Header Background day #01
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

مشاعره با شعر نو...

224 ارسال‌
22 کاربران
131 Reactions
18.5 K نمایش‌
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

دیدم بعضی بچه ها مشاعره با شعر نو رو دوست دارن ولی جاشو پیدا نمی کنن گفتم با اجازه مدیران انجمن من این تاپیکو بذارم!

این گوی و این میدان برای طرفداران مشاعره با شعر نو...:


   
mis_reihane و Mahtabi واکنش نشان دادند
نقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

موها نگاه ها

به عبث

عطر لغات شاعر را

تاریک میکتد

شاملو


   
Azi و shaeremehr2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
shaeremehr2
(@shaeremehr2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

داد زد

فریاد

که آتش بس است

کودکی زیر آوار مانده

موشکی برای پاسخ فریادش

خمپاره برای بریدن دادش

خودم


   
daren_shan و Azi واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

شب است

شبی آرام و باران خورده و تاریک

کنار شهر بی غم خفته غمگین کلبه ای مهجور

فغانهای سگی ولگرد می آید به گوش از دور

به کرداری

که گویی می شود نزدیک

درون کومه ای کز سقف پیرش می تراود گاه و بیگه قطره هایی زرد

زنی با کودکش خوابیده در آرامشی دلخواه

اخوان


   
Azi و shaeremehr2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
shaeremehr2
(@shaeremehr2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

همیشه باران

همیشه هوای ابری

همیشه صدای بغض آسمان

همیشه شر شر آسمان

هیچ وقت

هیچ هوایی بدون تو

خودم


   
Azi و daren_shan واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

وه چه بیگناه گذشتی نه کلامی نه

سلامی

نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی

رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت

کاین تویی یا که خیال است

ازاین هر دو کدامی ؟

شفیعی کدکنی


   
Azi و shaeremehr2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

ینی کسی نبود؟؟؟


   
پاسخنقل‌قول
shaeremehr2
(@shaeremehr2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

یادم رفته که کی میخندیدم

یادم نرفته که تو کی رفتی ز پیشم

یاد تو هست که تو را میخنداندم

یاد تو رفته که منی هم بودم

خودم


   
StormBringer، Azi و hana-asadi واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

من نمیگویم در عین عالم

گرم پو تابنده هستی بخش

چون خورشید باش

تا توانی پاک روشن مثل باران

مثل مروارید باش

فریدون مشیری


   
StormBringer، Azi و hana-asadi واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
shaeremehr2
(@shaeremehr2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

شک کردم عاشقی

شک کردم به عشق

شک شد تمام هستیم بعد از نبودنت

خودم


   
StormBringer، Azi و hana-asadi واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Azi
 Azi
(@mixed_nut)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 768
 

تو آیا عاشقی کردی،

بفهمی عشق یعنی چه؟

تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟

نشستی پای اشک شمع گریان،

تا سحر یک شب؟

تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز،

که از شرم نبود شاد پیغامی،

میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟

نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند چیزی نمی‌خواهد؟

و چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا،

تلاوت کرده با تدبیر؟

(این شعر خیلی درازه، اگه دوباره "ت" افتاد ادامش میدم.)


   
shaeremehr2 و StormBringer واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
shaeremehr2
(@shaeremehr2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

رفت

بعد رفتنش نمانده ذره ای زمن

رفت

بعد رفتنش برد هرچه بود و هست من

رفت

خودم


   
Azi واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Azi
 Azi
(@mixed_nut)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 768
 

تو فرصت کرده‌ای آیا بخوانی آیه‌ای،

از سورۀ یک ساقۀ مریـــــــم؟

نوازش‌های باران بهاری را،

به روی گونه‌های بـــــــــرگ فهمیدی؟

تو از خورشید پرسیدی،

چرا بی‌منت و بامهـــــر می‌تابد؟

تو رمز عاشقی،

از بال پـــــــروانه،

میان شعله‌های شمع پرسیدی؟

تو آیا در شبی،

با کــــــــرم شب‌تابی سخن گفتی؟

از او پرسیده‌ای راز هدایت در شبی تاریک؟

تو آیا

یاکریمی دیده‌ای در آشیان،

بی‌عشـــــــق بنشیند؟

تو ماه آسمان را دیده‌ای،

رخ از نــــــگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟

نپرسیدی چرا گاهی،

دلت تنگِ دلِ تنگی نمی‌گردد؟

چرا دستت سراغ دستِ همراهی نمی‌گیرد؟

(و همچنان ادامه دارد...)


   
shaeremehr2 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
shaeremehr2
(@shaeremehr2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 160
 

دل به دریا زد

پرید

میان اقیانوس همراه موج شد

درون طوفان گم شد

رفت

خودم


   
daren_shan و Azi واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Azi
 Azi
(@mixed_nut)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 768
 

تو آیا دیده‌ای برگی،

برنجد از حضورِ خارِ بنشسته کنارِ قامتِ یک گل؟

و گلبرگ گلی،

عطر خودش،

پنهان کند از ساحت باغی؟

تو آیا خوانده‌ای با بلبلان،

آواز آزادی؟

و سرخی شقایق دیده‌ای،

کو هم‌نشینی می‌کند با سبزی یک برگ؟

تو آیا هیچ می‌دانی، اگر عاشق نباشی،

مُرده‌ای در خویش؟

تو آیا معنی چشمان خیس و لب فرو بستن نمی‌دانی؟

نمی‌دانی که گاهی،

شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی؟

ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است...

شبی در کهکشان راه شیری،

دب اکبر را صدا کردی؟

تو پرسیدی شبی،

احوال ماه و خوشه‌ی زیبای پروین را؟

جواب چشمک یک از هزاران اختر در آسمان را،

داده‌ای آیا؟


   
daren_shan و shaeremehr2 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
daren_shan
(@daren_shan)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1134
شروع کننده موضوع  

آن کلاغی که پرید

از فراز سرما

و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد

و صدایش همچون نیزه کوتاهی پهنای افق را پیمود

خبر ما را با خود خواهد برد به شهر

همه می دانند

همه می دانند

که من و تو از آن روزنه سرد عبوس

باغ را دیدیم

و از آن شاخه بازیگر دور از دست

سیب را چیدیم

فروغ فرخزاد


   
Azi واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
صفحه 12 / 15
اشتراک: