خلاصه:
درست زمانی که دشمنانشان به آنها نزدیک و نزدیکتر میشوند، امی خاطرات وحشتناکی از دوران کودکیش را به یاد میآورد...
برای محافظت از دن، حاضر است دست به چه کارهایی بزند؟ چه قدر آماده است تا مثل یک کاهیل باشد؟
خیللللللللللللللللللللللللللللللللی ممنون
دستتون درد نکنه
ممنون
.......
ممنوننننننن خسته نباشید ((221))((221))
دمت گرم
خسته هم نباشی((46))
ایولللللللللللللللللل
خسته نباشی داداش ((221))
خیلییییییییییییییی مرسییییییییییی لطفا همین جور ادامه بده موفق باشی((46))
فصل چهاردهم:
خییییییلی ممنون
خسته نباشید ((70))
خیلی ممنون
منتظرش بودم
خیلی مرسی
دست شما گرم
دَم شما درد نکنه
ممنون مرتضی جان
ممنان مرتضی دادا
خسته نباشی...((216))((212))
آقا دمتون گرم دستتون درد نکنه کتاب خیلی خوفیه انصافا
ممنون از زحماتتون .
ممنون مرتضی.
من هنوز جلد ششم رو نخوندم ولی وقت میزارم و می خونم