کتاب پنج کاراموز رنجر خواص خودش رو داره. در این کتاب ویل دیگه اون کارآموز کوچیک هلت نیست. قراره یه بخش داشته باشه و همه ی ما میدونیم مدیریت یه بخش از پادشاهی کار آسونی نیست.
مقدمه:
به سرعت برق و باد رخ داد. لحظهای هیچچیز نبود. بعد در چشم برهم زدنی، آن پیکر کاملاً زرهپوش آنجا بود. بسیار عظیم و مرعوب کننده، کاملاً سیاه در برابر مه، سایهای از یک جنگاور غولپیکر باستانی، در زرهی میخدار، با کلاهخودی بالدار و بسیار عظیم بر روی سرش. ویل همینطور که ایستاده و از ترس سر جایش خشکش زده بود با خودش فکر کرد: باید قدش دوازده متری باشه. کلاهخود کاملاً پوشاننده صورت بود، اما در جایی که برای چشمها سوراخ شده بود هیچچیزی به جز فضای خالی نبود.
قلب ویل در درون سینهاش به شدت میتپید و دهانش از ترس خشک شده بود. میدانست که این پیکر یک انسان فانی نیست. این چیزی از سمت و سویی دیگر بود، از دنیای تاریک جادو و طلسم. به طور غریزی میدانست که هیچکدام از اسلحههایش نمیتواند به آن موجود صدمهای بزند. آن پیکر که مانند برجی سربلند کرده بود، به جز لرزش اندک مه بی حرکت بود. به نظر میرسید فضای خالی چشمانش ویل را سبک و سنگین میکرد. بعد ویل آن صدا را شنید. صدایی بم که به نظر میرسید به دورِ دریاچهی سیاه منعکس میشود، مثل این بود که ویل آن را از درون یک غار خالی میشنید نه یک فضای باز در درون جنگلی رو باز.
صدای ترسناک و بم گفت:
- مراقب باش، موجود فانی! سایهی جنگاور شب رو بیدار نکن. همین حالا، تا وقتی که میتونی، اینجا رو ترک کن.
تیم این کتاب:
مترجم: @Pioneer
ویراستار: @Leyla و کاترینا
تایپیست: @Leyla
صفحه آرا: @M.Mahdi
@hamed 55498 گفته:
سلام. من حامد مظفری هستم. مدیر کتابخونه ی هاگوارتز. من منتظر بودم شما جلد هفتو تموم کنید بعد فصل دهی رو شروع کنم. اما به دلیل شروع فصل دهی سایت شما من هم فصل دهی رو شروع کرده ام. تا فصل 4 رو هم دادم. می خوام بدونید ما 20 فصل رو آماده داریم به علاوه ی 3 مترجم برای این پروژه. ((76))
اگر دوستان از وبلاگ من اینو دانلود کنن سرعت فصل دهی واقعی رو نشون می دم کف کنید.
داداش بیا پایین با هم بریم کجا گازش رو گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولا اگه شما فصل داشتی زود تر ارائه میدادی دلیل نداشت صبر کنی
مثل طرفداران فانتزی که همزمان با ما داره جلد بعدی قهرمانان رو میده که فکر کنم اگه شروع نمیکرد بعد این جلد اون جلد که دست این سایته اون یکی رو هم همینجا بر میداشت
اونجور که فهمیدم داستان های جلد 5 و 7 رو میشه جدا خوند پس شما ارائه میدادید
در ضمن اگه به چهار جلد اول این مجموعه نگاه بندازی میبینی کار پیونر عزیزه پس فکر کنم این جلد هم حق اون باشه
هر چقدر قراره سریع باشید مهم نی اینجا خانواده پیشتازه ما با هم میمونیم
فکر نکنم خیلی از بچه ها حاضر باشن بیان کتابخونه هاگوارتز جلد بگیرن مگه اونایی که فقط واسه دان عضو شدن
تداخل ترجمه همیشه پیش میاد، که در این مورد تنها مترجمین می تونن مشکلات رو با هم حل کنند.اینطوری هم برای مترجمین بهتره هم برای این سایت هم برای بچه ها، ترجمه موازی درسته که قبلا هم بوده ولی اشکالات زیادی داره. هم وقت هدر میره، هم انرژی مترجمین، هم ناامیدی داره و هم اینکه خواننده ها جبهه گیری می کنند و درگیری های بی خود پیش میاد. در هر صورت ممنون میشم که در این مورد خصوصی بحث بشه، بچه ها هم که این قضیه بهشون ربطی ندارند، لطفا نظر ندن تا دوستان خودشون تصمیم بگیرند. بعدا نتیجه رو اعلام کنند.
سلام به همگی
فصول چهار و پنج ترجمه شده و آپ شده. با تشکر از کاترینای عزیز برای ویراستاری کار.
در رابطه با بحثای پیش اومده هم من پیام های خصوصی دریافت کردم و این بحث توی پیامای خصوصی رفع و رجوع میشه ان شاالله.
تا اون موقع کار رو به طور موقت می خوابونیم! اما زیاد طولش نمی دیم که شما مخاطبای کتاب هم سردرگم بشین.
موفق و پیروز باشین.
بچه ها شرمنده ام اما موضوع این دفعه مون: دوری از غرور @m.mahdi @Hermione
@Pioneer 55604 گفته:
سلام به همگی
فصول چهار و پنج ترجمه شده و آپ شده. با تشکر از کاترینای عزیز برای ویراستاری کار.
در رابطه با بحثای پیش اومده هم من پیام های خصوصی دریافت کردم و این بحث توی پیامای خصوصی رفع و رجوع میشه ان شاالله.
تا اون موقع کار رو به طور موقت می خوابونیم! اما زیاد طولش نمی دیم که شما مخاطبای کتاب هم سردرگم بشین.
موفق و پیروز باشین.
دست همه درد نکنه ! پایونیر ((31))((31)) کاترینا ((31))((31)) و امیر عزیز ((31))((31))
خیلی ممنون ((110))((110))((110))
در مورد خوابوندن پروژه هم چیزی نمیگم چون میدونم بهترین کارو برای ما انجام میدید
+ راستی پایونیر جان این بار موضوع برای جملات زیبا ندادی
_____________________________________
هيچ كس نمي تواند هم مغرور باشد و هم خواستار آموختن . ((جان ماكسول))
خیلی خیلی خیلی تشکر و خسته نباشید
حضرت زهرا (س)