آنابث ترسیده است. درست موقعی که او و پرسی دوباره بعد از شش ماه، به لطف هرا، در کنار هم قرار میگیرند به نظر میرسد که کمپ ژوپیتر خود را برای جنگ آماده میکند. درحالیکه آنابث و دوستانش با آرگو دو پرواز می کنند نمیتواند رومی ها را برای اینکه با دیدن آرگو فکر کنند که آن یک اسلحه ی یونانی است خصوصا با حضور اژدهای محبوب لئو. اما او امیدوار است حضور جیسون رهبر رومی ها به آنها اطمینان دهد که یونانی ها با صلح آمدند.
و این فقط یکی از نگرانی های آنابث است. او با خود هدیه ای از مادرش را حمل میکند که با پیام نگران کننده ای به دستش رسیده بود: « نشان آتنا را دنبال کن، انتقام مرا بگیر.» آنابث همینطوری زیر بار فشار پیشگویی که هفت نیمه خدا دروازه های مرگ را میببند در حال له شدن هست آتنا چه چیز دیگری از او میخواهد؟
با این وجود بزرگترین ترس آنابث تغییر پرسی است. نکند او به راه های رومی عادت کرده؟ آیا هنوز به دوستان قدیمی اش نیاز دارد؟ به عنوان دختر جنگ و عقل او میداند که همیشه باید یک رهبر باشد اما نمیخواست که دیگر بدون مغزجلبکی در کنارش رهبر باشد.
روایت شده با چهار نیمه خدای متفاوت نشان آتنا سفری فراموش نشدنی به زمین های روم که اکشتاف های مهم، قربانی های شوکه کننده و ترس های غیرقابل صحبت در انتظارش هست است. اگر جرات دارید سوار آرگو دو و در این سفر همراه شوید....
ارائه فصول:
دانلود «پارت نخست نشان آتنا(فصول1تا13)» از پیشتازان کتاب
دانلود «پارت دوم نشان آتنا(فصول14تا26)» از پیشتازان کتاب
دانلود «پارت سوم نشان آتنا(فصول27تا39)» از پیشتازان کتاب
دانلود «پارت چهارم نشان آتنا(فصول40تا52)» از پیشتازان کتاب
دانلود «فصول نشان آتنا» از پیشتازان کتاب
@moonlightsky 71186 گفته:
سلام به همگی دست همتون درد نکنه
یه سوال کتاب خانه هیدیز هم همینجا ترجمه میشه؟
نه. وبگاه طرفداران فانتزی در حال ترجمش بود و بسته شد. و قرار نیست باز بشه. اما مدیرش گفته ترجمه کامل شده و با افتتاح وبگاه هزارتو ارائه میشه..
پ.ن راجب اسمش مطمئن نیستم. اما فک کنم هزارتو بود.
اينم همونطور كه گفته بودم:
دانلود «فصل ٤٩ نشان آتنا» از پیشتازان کتاب
نظرتون چيه باز محو شيم:دي
نظر معلماي من كه مثبته!
دو فصل نهايي: به زودي زوووود!!!
خخخخخخخخخخخ این تموم شه قول می دم دیگه کار ید بد نکنم ‼ و اممممممم توی این مدتی که این ترجمه شد خیلیا مردن ها ................ :دی
مرسی به همه خسته نباشید
ما رو دلشاد کردید ((70))
((122))
ممنون
چرا هروقت من نمیام صایت شما فصل میدید؟
فکر کنم اگه یه.هفته نیام کل پروژه هعی سایت تموم شه
خیلی ترجمتون خوب و روونه ممنون از همه ی دست اندر کاران که منو هر هفته خوشحال میکنن
الوعده وفا:
بلاخره فصل 50 امد ((200))
دستتون درد نكنه و خسته نباشيد.
به گفته شاعر گفتني : ما منتظر بعديش هستيم، هيچ جا نميريم همينجا هستيم ((73))((200))
پ. خ : 7 صفحه؟ خيلي كم بود ((73))
ممنون.
ولی سایز نوشته رو پایین گرفتین چشه آدم در میاد داره می خونه