خیلی ها وجود خدا رو باور دارند ولی نمیتونن وجودش رو اثبات کنند، شما می تونید وجود خدا رو اثبات کنید؟
اگر اثبات منطقی و با استدلال که بتونه بقیه رو قانع کنه دارید که خیلی عالیه، اون رو به اشتراک بگذارید تا در موردش بحث کنیم
اگر هم اثبات منطقی ندارید، خیلی ساده بگید دلیل اینکه باور دارید خدا وجود داره چیه؟
من اعتقاد دارم به خاطر محدودیت شناخت بشری هر کسی مجبوره یه چیزی رو اصل قرار بده من دنیا و مسائل این دنیایی رو اصل قرار میدم و باور دارم فراتر از این ها نمیشه سوال دیگه ای رو جواب داد،شما خداوند و مسائل اون دنیایی رو اصل قرار میدید، و فراتر از اون سوال نمی کنید.
اول که درسته انسان محدوده ولی در عین حال نا محدودم هست
مثه اعداد
اعداد بین 1 و 2 محدودن اما در عین حال بی نهایت عدد بین همین دو عدده
بعدم از کجا دنیا رو اصل قرار دادی؟؟
براساس چه منطقی؟؟
باورت برای چیه؟؟؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی منم محمد حسین صدا بزن
امیدوارم این منو پیش شما خراب نکنه.
من خدا رو به عنوان سرور، ارباب، و صاحب خودم نمیبینم.من خدا رو به عنوان دوست، یاری رسان و عضوی از خودم یا بهتر بگم چیزی که من عضوی از اونم میبینم.من به خدا احترام می ذارم. خدا رو ستایش می کنم و ازش تشکر می کنم. چون بالاخره منو آفریده.برای من عین یک اصل. یک موجود کامل که از من و امثال منه به طوریکه خودش خودشو به من تقسیم کرده. من از روح خدام. من خدا رو خالق صدا می زنم.ارباب و صاحب صدا نمی زنم.من فعلا کوچیکم. اما دوست دارم تمام دین ها رو بلد باشم.تنها وقتی دینت کامله و بی دینی می تونی کمی از وجود خدا رو درک کنی.چون تمام توصیف اون رو از خودش می دونی.
در ضمن برای اثبات خدا؛ اگر نبود پس تو چرا هستی؟ چرا من هستم؟ هرچیزی یه محرکی داره.محرک زمان یک انفجار بود که کهکشان رو به حرکت در اورد. و خیلی چیزای بزرگ دیگه ای ام محرک داشتن که ما می شناسیم.مطمئنا می گی که خب اگه هر چیز محرک داره محرک خدا چیه؟ خدا عین یه دایره می مونه. ابدیه. از ابتدا بوده و تا انتها است.اون خود ابتدا بوده.وقتی یه دایره میبینی نقطه شروع و پایان نداره.خدا هم نه شروع میشه نه پایان داره.خدا محرک و بازدارنده ست. خدا کسیه که تضاد ها را به توافق میرسونه.نمیشه توصیفش کرد.یه ذره پیچیده است ولی فکر کنی می فهمی.
تصورت اصلا بد نبود و درسته تا حد زیادی
البته با فرض وجود خدا
اول که اون محرک اول نیازی نیست حتما شعور داشته باشه
می تونه فقط یک محرک باشه
بعدم اینایی که گفتی توجیه هست
نه اینی که می گی برهان محرک اوله که درست نیست چون این محرک حتما لازم نیست شعور باشه می تونه فقط یه اصل باشه یک چیزی شبیه قانون اول که باعث همه چیز شده
متوجه شدی
@smhmma 30099 گفته:
اول که درسته انسان محدوده ولی در عین حال نا محدودم هست
مثه اعداد
اعداد بین 1 و 2 محدودن اما در عین حال بی نهایت عدد بین همین دو عدده
بعدم از کجا دنیا رو اصل قرار دادی؟؟
براساس چه منطقی؟؟
باورت برای چیه؟؟؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
راستی منم محمد حسین صدا بزن
ببخشید دیگه من خیلی به انجمن و اینا وارد نیستم، مونده بودم چی بگم گفتم رئیس پلیس((110)) نگفتم محمد حسین که شما نگید چه زود پسر خاله شد!
