آگاهسازیها
پاککردن همه
فانتزی
3
ارسال
2
کاربران
1
Reactions
2,302
نمایش
شروع کننده موضوع 1392/07/28 16:53
سلام
تصمیم گرفتم که کتاب مرد نامرئی رو براتون اسکن کنم
کتابش قدیمیه
پشت جلد:
... جز صدای ساعت و صدای قلمش صدایی نبود.
سرانجام حدود ساعت دو ، در جستجوی یک نوشیدنی به طبقه پایین رفت . تجربیات علمی، کمپ را مرد بسیار ملاحظه کاری کرده بود.
هنگامی که در راهرو را می بست متوجه لکه ی سیاهی روی شمع کف اتاق ، نزدیک پادری پله ها شد .
به طبقه بالا رفت اطراف را نگاه کرد که علت لکه خون را پبدا کند . روی پاگرد چیزی دید و متحیر ایستاد . دستگیره در اتاقش خونی بود . به دستهایش که کاملا تمیز بودند نگاه کرد و به علاوه به خاطر آورد که در تمام روز باز بوده است . مستقیم به اتاق رفت ، نگاهش به تختخواب افتاد . روی لحافش مقداری خون بود...
بخونیدش
بقیه ش هم به زودی میزارم...