Header Background day #09
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

گرگینه ی خفته: گرگ درون

78 ارسال‌
16 کاربران
90 Reactions
7,828 نمایش‌
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  
تالارگفتمان 1

گرگینه ی خفته

جلد اول

گرگ درون

سلام دوستان.

خوب من با یک کتاب جدید و کاملا خوب آمده ام!

این کتاب جدید دارای چهار جلد کامل هست که مطمئن باشید تا آخر این داستان پیش می رود و خواهد رفت!

این داستان در سبک ترسناک، درام و تراژدی هست.

در ضمن فکر نکنید که فانتزی نیست! :دی

خب سخن رو به درازا نمی کشونم .

این شما و این هم خلاصه :

کریس پسری است گوشه گیر و عجیب.

او دوستان زیادی ندارد. زیرا همه را از خود می راند. بدون اینکه خودش بخواهد و خودش ترجیح دهد.

اما خودش این رویه را ترجیح میدهد.

اما سرانجام زمانی که روز اول مدرسه اش فرا می رسد، با یک نفر آشنا می شود.

فردی که سرنوشت برای او تعیین کرده بود.

فردی که زندگی اش را فقط با یک دوستی به تباهی تبدیل کرد ...

" سرنوشت بی رحم است کریس! "

فصول کتاب ویراستار لینک دانلود
مقدمه مجید ( PLUTO ) تالارگفتمان 2
فصل اول ابراهیم ( HELT ) تالارگفتمان 2
فصل دوم ( HELT ) تالارگفتمان 2
فصل سوم ( Hermion )

فصل چهارم

حانیه ( Hermion )

تالارگفتمان 2


   
لینک دانلود، Makizy، ehsanihani302 و 17 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

دوستان گرامی!

فصل دوم با لینک ادیت و صفحه آرایی شده قرار گرفت.

امیدوارم لذت ببرید!

بابت تاخیر واقعا عذر میخوام.

((221))


   
پاسخنقل‌قول
Snap
 Snap
(@snap)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 606
 

سلام

وقت ندارم، یکمی بیکار بودم گفتم بخونم. یه نیم چه نظری بدم. یک راست سر اصل مطلب:

همانطور که می دوم، شیر را هم از درون پاکت اش جرعه جرعه می نوشم.

- تا حالا موقع دویدن چیزی خوردی؟؟

- همانطور که می دوم، شیرا را هم از دورن پاکتش جرعه جرعه می نوشم.

اون الف بعد پاکت ابه نظرم اضافه هست. شروع جملت باید مناسب باشه.

تصور نمی کنی بهتر می تونستی فصلت رو شروع کنی... به جای همانطور... از با قدم های سریع.. شروع می کردی.

با قدم هایی سریع و یکنواخت حرکت می کنم؛ احساس عجیبی دارم، گویی هیچ کنترلی روی آنها ندارم.

- روی زمان حال و آینده و گذشته مشکل داری. ویرایشگرت هم اینا رو تذکر میده؟ یا هر دو مشکل دارید؟ شما کلا می زنید تو سر روانی متن، همانطور که تو فصل اول گفتم در سطح اینترنت یکی از مهمترین فاکتور ها برای جذب خواننده روانی هست .

- به قدری عجله داشتم که کاسه‌ی برشتوکم را دست نخورده باقی گذاشته بودم و سریع حرکت کرده بودم، دلم می خواست اولین فردی باشم که به مدرسه می رسد. ((جمله رو ترکیب کردم))

- سریع به طرف ((به سمت )مدرسه راهی شدم((حرکت کرده بودم)) ( ببین انتخاب کلمات مناسب و زمان مناسب شخصیت داره در مورد گذشته حرف می زنه)

- توضیحات اضافه داری که اصلا نیاز به وجودشون نیست، چون گفتی بالا...((سریع به طرف مدرسه راهی شدم))

- سختمه بگم، منتهی بهتره ادبی نویسی؛ زمانی که نتونی افعال زمانی رو قشنگ کنار هم قرار بدی کلا متنت از ارزش می افته. این رو یکمی رک گفتم. نمی دونم تو کتابی چیزی خوندی که داری اینطوری روایت می کنی، حیف نثرت نیست، یا بی دقتی خراب کنی. بعد بعضی جاها خیلی خشکه، انگار متنت تلگرافی هست. جمله پایین.