یه مقدار کلی گویی عمدی کردم نخواستم راجع به مرجع شناخت حرفی بزنم، چون بحث بزرگیه و تخصص من نیست و ربط زیادی هم به اثبات خدا نداره
منظورم این نبود که انسان محدوده یا نامحدود. منظورم اینکه شناخت بشری محدوده شاید محدود هم واژه مناسبی نباشه، بهتر بگیم شناخت بشری وابسته به اصول معرفتی است
قضیه محدودیت شناخت بشری اینکه که یه عده یه سری اسلوب هایی رو برای مشخص کردن معرفت در نظر گرفتند، مثل تجربه گرایی، خرد گرایی، شک گرایی و...
مثلا تجربه گرا ها میگن شیرین بودن یه چیزی رو با تجربه می شود فهمید و خرد گرا ها میگن با عقل می شود فهمید یه چیزی که ساکارز داره، شیرینه! بگذریم
حالا فرض کنید یکی بگه پس خود این اسلوب چی؟ ایا می شود خود اسلوب معرفتی را با خودش اثبات کرد؟ مثلا میشه با تجربه، تجربه گرایی رو اثبات کرد؟ یا با احساس، احساس گرایی را ثابت کرد؟
اینجا ما متوجه محدودیت شناخت بشری می شویم بطور کلی هر اسلوب معرفت شناسی دچار یه دور هست، ولی این دور به قول خارجیکی ها اوکی هست و موردی نداره. وقتی میگوییم اسلوب معرفت فلان چیز است، مثلاً احساس یا تعقل است دیگه نمی توان پرسید که اسلوب شناخت آن اسلوب چیست! مفهوم اسلوب یعنی اینکه باقی مفاهیم را میتوان مبتنی بر آن مفاهیم تبیین کرد، خود آن مفهوم نمیتواند و لازم هم نیست خودش را با قاعده ای که وضع میکند توجیه کند. به عبارت دیگر این اسلوب ها مبنایی برای باقی احکام هستند، خودشان اگر بر چیز دیگری مبتنی بودند دیگر اسلوب نمیشدند! و این محدودیت شناخت بشریست. در هندسه هم همین طور است. حالا من خیلی وارد نیستم، ولی فرضا شکل لوزی را با مثلث اثبات می کنید، مثلث را با مستطیل و همینجوری تا می رسید به خط راست. دیگه خط راست رو مجبورید بدون اثبات بپذیرید و اصل قرار بدهید. عده ای هم خدا رو اصل قرار می دهند مثلا میگه فلان چیز شیرین است چون خدا گفته، من چون وجود خدا و ان دنیا را قبول ندارم ، یعنی برایم اثبات نشده و فقدان باور دارم. نه اینکه باور دارم اینها وجود ندارند یعنی باور ندارم که این ها وجود دارند! (چی گفتم(5)) به خاطر همین نمی توانم خدا رو اصل قرار بدهم.
منظورم از اصل قرار دادن دنیا یعنی اینکه من اعتقادی به این مسئله که چیزی خارج از دنیا هم وجود داره ندارم! تعریف من از دنیا اینکه مجموعه ای است که تمام چیزهایی که وجود دارند را در خود جای میدهد. یعنی اگه چیزی وجود داره جزئی از دنیاست. دنیا همون مترادف تمامیت وجود است خارج از دنیا پرسش مطرح کردن به نظر من غلطه چون هر پرسش درستی یه جوابی داره و خارج از دنیا و وجود، عدمه و از عدم هم جوابی در نمی اید. من معتقدم هر پرسش از وجود را باید داخل اسلوب دنیا پرسید و در غیر این صورت یا پرسش غلط است یا جوابی نخواهد داشت، حالا در برهان علیت بیشتر توضیح میدم اگه قرار شد من برهان علیت رو نقد کنم. ببخشید طولانی شد.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
@percy jackson 30105 گفته:
امیدوارم این منو پیش شما خراب نکنه.
