خلاصه: قلمرو پادشاهی در خطر است... کرین، شوالیهی خائن موفق شده قلعهی مکینداو را تصرف کند و قصد تبانی با اسکاتیها را دارد. رنجر ویل و دوست جنگجویش هوراس میخواهند قلعه را آزاد کنند. ماجرا برای ویل مخاطرهآمیزتر است، زیرا کسی را که دوست دارد، گروگان و در قلعه زندانی است.دیگر وقتش رسیده این کارآموز سابق، بزرگ شود.
حرفای پایونیر:
امیدوارم که از خوندن جلد پنجم لذت برده باشین و مشتاق خوندن جلد ششم این مجموعه هم باشین. قبل از شروع ترجمه ی جلد پنجم من قولی به دوستانم در این سایت دادم که حتماً جلد ششم پشت سر جلد پنجم ترجمه می شه که اونم دلیل داشت. اگه جلد پنجم رو تموم کرده باشین متوجه میشین که کتاب یه جورایی بدجایی تموم می شه. شاید حتی این ایراد بهش وارد باشه که اصلاً داستان جمع نمی شه... توی جلد دوم این مجموعه همون جایی که اسکاندی ها ویل و اونلین رو به اسارت می برن و کتاب تموم میشه به نوعی داستان در حدی تموم میشه و داستان دیگه ای شروع میشه اما در جلد پنجم این اتفاق رخ نمی ده. جلد ششم دقیقاً ادامه ی ماجراجویی ویله که در بخش شمالی نورگیت و در کنار مرزهای شمالی و قصر مکین داو رخ می ده. الیس در اسارت سر کرن به سر می بره و ویل نگران و آشفته به دنبال نقشه ای برای خارج کردن اون از قصر نظامی میکن داوه. قصری که به راحتی نمیشه بهش حمله ور شد و خیلی راحت اون رو تصاحب کرد. ویل باید زیرکی به خرج بده چون حالا دیگه دست برای کرن هم رو شده. فقط یه نکته دیگه رو هم بگم این که به نظر من کتاب ششم خیلی بهتر از کتاب پنجمه... و انتظارات رو به خوبی برآورده می کنه. امیدوارم که در ارائه فصل به فصل این کتاب هم همچنان در کنارمون باشین.
مدیر پروژه: @JuPiTeR
سرپرست مترجمان: @ThundeR
بازخوان نهایی: @sir m.h.e
گرافیست و صفحهآرا: @M.Mahdi
با تشکر از کلیه زحماتی که دوستانمون مهرنوش و سمیه از سایت خوب بوکپیج کشیدن.(باشد که در موقعیت مناسب لطفشان را جبران کنیم.) و تشکر از امیرکسرا، هادی، مجید، محمدمهدی و مترجمان و ویراستارانی که اول هر فصل اسامیشان آماده است.
امیدوارم از این کتاب زیبا لذت ببرید.
لازم به ذکر است این آخرین جلد از کارآموز رنجر است که ترجمه میکنیم.
دانلود «جلد ششم کارآموز رنجر: محاصره مکینداو» از پیشتازان کتاب
هیچ خبری از گروه ترجمه نیست لااقل یه جواب بدن((77))((77))
@amirk2 75529 گفته:
چه چیزا منم امتحان پایانترم دارم ولی از صبح اینجام((94))((119))
سلام دوست عزیز
مترجم حتما دلیل موجه دارن.
بعد مگه کار و زندگی همش امتحانه؟؟؟؟ همه ما به غیر از نت کارهای شخصی فراوانی داریم.. دلیل بر این نیست که چون اینجا کار می کنیم تمام زندگی شخصیمون رو فدای نت کنیم...
+ اووووممم... شما ترجمه رو با چرخیدن تو نت یکی می دونید؟؟:دی
@PLUTO 75631 گفته:
سلام دوست عزیز
مترجم حتما دلیل موجه دارن.
بعد مگه کار و زندگی همش امتحانه؟؟؟؟ همه ما به غیر از نت کارهای شخصی فراوانی داریم.. دلیل بر این نیست که چون اینجا کار می کنیم تمام زندگی شخصیمون رو فدای نت کنیم...
+ اووووممم... شما ترجمه رو با چرخیدن تو نت یکی می دونید؟؟:دی
باشه خب دیگه اصلا پست نمیزارم ((113))
دوست عزیز دو روز هم گذشت این فصل نمی خواید بگذارید
@پرسی 75655 گفته:
دوست عزیز دو روز هم گذشت این فصل نمی خواید بگذارید
اخه قربون هیکل کافیت برم!
ما هم منتظر فصلیم اینقدر نق نق نداره که!
بنده خدا متجرم هر وقت فصل اماده بشه می زاره رو سایت، حتما هنوز اماده نشده!
یه نمه صبور باشین!