نسیم پایزی صورتم را نوازش می دهد و به سرعت می گذرد. باد و نسیم وظایف بیشتری به غیر از نوازش کردن بقیه دارند. برگ های شناور در هوا هستند و با رنگ ها و اشکال مختلفی به تکاپو در آمده اند. به زودی برگ های بیشتری هم به آنها می پیوندند و زیبایی طبیعت را بیشتر به رخ حضار می کشانند. درختان سرافراز و شاخه هایشان ماننده نیزه هایی قد کشیده اند.

- یکی از هنرهای نویسنده اینه که با پس و پیش کردن جمله هایی که نوشته، بهترین مفهوم رو به خواننده برسونه و از همه مهمتر اضافات رو حذف کنه.

- بعد اگر راوی خودت هستی، اول شخص بهتر میتونی در بیاری اینا رو.

نسیم پاییزی صورتم را نوازش می دهد و توجه من را به برگ های شناور در هوا که با رنگ ها و اشکال مختلف به تکاپو در آمده اند جلب می کند.

یا

برگ های خشک درختان یکی پس از دیگری از مقابلم می گذرند، به درختان بلند و شاخه هایشان که مانند نیزه هایی قد کشیده اند نگاه می کنم.

این جمله ها کامل نیستند که نوشتم، بخشی از متنت رو قاطی کردم. توصیفات تکراری رو باید حذف کنی و به حداقل برسونی.

یه نکته وقتی حالاتی رو تصور می کنی، خودت رو جای شخصیتت بذار ببین اصلا اون حرکتی که میگی ممکن هست یا نه، داستان فانتزی سخته نوشتنش باید طوری بنویسی که خواننده بگه آره این میشه، شخصیت می تونه انجام بده. این برای صحنه ها و یا ایده ها و موجودات خاص هست اما برای رفتار افراد دیگه ما که نمی تونسم فانتزی بنویسیم باید طبیعی باشه. بعد وقتی روایت می کنی از دستت نباید در بره که این شخصیتت الان داره چکار می کنه.

هوا را مانند مکشی استشمام می کنم و با صدایی شبیه خمیازه ای کوتاه بیرون می دهم.

- این موقع دویدن این کار رو می کنه!! تو انتخاب کلمات دقت کن.

نوشتن سخته، سخت تر از اون دقت در نوشتن هست.فکر کنم همین کافی باشه، بقیش رو نمی خونم، ولی کلا حیفم اومد نظر ندم. بعضی از متن ها ارزش نظر و بهتر شدن رو دارند. در هر صورت خسته نباشی.


   
پاسخنقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

@snap 64172 گفته:

سلام

وقت ندارم، یکمی بیکار بودم گفتم بخونم. یه نیم چه نظری بدم. یک راست سر اصل مطلب:

همانطور که می دوم، شیر را هم از درون پاکت اش جرعه جرعه می نوشم.

- تا حالا موقع دویدن چیزی خوردی؟؟

- همانطور که می دوم، شیرا را هم از دورن پاکتش جرعه جرعه می نوشم.

اون الف بعد پاکت ابه نظرم اضافه هست. شروع جملت باید مناسب باشه.

تصور نمی کنی بهتر می تونستی فصلت رو شروع کنی... به جای همانطور... از با قدم های سریع.. شروع می کردی.

با قدم هایی سریع و یکنواخت حرکت می کنم؛ احساس عجیبی دارم، گویی هیچ کنترلی روی آنها ندارم.

- روی زمان حال و آینده و گذشته مشکل داری. ویرایشگرت هم اینا رو تذکر میده؟ یا هر دو مشکل دارید؟ شما کلا می زنید تو سر روانی متن، همانطور که تو فصل اول گفتم در سطح اینترنت یکی از مهمترین فاکتور ها برای جذب خواننده روانی هست .