من خدا رو به عنوان سرور، ارباب، و صاحب خودم نمیبینم.من خدا رو به عنوان دوست، یاری رسان و عضوی از خودم یا بهتر بگم چیزی که من عضوی از اونم میبینم.من به خدا احترام می ذارم. خدا رو ستایش می کنم و ازش تشکر می کنم. چون بالاخره منو آفریده.برای من عین یک اصل. یک موجود کامل که از من و امثال منه به طوریکه خودش خودشو به من تقسیم کرده. من از روح خدام. من خدا رو خالق صدا می زنم.ارباب و صاحب صدا نمی زنم.من فعلا کوچیکم. اما دوست دارم تمام دین ها رو بلد باشم.تنها وقتی دینت کامله و بی دینی می تونی کمی از وجود خدا رو درک کنی.چون تمام توصیف اون رو از خودش می دونی.
در ضمن برای اثبات خدا؛ اگر نبود پس تو چرا هستی؟ چرا من هستم؟ هرچیزی یه محرکی داره.محرک زمان یک انفجار بود که کهکشان رو به حرکت در اورد. و خیلی چیزای بزرگ دیگه ای ام محرک داشتن که ما می شناسیم.مطمئنا می گی که خب اگه هر چیز محرک داره محرک خدا چیه؟ خدا عین یه دایره می مونه. ابدیه. از ابتدا بوده و تا انتها است.اون خود ابتدا بوده.وقتی یه دایره میبینی نقطه شروع و پایان نداره.خدا هم نه شروع میشه نه پایان داره.خدا محرک و بازدارنده ست. خدا کسیه که تضاد ها را به توافق میرسونه.نمیشه توصیفش کرد.یه ذره پیچیده است ولی فکر کنی می فهمی.
چی خراب کنه؟ خیلی هم خوبه ولی فهمیدن تمام دین ها خیلی سخته ها؟ الان تعریف از دین نباشه طرف 30 سال درس می خونه میگه من تازه اسلام رو مثلا فهمیدم!
خوب اینکه چرا من هستم حتما دلیل نمیشه که یه خدایی هم بوده. شاید یه دلیلی به غیر از خدا بتونه اینو توضیح بده؟ برهان محرک اول هم ممنون که معرفی کردید جزئی برهان هایی که می خواستم معرفی کنم نبود، چون شبیه برهان علیت گفتم علیت رو بررسی کنیم بهتره. دقیقا می خواستم بگم محرک خدا چیه؟((86)) مسئله اینکه محرک چیزها خودش هم یه چیزیه که حرکت کرده، کسی سوال کنه چرا چیزی حرکت می کنه؟ بعد ما جواب بدیم چیزی حرکت می کنه چون یه چیزی قبلا اونو به حرکت در اورده و اسمش خداست، ایا پاسخ ما طرف رو قانع می کنه؟ طرف واقعا می پرسه خوب چرا چیز قبلی حرکت می کرد؟ داره دنبال وجود محرک می گرده بعد ناگهان بهش میگین خدا محرکی نداره! پس چرا حرکت می کنه؟ اینجا به این چرای اخر پاسخی داده نمیشه اگه بگیم همیشه حرکت می کرده بدون محرک پس فرض اول نادرسته که هرچیزی محرکی داره این ایراد تحلیل موضعی کلا برهان های جهان شناختی مثل علت اول و حرکت اول همیشه این ایراد رو دارند. اگه فرض اول درست باشه نتیجه درست نیست، اگه نتیجه درست باشه فرض اول درست نیست!
@sylar 30119 گفته:
چی خراب کنه؟ خیلی هم خوبه ولی فهمیدن تمام دین ها خیلی سخته ها؟ الان تعریف از دین نباشه طرف 30 سال درس می خونه میگه من تازه اسلام رو مثلا فهمیدم!
