خلاصه:
درست زمانی که دشمنانشان به آنها نزدیک و نزدیکتر میشوند، امی خاطرات وحشتناکی از دوران کودکیش را به یاد میآورد...
برای محافظت از دن، حاضر است دست به چه کارهایی بزند؟ چه قدر آماده است تا مثل یک کاهیل باشد؟
درود
این به زودی یعنی حدود چند وقت ؟
دارم میمیرم برای خوندن فصل جدید
دوستان عیدی هاتون رو باید یک کم زود تر بذارم و به احتمال زیاد سه شنبه عیدی دهی داریم!
چون تا هفت فروردین مسافرتم و دسترسی به اینترنت ندارم.بقیه ی فصول هم وقتی که بر گشتم میذارم.پس منتظر باشید.
به زودی:
«اگر دنبال جایی میگردید که بتوانید در آن به همه چیز نظارت داشته باشید،دستشویی مکان مورد نظر شماست.البته اگر برایتان نشستن در دستشویی به مدت پانزده دقیقه مشکلی نباشد."نظارت بر همه چیز".قبلا همه چیز برای امی این بود که اجازه ندهد برادرش به دفتر خاطرات او دست بزند. حالا همه چیز بیش از حد جدی و واقعی شده بود.بیش از حد واقعی برای امی چهارده ساله.....
...
...
...
_:«باید چند تا چیز بخرم.اصلا میدونی که استرالیا کشنده ترین مخلوقات رو بین همه ی کشورها داره؟مثلا همین مار رو نگاه کن ... بهش تای- پان میگن.زهرش میتونه تقریبا دو هزار تا گوسفند رو بکشه.یا شاید هم دویست تا بود.نمیدونم دقیق...به هر حال،اگه توسط یکی از این خوشگل ها گاز گرفته بشی،دو تا راه بیشتر برات نمیمونه:یکی اینکه با هلیکوپتر بیان دنبالت و سریع برسوننت به بیمارستان تا بهت پاد زهر تزریق کنن و راه دوم اینه که داراز به دراز همونجا بخوابی و برای عزرائیل منتظر باشی.»
دن برای اثبات حرفش یکی از همون نوع مار های اسباب بازی را گرفت و زبون مار را به خودش زد و گلوش رو گرفت و ادای خفه شدن رو درآورد : اِررققققق...
ـ:«بالاخره اومدی نلی...درست به موقع...داشتم به امی نشون میدادم که وقتی یک مار نیشش بزنه چطوری میمیره.بیا الآن به تو هم توضیح میدم!»
امروز یک فصل از این کتاب میدم.
این فصل هایی که امروز و فردا میدم رو عیدی حساب کنید که شب عید نیستم!
یک قسمت ترجمه شده ی دیگه از کتاب.به نظر میاد که این جلد هیجانی باشه!
ـ:« فکر می کنی حتی اگه جستجوی سرنخ ها رو ببری خطراتی که باهاش رو به رو میشی ، تموم میشه؟» سرش را به علامت منفی تکان داد.« این تازه شروعشه....»
از خوندن عیددی که می خواه بهمون بدی کلی خوشحال خواهیم شد راستی چه امضاء قشنگی
این هم از قولی که داده بودم.
عیدی اولم به شما فصل اول این کتاب هست.
خلاصه ی فصل اول:
فصل اول از کتاب پنجم سی و نه سرنخ از فرودگاه سیدنی شروع میشود.جایی که امی و دن باید شروع به ماجراجویی کنند.آنها پی می برند که تنها رابط آنها در استرالیا،عمو زاده ی پدرشان یعنی شپرد است که در راه رسیدن به او ....
برای شرکت در نظر سنجی انتخاب شخصیت محبوب در مجموعه سی و نه سرنخ به این پست مراجعه کنید:
https://www.pioneer-life.ir/thread2969.html
مهلت شرکت در نظرسنجی 15 روز میباشد.
کاور این مجموعه رو خودم طراحی کردم:
فصل دوم از جلد شش هم ارائه شد.
خلاصه ی این فصل:
امی گردنبد مادربزرگش را گم کرد و وقتی که همراه با دن و نلی به ایستگاه اتوبس برمیگردد ، متوجه میشود که .....
<a href=" https://www.pioneer-life.ir/library/viewdownload/89-/509-.html " class="btn btn-outline-info btn-pl d-block">دانلود «فصل دوم در اعماق» از پیشتازان کتاب
فصل سوم از جلد شش هم ارائه شد.
خلاصه ی این فصل:
امی و دن عمو شپ را پیدا میکنند و از او درباره ی پدر و مادر خود میپرسیند که .....
<a href=" https://www.pioneer-life.ir/library/viewdownload/89-/510-.html " class="btn btn-outline-info btn-pl d-block">دانلود «فصل سوم جلد ششم 39سرنخ: در اعماق» از پیشتازان کتاب
آخخخخخخخخخ جوووووووون!!!
مرسی خیلی منتظرش بودم...
امشب دانلودش می کنم حتما...((70))
فصل چهارم یکشنبه قرار میگیره.
فصل پنجم هم جمعه.