- به قدری عجله داشتم که کاسه‌ی برشتوکم را دست نخورده باقی گذاشته بودم و سریع حرکت کرده بودم، دلم می خواست اولین فردی باشم که به مدرسه می رسد. ((جمله رو ترکیب کردم))

- سریع به طرف ((به سمت )مدرسه راهی شدم((حرکت کرده بودم)) ( ببین انتخاب کلمات مناسب و زمان مناسب شخصیت داره در مورد گذشته حرف می زنه)

- توضیحات اضافه داری که اصلا نیاز به وجودشون نیست، چون گفتی بالا...((سریع به طرف مدرسه راهی شدم))

- سختمه بگم، منتهی بهتره ادبی نویسی؛ زمانی که نتونی افعال زمانی رو قشنگ کنار هم قرار بدی کلا متنت از ارزش می افته. این رو یکمی رک گفتم. نمی دونم تو کتابی چیزی خوندی که داری اینطوری روایت می کنی، حیف نثرت نیست، یا بی دقتی خراب کنی. بعد بعضی جاها خیلی خشکه، انگار متنت تلگرافی هست. جمله پایین.

نسیم پایزی صورتم را نوازش می دهد و به سرعت می گذرد. باد و نسیم وظایف بیشتری به غیر از نوازش کردن بقیه دارند. برگ های شناور در هوا هستند و با رنگ ها و اشکال مختلفی به تکاپو در آمده اند. به زودی برگ های بیشتری هم به آنها می پیوندند و زیبایی طبیعت را بیشتر به رخ حضار می کشانند. درختان سرافراز و شاخه هایشان ماننده نیزه هایی قد کشیده اند.

- یکی از هنرهای نویسنده اینه که با پس و پیش کردن جمله هایی که نوشته، بهترین مفهوم رو به خواننده برسونه و از همه مهمتر اضافات رو حذف کنه.

- بعد اگر راوی خودت هستی، اول شخص بهتر میتونی در بیاری اینا رو.

نسیم پاییزی صورتم را نوازش می دهد و توجه من را به برگ های شناور در هوا که با رنگ ها و اشکال مختلف به تکاپو در آمده اند جلب می کند.

یا

برگ های خشک درختان یکی پس از دیگری از مقابلم می گذرند، به درختان بلند و شاخه هایشان که مانند نیزه هایی قد کشیده اند نگاه می کنم.

این جمله ها کامل نیستند که نوشتم، بخشی از متنت رو قاطی کردم. توصیفات تکراری رو باید حذف کنی و به حداقل برسونی.

یه نکته وقتی حالاتی رو تصور می کنی، خودت رو جای شخصیتت بذار ببین اصلا اون حرکتی که میگی ممکن هست یا نه، داستان فانتزی سخته نوشتنش باید طوری بنویسی که خواننده بگه آره این میشه، شخصیت می تونه انجام بده. این برای صحنه ها و یا ایده ها و موجودات خاص هست اما برای رفتار افراد دیگه ما که نمی تونسم فانتزی بنویسیم باید طبیعی باشه. بعد وقتی روایت می کنی از دستت نباید در بره که این شخصیتت الان داره چکار می کنه.

هوا را مانند مکشی استشمام می کنم و با صدایی شبیه خمیازه ای کوتاه بیرون می دهم.

- این موقع دویدن این کار رو می کنه!! تو انتخاب کلمات دقت کن.

نوشتن سخته، سخت تر از اون دقت در نوشتن هست.فکر کنم همین کافی باشه، در هر صورت خسته نباشی.

از نظرت ممنونم سینا.

خب متاسفانه من وقت کافی برای نشوتن فصل یک و دو نداشتم.

در نوشتن هر کدوم وقفه ای به وجود امده بود.

به خاطر هیمن وقت برای باز نویسی و ... وجود نداشت.

باید این رو می گفتم] اما سعی کردم ببینم که کاربرا چی میگن.

در ضمن ناگفته نماند زمانی که می خوام لینک کلی داستان روبدم، به احتمال صد در صد ویرایشش می کنم.

خیلی ممنونم که نکات واقعا خوب و جالبی رو بان کردی.

سعی می کنم از فصل سه به بعد این وقفه ها رو کم بکنم و بتونم مثل مقدمه چیز خوبی رو از آب در بیارم.

باز هم از نظرت ممنونم.

((221))


   
پاسخنقل‌قول
tars15
(@tars15)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 387
 

سلام نادر منم با Snap موافقم یکم فصل جدید مشکل داشت ولی در کل خوب بود راستی چرا به یک ویراستار نمیگی همه ی فصلهار و ویرایش کنه و هر فصلی رو به یکی میدی؟


   
پاسخنقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

@tars15 64182 گفته:

سلام نادر منم با Snap موافقم یکم فصل جدید مشکل داشت ولی در کل خوب بود راستی چرا به یک ویراستار نمیگی همه ی فصلهار و ویرایش کنه و هر فصلی رو به یکی میدی؟

سلام دوست عزیز.