خوب اینکه چرا من هستم حتما دلیل نمیشه که یه خدایی هم بوده. شاید یه دلیلی به غیر از خدا بتونه اینو توضیح بده؟ برهان محرک اول هم ممنون که معرفی کردید جزئی برهان هایی که می خواستم معرفی کنم نبود، چون شبیه برهان علیت گفتم علیت رو بررسی کنیم بهتره. دقیقا می خواستم بگم محرک خدا چیه؟((86)) مسئله اینکه محرک چیزها خودش هم یه چیزیه که حرکت کرده، کسی سوال کنه چرا چیزی حرکت می کنه؟ بعد ما جواب بدیم چیزی حرکت می کنه چون یه چیزی قبلا اونو به حرکت در اورده و اسمش خداست، ایا پاسخ ما طرف رو قانع می کنه؟ طرف واقعا می پرسه خوب چرا چیز قبلی حرکت می کرد؟ داره دنبال وجود محرک می گرده بعد ناگهان بهش میگین خدا محرکی نداره! پس چرا حرکت می کنه؟ اینجا به این چرای اخر پاسخی داده نمیشه اگه بگیم همیشه حرکت می کرده بدون محرک پس فرض اول نادرسته که هرچیزی محرکی داره این ایراد تحلیل موضعی کلا برهان های جهان شناختی مثل علت اول و حرکت اول همیشه این ایراد رو دارند. اگه فرض اول درست باشه نتیجه درست نیست، اگه نتیجه درست باشه فرض اول درست نیست!
باور کن من اگه بتونم بگم که محرک خدا چیه من خود خدام.
@percy jackson 30125 گفته:
باور کن من اگه بتونم بگم که محرک خدا چیه من خود خدام.
جالبه معمولا ته همچین بحث هایی به همچین جاهایی میرسه
این بحث که الان مطرحه شاید به جرئت بشه گفت یکی از مهمترین ها یا حتی مهمترین سوالیه که بشر راجبش فکر کرده
من یه دفعه با یه نفر راجب این موضوع بحث کردم بعد کلی صحبت و دلیل و منطق که واسه هم اوردیم برگشت بهم گفت که اثبات وجود خدا چیزی نیست که ما بهش نیاز داریم حتی اینکه بدونیم هست یا نه هم به ما ربطی نداره مهم اینه که تو این دنیا خوب زندگی کنیم به هر دینی که می خوایم پای بند باشیم و سعی کنیم دستوراتشو انجام بدیم که سربلند بمیریم وقتی مردیم احتمالا به جوابمون میرسیم
اگه بمیریم و نابود شیم و بفهمیم که هیچی بعدش وجود نداره پس خدا هم وجود نداره چون تنها چیزی که همه دنیا وقتی اسم خدا میاد بهش فکر میکنن زندگی بعد مرگ و بهشت و جهنم و این حرفاست وقتی اونام نباشه پس یا خدایی نیست یا جوابی نیست
اگه هم مردیم و دیدیم خبری هست خوب به جوابمون هم میتونیم برسیم
البته من اینو گفتم که دیدگاهی که من دارم رو بدونین نه اینکه این بحث رو منتفی کنم
به بحثتون ادامه بدید منم برم اسپمو بزنم
خوب بعد میام باهات بحث می کنم لرد امیر
اول که جواب این سوال وجود داره
محرک خدا چیه؟؟؟
یا همون سوال تسلسل خدا
در اخر اشاره هایی بهش می کنم
و بعدم میام بقیه ی نظراتم رو می گم الان وقت ندارم بای
@percy jackson 30125 گفته:
باور کن من اگه بتونم بگم که محرک خدا چیه من خود خدام.
درسته مسئله ما اینه که ما نشستیم توی یه اتاق تاریک و بسته، دسترسی به نور و محیط ازاد نداریم داریم برای خودمون نظریه میبافیم! اگه ما میتوانستیم خدا رو به راحتی بشناسیم، دیگه این بحث ها نبود.
مشکل اینه که فرض اول برهان حرکت به هیچ چیزی محدود نشده، برهان فرض کرده که هر چیزی محرکی داره، بنابراین فرقی نمی کنه که خدا همیشگی و ابدی باشه یا نباشه، خدا هم طبق فرض یه چیزیه که محرک داره! برای حل این مشکل به نظر باید به سادگی فرض اول رو محدود کرد. مثلا برهان اینجوری بیان بشه.