و ما همچنان در کف تو مانده ایم یا رنجر.پیونییر عزیز اصلا به خودت فشار نیار ما منتظر می مونیم.به هر حال از قدیم و ندیم گفتن دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه.((72))
سلام
من کاترینا هستم که از تربیون پایونیر صحبت می کنم
متاسفانه خودش نمی تونست برسه خدمتتون از من خواست فصلا رو آپلود کنم
پنج فصل بعدی که برای 22 دی قول داده بود رو رسوند ... همین حالا می تونین دانلود کنین و کیفش رو ببرین ... نوش جونتون
شفاف سازی کنم که من فقط می خواستم از اکانت کتابخونه اش برای آپلود فایل استفاده کنم بعدش اینجا عضو بشم ... با اکانت خودم وارد اینجا بشم ... اما دیدم ثبت نامش خیلی قر و فر داره((225))((225)) ... ایمیل ازم خواست که رفتم بسازم ماشالا اروری که داد ... دیدم از اکانت پایونیر برای پست اینجا هم استفاده کنم کیفش بیشتره.
اون غرغروایی که منتتظر موندین شماها دیگه خیلی دارین متوقع بازی در می آرین. خداییش فصلا سر وقت بیاد همین دو سه تا نظر و پست رو هم اینجا نمی بینیم. حالا بماند که پایونیر برای نظر و تشکر کار نمی کنه.
در مورد فصلای بعدی، پایونیر گفت شاید نتونه بیست روز بعدی برسونه فصلا رو. پس از همین حالا در جریان باشین لطفاً.
بهم گفته نگم بهتون اما سر بسته بدونین که پایونیر مشکلاتی براش پیش اومده- اما نه اونقده حاد و نگران کننده که نگرانش بشین- و گرنه هیچ وقت به تاخیر نمی خورد کاراش. اونایی که پایونیر رو از اولین کاراش می شناسن اینو می دونن.
دفعه بعدی با اکانت خودم می آم...
ممنون ((46))
ممنون کاترینا بخواطر خبری که دادی
کاترینـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ((9))((9))((9))((9)) اول از همه من دستم به شما برسه ! قرار بود عید دو سال پیش شما تو فروم بیای ( یه مدت کار داشتی بعد گفتی عید میام حتما )
خوب حالا اگه بخوام بین حالت های احساسیم سوییچ کنم :
کاترینا ((215))((215))((215))((226))((226))
خیلی خوش اومدی دل هممون برات تنگ شده بود ((227))((227))
من هیچ وقت فراموشت نکردم ! توی لیست تحت تعقیبا بودی البته همه دنبالت بودن :-"
امیدوارم پیشمون بمونی ! یه تشکرم میخواستم مستقیم ازت بکنم بابت ویراستاری های عالیت !((31))((31))
ایشالا با نام کاربری خودت ببینمت !
پ.ن : هنوز من دنبال سنت هستما ! آخر میفهمم مطمئن باش :-" ((200))
و بعله ما ( بچه های ثابت سایت - نه دانلودر ها - ) پایونیر رو خوب میشناسیم میدونیم که چقدر خوش قوله ! فصلا رو سر وقتی که خودش گقته لطف میکنه که هیچ خیلی وقتا یه هقت هشتا فصلم اضافه میده ملت ذوق مرگ میشن !
ولی خوب بعضی دوستان ...
و یه تشکر بزرگم از پایونیر عزیز که با وجود مشغله و مشکلاتش همچنان داره ادامه میده ((70))((70))
ممنون از ترجمه خوبتون 34 صفحه رو با یه سرعتی خوندم که نگو
اما کرن میتونست راه رو برگرده
شاه دانکن بهش رحم میکرد و میبخشیدتش
اول سلام
به به چشم ما به جمال کاترینا خانم روشن شد. خوش اومدی خانم زودتر ازینا قرار بود بیای دیر کردی و اما تشکرات فراوان بخاطر کارهایی که میکنید مخصوصا با اینهمه فشار زندگی که روی همه هست واقعا دستتون درد نکنه و خسته نباشید.
اول این که دستتون درد نکنه،مرسی.
اما دوم، به نظرم این فصولی که الان زدید، (که باز هم تاکید می کنم، دستتون درد نکنه، مرسی زحمت کشیدین و اینا) هنوز جای کار داره. به اندازه فصل های قبل روون و راحت نبود. انگار اون بازخوانی نهایی انجام نشده بود، یا به قول کاترینا که زده بود پایونیر گرفتاره، این گرفتاری تو ترجمه اش هم خودشو نشون میداد، تو کیفیت کار شماها نبود :d به نظرم با یه دور دیگه دقیق خوندن جملات مشکلاتش کمتر میشه و حل.
بازم بگم، ازتون ممنونم و صرفا می خواستم بگم کارتون ارزشمنده، با بی توجهی خرابش نکنید.
مرسی
پس چرا ما چیزی حس نکردیم؟
مرسسسسسسسسسسییییییییییییییییییییییییییی
دمتون کوره اهنگری
سلام خیلی خیلی ممنون...منتهی فصل دوازده اول فصل نوشتید دوباره گذر زمان پنهان بود.. تو متن اصلی نوشته(دوباره برف می بارید )..بعد این که پاراگراف بعدی نوشتید.. کمپ کوچکشان شامل دو چادر یک نفره کوتاه... اما متن اصلی می گه یک چادر دونفره کوتاه... دیگه اینکه همین تیکه ها رو مطابقت دادم.. بقیشو نیگا نکردم:دی بازم ممنون