نکنم با این جایزه
ای ببرم،ولی چون برای خودم خیلی ارزش داره این رو اولش گذاشتم.
کاور:
این کاور کاری است از امید مرادی که در مسابقه ی کنام
اژدها در سایت سی جی آرت دات
آی آر با این عکس در بخش سه
بعدی چهارم شده بود.من برای اینکه حق این عزیز ضایع نشه
تغییری در کاور ندادم.
خلاصه:روز روزگاری پسری زندگی میکرد به نام روزبه دادگسترنیا که.....
در شکم مادرش مرد
در سن چهارده سالگی یک بار دیگر مرد
سه ماه بعدش دوباره مرد
یه هفته بعد دوباره مرد
و این مرگ ها تا آخر عمرش تا اینکه واقعا مرد.
در هردفعه سنگ قبری داشت و جنازه ای که خاک شد ولی وی باز هم به مردن ادامه
داد.
با ما همراه باشید تا راز زندگی عجیب روزبه رو کشف کنید.
فصل اول:زندگی مخفی والتر میتی
فصل دوم:ساعت شلوغی
فصل سوم:ربوده شده
فصل چهارم:نمیخواهم زنده بمانم(15دی)
فصل پنجم:بایوشاک اینفینایت(بیست دی)
لینک کلی
فصل ششم:مظنونین همیشگی(بیست وپنج دی)
فصل هفتم:امپراطوری ضربه میزند(پنج بهمن)
فصل هشتم:هابیت:سفر غیر منتظره(هفت بهمن)
فصل نهم:قلعه ی عقاب ها(پانزده بهمن)
فصل دهم:به نام پادشاه(بیست و پنج بهمن)
لینک کلی
امیدوارم خوشتون بیاد.
فقط جان هر کی دوست دارید کپی کنید ولی محتوای داخلش رو تغییر ندید.
با تشکر امیرحسین زارع
سایت عکسcgart.ir
ولی قشنگ تو سبک خودش و نوعش جا افتاده
فقط میتونم بگم عالی بود
و لطفااا حتمااا ادامه بدید ....بی صبرانه منتظر ادامه ی فصل های شما هستم
اگه علاقه داشتید بیشتر معرفی کنید کارتون رو حتما بهم خصوصی بزنید.
جالبه که بدونید از نظر من شما خودتون یه نوع سبک خاص و دقیقا مخصوص دارید نه قابل کپی برداریه و نه اینکه بشه گفت کپی شده .
معلومه که حسابی روش کار کردید
توصیه میکنم دوستان تا اخر داستان رو بخونیدو ادامه بدید و البته به ظاهر گفتار عامیانه داستان دقت نکنید .
زمان و گفتار نشون دهنده ی کیفیت کار نمیتونه باشه . (چیزی که شاید خودم اول بر اساسش قضاوت کردم )
واقعاممنونم واقعا
من خیلیوقت بود که جرئت گذاشتنش تو نت رو نداشتم
ولی وقتی یدم اینقدر استقبال کردید
شکر خدا رو حیه گرفتم
از دوستان عزیز تمنا میکنم به انتقاداتشون ادامه بدن
نمیتونم بگم جقدر خوشحالم
فقط یک مورد اینه که من باید راجغه بهش بگم اینه که سعی میکنم تا اونحایی که در توانم است خوب روی فصول کار کنم،و سعی میکنم تلاشم رو بکنم ولی اگر کاستییبود ببخشید.
و در آخر حمله ای که من بهش خیلی اعتقاد دارم،باور کنیدنمیخوام بگم مذهبم یا اهل خدام و این حرف ها ولی فقط:
هذا من فضل ربی
تمام چیز هایی که دارم از فضل و مهربانی پروردگارم است
خیلی ممنون. جالب بود.
فقط من یه جاهایی گیج شدم. چرا یه بار یاکوزا میخواست یهویی خوددکشی کنه؟بعد دوباره پشیمون شد خواست پول بگیره.؟
با چوب بیسبال ده بار زد تو صورتش؟؟؟ بدبخت میمره که !!!
در کل جالب شد قضیه .
منتظر ادامه ممنون.
فصل اولو خوندم خوب بود ادامه بده لطفا ففط انگار یکم عجله داری اتفاقاش سریع بود.
بعد اینکه جرا اسم هر فصل اسمه یه فیلمه؟((82))
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فصل اولو خوندم خوب بود ادامه بده لطفا ففط انگار یکم عجله داری اتفاقاش سریع بود.
بعد اینکه جرا اسم هر فصل اسمه یه فیلمه؟((82))