- هرچیزی که شروع به حرکت کرده، محرکی داره
- جهان شروع به حرکت کرده
- جهان محرکی دارد
- محرک جهان خداست
اگه من بپرسم محرک خدا چیه حالا شما می تونید بگید، خدا نیازی به محرک نداره چون همیشگی و ابدی است، اینجا فرض اول هم تناقض ایجاد نمی کنه، چون محدود به موجودات متناهی شده و هر چیزی رو شامل نمیشه. البته هنوز هم بین نتیجه برهان که اثبات وجود محرک اول است، تا خدا شکاف بزرگی وجود داره.
نه اینکه باور دارم اینها وجود ندارند یعنی باور ندارم که این ها وجود دارند! (چی گفتم) به خاطر همین نمی توانم خدا رو اصل قرار بدهم.
اول که ایول حرف بسیار قشنگی بود
دقیقا درستش همینه
شما راهی برای این گذاشتی که اگر کسی بلده بهت اثبات کنه اینا وجود دارن
خدا وجود داره
ولی بعضی ها می گن خدا وجود نداره با قطعیت اینو می گن
برعکسشم همین طور
ایول خوشم اومد
خوب درمورد اصل قرار دادن و اینا
بعله ما یه اصولی در فلسفه و عرفن داریم مثه اصل عدم اجتماع نقیضین یی از اصلی ترین این اصل ها
هرچند باز اصل قرار دادن این چیزا هم یه مشکلاتی به وجود میاره
ولی بگذریم
نگاه کنید اول ازهمه قبول دارید ما اون اصل رو عقلمون قرار بدیم؟؟
بعد با عقل یه اصولی رو برگزینیم و بعد با اون اصول بریم که اثبات کنیم هست یا نیست
قبول؟؟
درمورد اسلوب و اینا هم که گفتی و گفتی من معتقدم این طوره و اون طوره
خوب دلیلت برای این اعتقادت چیه؟؟؟
چرا می گی سوال رو باید این طور پرسید؟؟
دلیلت برای این اعتقادات رو بگو
@smhmma 30505 گفته:
خوب درمورد اصل قرار دادن و اینا
بعله ما یه اصولی در فلسفه و عرفن داریم مثه اصل عدم اجتماع نقیضین یی از اصلی ترین این اصل ها
هرچند باز اصل قرار دادن این چیزا هم یه مشکلاتی به وجود میاره
من دقیقا منظورتو نگرفتم
@LORD AMIR 30128 گفته:
جالبه معمولا ته همچین بحث هایی به همچین جاهایی میرسه
این بحث که الان مطرحه شاید به جرئت بشه گفت یکی از مهمترین ها یا حتی مهمترین سوالیه که بشر راجبش فکر کرده
من یه دفعه با یه نفر راجب این موضوع بحث کردم بعد کلی صحبت و دلیل و منطق که واسه هم اوردیم برگشت بهم گفت که اثبات وجود خدا چیزی نیست که ما بهش نیاز داریم حتی اینکه بدونیم هست یا نه هم به ما ربطی نداره مهم اینه که تو این دنیا خوب زندگی کنیم به هر دینی که می خوایم پای بند باشیم و سعی کنیم دستوراتشو انجام بدیم که سربلند بمیریم وقتی مردیم احتمالا به جوابمون میرسیم
اگه بمیریم و نابود شیم و بفهمیم که هیچی بعدش وجود نداره پس خدا هم وجود نداره چون تنها چیزی که همه دنیا وقتی اسم خدا میاد بهش فکر میکنن زندگی بعد مرگ و بهشت و جهنم و این حرفاست وقتی اونام نباشه پس یا خدایی نیست یا جوابی نیست
اگه هم مردیم و دیدیم خبری هست خوب به جوابمون هم میتونیم برسیم
البته من اینو گفتم که دیدگاهی که من دارم رو بدونین نه اینکه این بحث رو منتفی کنم
به بحثتون ادامه بدید منم برم اسپمو بزنم
بله بحث وجود خدا یکی از مهم ترین مسائل هست. به نظر من علت اینکه این بحث ها به نتیجه نمی رسه، اینکه کلا قرار هم نیست به نتیجه خاصی مثل تغییر باور برسه، کسی با بحث کردن اعتقاداتش عوض نمیشه. فقط خوبی بحث کردن با بقیه اشنایی با دیدگاه دیگرانه همین. برای تغییر باور ادم باید با خودش بحث و خلوت کنه. برهان ها هم فقط توجیه منطقی وجود خدا هستند. کسی خداباور نمیشه چون فلان برهان اونو قانع کرده خدا وجود داره، مردم اکثرا اول به وجود خدا ایمان می اورند، بعد به دنبال توجیه منطقی این ایمان، برهان برای اثبات خدا می اورند. البته من نمیگم این روش اول باور کن بعد توجیه کن درسته ولی چیزیه که هست. برخی هم براشون مهم نیست که خدا توجیه منطقی داشته باشه یا نه ایمانشون تغییری نمی کنه. مهمه که بدونیم ایده خدا منطقیه یا نه، به نظرم جهان با وجود خدا از جهان بدون خدا متفاوت هست و این تاثیر بزرگی تو زندگی انسان میزاره که بالاخره خدا هست یا نه؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
@smhmma 30505 گفته:
اول که ایول حرف بسیار قشنگی بود
دقیقا درستش همینه
شما راهی برای این گذاشتی که اگر کسی بلده بهت اثبات کنه اینا وجود دارن
خدا وجود داره
ولی بعضی ها می گن خدا وجود نداره با قطعیت اینو می گن
برعکسشم همین طور
ایول خوشم اومد
خوب درمورد اصل قرار دادن و اینا
بعله ما یه اصولی در فلسفه و عرفن داریم مثه اصل عدم اجتماع نقیضین یی از اصلی ترین این اصل ها
هرچند باز اصل قرار دادن این چیزا هم یه مشکلاتی به وجود میاره
ولی بگذریم
نگاه کنید اول ازهمه قبول دارید ما اون اصل رو عقلمون قرار بدیم؟؟
بعد با عقل یه اصولی رو برگزینیم و بعد با اون اصول بریم که اثبات کنیم هست یا نیست
قبول؟؟
درمورد اسلوب و اینا هم که گفتی و گفتی من معتقدم این طوره و اون طوره
خوب دلیلت برای این اعتقادت چیه؟؟؟
چرا می گی سوال رو باید این طور پرسید؟؟
دلیلت برای این اعتقادات رو بگو
البته جزمیت تو هیچ باوری منطقی نیست. ولی من سوال شما رو خوب و واضح نفهمیدم؟ من معتقدم کدوم چطوره؟ هر کس می تونه هر جوری بخواهد سوال بپرسه ولی برای اینکه جوابی داشته باشه باید سوال درست پرسیده بشه، دلیل این باور من همون عقل و منطقه، مثلا سوالی مثل قبل از زمان چه بود؟ چنین سوالی جواب نخواهد داشت چون خود سوال ایراد داره.
قضیهوجود خدا قضیه یک روز دو روز نیست قضیه ای به اندازه طول حیات بشره و علم و منطقتقریبا هردو به این نتیجه رسیده اند که خدایی وجود ندارد(برداشت من از این دوتاست)ولی انسان نیازمند یک دلخوشی یا چیزی هست که نیاز هاشو به سوش ببره حالا این در بزرگ سالی خدا در کودکی پدر و مادر و... است و علت اصلی اینکه اکثر مردم جهان خدا رو قبول دارند همینه
ولی به نظر من حتی خدایی وجود نداشته باشه ولی همین خدا باعث خیلی اتفاقات مناسب وپرهیز بسیاری از مردم میشه و برای حفظ جامعه بسیار مفیده (همینه که جوامع دیندار پایداری بیشتری نسبت به جوامع بی دین دارن)در کل شاید خدا یک چیز دروغین باشه و به نظر من نیازه!!!!
@sylar 31243 گفته:
البته جزمیت تو هیچ باوری منطقی نیست. ولی من سوال شما رو خوب و واضح نفهمیدم؟ من معتقدم کدوم چطوره؟ هر کس می تونه هر جوری بخواهد سوال بپرسه ولی برای اینکه جوابی داشته باشه باید سوال درست پرسیده بشه، دلیل این باور من همون عقل و منطقه، مثلا سوالی مثل قبل از زمان چه بود؟ چنین سوالی جواب نخواهد داشت چون خود سوال ایراد داره.
مثلا تو گفتی
منظورم از اصل قرار دادن دنیا یعنی اینکه من اعتقادی به این مسئله که چیزی خارج از دنیا هم وجود داره ندارم! تعریف من از دنیا اینکه مجموعه ای است که تمام چیزهایی که وجود دارند را در خود جای میدهد. یعنی اگه چیزی وجود داره جزئی از دنیاست. دنیا همون مترادف تمامیت وجود است خارج از دنیا پرسش مطرح کردن به نظر من غلطه چون هر پرسش درستی یه جوابی داره و خارج از دنیا و وجود، عدمه و از عدم هم جوابی در نمی اید. من معتقدم هر پرسش از وجود را باید داخل اسلوب دنیا پرسید و در غیر این صورت یا پرسش غلط است یا جوابی نخواهد داشت
دلیلت برای اصل قرار دادن دنیا چیه؟؟
اصلو الکی قبول نمی کنن
باید یا دلیلی داشته باشه یا منطقی چیزی پشتش باشه
اگر نقطه رو در هندسه می گیرن اصل برای اینه که می بیننش و وجودشو درک می کنن
براشون ملموسه
و به هرشکلی که نگاه کنن از نقطه تشکیل شده
به عبارتی هر شکلی رو می شه تجمع نقاط به شکل خاصی دونست برای همینه که اصله
و این منطقیه
ولی این که شما دنیا رو اصل قرار دادی دلیلش چیه؟؟؟
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
پرسی کجاش رو نفهمیدی؟؟؟
اقا جان ما یه اصولی رو برای هرکاری قرار می دیم تا بتونیم یه چیزی رو اثبات کنیم
بعد با استفاده از اون اثباتا به اثباتای دیگه می رسیم و اینا
در فلسفه هم ما یه چیزایی رو اصل قرار می دیم
مثلا اصل عدم اجتماع نقیضین می گه که امکان نداره یک چیزی در یک زمان و مکان و (همه شرایط یکسان)هم وجود داشته باشه هم وجود نداشته باشه
این یه اصل خیلی مهم تو فلسفه هست
اصول باید منظقی پشتشون باشه که همه بپذیرن
نمی شه الکی یه چیزی رو اصل کرد
همین
ببخشید من خیلی کم تو بحث شرکت می کنم چون وقتم خیلی کمه ولی شما ادامه بدید
شما که خدا رو قبول نداری نقد برهانا رو بیار که باهم روشون فک کنیم و بحث کنیم
ممنون
@حقیقتگو 31251 گفته:
قضیهوجود خدا قضیه یک روز دو روز نیست قضیه ای به اندازه طول حیات بشره و علم و منطقتقریبا هردو به این نتیجه رسیده اند که خدایی وجود ندارد(برداشت من از این دوتاست)ولی انسان نیازمند یک دلخوشی یا چیزی هست که نیاز هاشو به سوش ببره حالا این در بزرگ سالی خدا در کودکی پدر و مادر و... است و علت اصلی اینکه اکثر مردم جهان خدا رو قبول دارند همینه
ولی به نظر من حتی خدایی وجود نداشته باشه ولی همین خدا باعث خیلی اتفاقات مناسب وپرهیز بسیاری از مردم میشه و برای حفظ جامعه بسیار مفیده (همینه که جوامع دیندار پایداری بیشتری نسبت به جوامع بی دین دارن)در کل شاید خدا یک چیز دروغین باشه و به نظر من نیازه!!!!
استدلال شما شبیه استدلال اخلاقی برای اثبات وجود خداست. میگن اگه تصور خدا وجود نداشته باشه حفظ اخلاقیات تو جامعه سخت میشه
@smhmma 31554 گفته:
مثلا تو گفتی
دلیلت برای اصل قرار دادن دنیا چیه؟؟
اصلو الکی قبول نمی کنن
باید یا دلیلی داشته باشه یا منطقی چیزی پشتش باشه
اگر نقطه رو در هندسه می گیرن اصل برای اینه که می بیننش و وجودشو درک می کنن
براشون ملموسه
و به هرشکلی که نگاه کنن از نقطه تشکیل شده
به عبارتی هر شکلی رو می شه تجمع نقاط به شکل خاصی دونست برای همینه که اصله
و این منطقیه
ولی این که شما دنیا رو اصل قرار دادی دلیلش چیه؟؟؟
الان بهتر منظورتون رو متوجه شدم. بله اصول معمولا بدیهی هستند، اصل قرار دادن دنیا هم دلیل خیلی عجیبی نداره همون طور که گفتم دنیا همون تمامیت وجود تعریف میشه.(فقط من نمیگم تعریف دنیا همینه واقعا) دنیا رو اصل قرار می دم چون بدیهی یا به قول شما برام ملموسه و درکش می کنم.
البته اصل قرار دادن دنیا معنی اون انکار اخرت یا جهان معنوی نیست. اشتباه نشه به نظر من تمرکز ما باید بر این دنیا باشه نه حیات اخروی و دنیا های محتمل دیگر چون دنیایی که همه ما در ان اشتراک داریم و به اون شکی نداریم همین دنیاست. اینکه دنیا بدیهی و غیر قابل شک هست به نظر من بر خلاف خدایان و دنیا های دیگر که بر مبنای احتمالات هستند.اینکه تاکید دارم نمیشه پرسید چرا دنیا وجود داره و چیزی خارج از دنیا هم وجود نداره هم باز برمیگرده به تعریف دنیا. وقتی می پرسید چرا دنیا وجود داره، در واقع دنبال علت وجود دنیا می گردید. ولی این درخواست تناقض داره، چرا که هرچیزی قبل از اینکه علت باشه اول باید وجود داشته باشه، یعنی خودش باید جزئی از دنیا باشه کلا نمیشه پرسید چرا دنیا هست. چون هر جوابی به این سوال با این فرض شروع میشه که چیزی هست این همون چیزیه که ما پرسیدیم.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
برهان نظم نقدش تمام نشد کاملا، برای اینکه موضوع پیش بره میرم سراغ برهان بعدی. برهان فطرت! اول معرفی برهان
برهان فطرت هم ساده است. هم خیلی منطق پیچیدای نداره. برهان فطرت سه تقریر مختلف داره
نوع اول این برهان میگه باور به خدا فطریه و حتما خدا انسان رو به گونه ای خلق کرده که این باور درون فطرت انسان باشه، پس خدا وجود داره
نوع دوم برهان میگه به جای باور به خدا میل و اشتیاق به خدا فطری هست، از اونجایی که برای هر میلی باید چیزی برای ارضا میل در خارج وجود داشته باشه (یا به تعبیر برخی روحانیون برای هر عشقی باید یه معشوق وجود دشته باشه((202))) پس برای میل به خدا هم خدا وجود داره
نوع سوم برهان ربطی به فطرت نداره، ولی به یه حقیقت اشاره میکنه اون اینکه باور به خدا در دنیا رایج هست و تقریبا همه تمدن ها به خدا باور دارند، و تا نباشد چیزکی تمدن ها هم نگویند چیزها((102)) پس حتما یه چیزی بوده و خدایی در کار بوده وگرنه اینقدر این باور رایج و متداول نمی شده، نوع اخر برهان ضعیف ترین حالت برهان هست. شما اگه تقریر دیگه ای میشناسید که قوی تر یا بهتر هست، بگویید. اگه نقدی هم دارید خواهشا بگید.