بله حق با شماست.

اما همان طور که به سینا گفتم، به خاطر وقفه و کارهای شخصی نتونستم که روی این دو فصل به خوبی کار بکنم.

به همین علت پوزش مرا بپذیرید.

سعی می کنم که از این فصل درست انجام بدم.

در مورد ویراستار هم باید بگم که ویراستار اصلی م مجید هست.

اما به علت اینکه کمی وقتم تنگ بود، مجبور شدم این فصل رو دوباره به ابراهیم عزیز بدم.

باز هم پوزش مرا بپذیرید.

اما همون طور که دیدید کار ابراهیم هم مشکلی ندشات و کار خوبی به وجود اومده بود!

از نظرت هم ممنونم.((221))


   
پاسخنقل‌قول
tars15
(@tars15)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 387
 

@abramz 64195 گفته:

سلام دوست عزیز.

بله حق با شماست.

اما همان طور که به سینا گفتم، به خاطر وقفه و کارهای شخصی نتونستم که روی این دو فصل به خوبی کار بکنم.

به همین علت پوزش مرا بپذیرید.

سعی می کنم که از این فصل درست انجام بدم.

در مورد ویراستار هم باید بگم که ویراستار اصلی م مجید هست.

اما به علت اینکه کمی وقتم تنگ بود، مجبور شدم این فصل رو دوباره به ابراهیم عزیز بدم.

باز هم پوزش مرا بپذیرید.

اما همون طور که دیدید کار ابراهیم هم مشکلی ندشات و کار خوبی به وجود اومده بود!

از نظرت هم ممنونم.((221))

خواهش می کنم دوست عزیز. کتابت رو حتما منتشر کن به نظرم عالیه


   
abramz720 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

@tars15 64197 گفته:

خواهش می کنم دوست عزیز. کتابت رو حتما منتشر کن به نظرم عالیه

ممنونم دوست عزیز.

این نظرات شما و کاربران دیگه هستش که به من نیرو و روحیه می ده.

ایمدوارم واقعا بتونم نظر همه رو نسبت به کتابم جلب کنم.

از همه و مخصوصا شما و چند نفر دیگه واقعا ممنونم.

((221))((221))((221))((202))


   
پاسخنقل‌قول
smajid324
(@smajid324)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 529
 

دوس داشتم اولین کتاب گرگینه ای بود که خوشم اومد


   
abramz720 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
meg
 meg
(@meghasemim1999)
Reputable Member
عضو شده: 7 ماه قبل
ارسال‌: 257
 

سلام:)

ببخشید نادر جان که دیر شد و من نتونستم زود تر نظرم رو درباره ی کتابت بدم!

اول از همه کتابت داره جالب و جالب تر میشه و من یکی که منتظر فصل سومت هستم!

دوم اینکه زبانی که گفتی درس میشه از فصلای بعد بهتر شده بود ولی هنوزم انگار داری یه متن ادبی رو میخونی نمیگم که محاوره ای صحبت کن میگمیه جور دوستانه با مخاطبت صحبت کن

به جملاتت کاری ندارم منظورم لحنته که اگه لحاظ کنی ممنون میشم:دیدو:

سومم نداره!

امیدوارم موفق و موید باشی.:)@abramz


   
abramz720 واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

از هر دو عزیز بابت نظر هایی که دادید ممنونم.

@s majids عزیز؛ خوش حالم که خوشت اومده.

@HELT ( ابراهیم! ) ممنونم.

چشب سعی می کنم که این دفعه که فصل سوم رو میخوام ارائه بدم، کمی بهتر باشه.

مطمئن باش که دیگه کریس باهاتون آشنا شده و دبگه ادبی صحبت نمی کنه!:دی

از همه تون ممنونم.((201))


   
پاسخنقل‌قول
karamozranger
(@karamozranger)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 68
 

بابا عزیز من این چه وضع داستانه.بابا من هرچی می خونمش بلکه بتونم یه نقدی ازش پیدا کنم نمیییشههه.دارم دیوانه می شم.بابا خیلی خوب مینویسی .واقعا همه چی عالیه.فقط دوتا مشکل کوچولو.یکی این که تو فصل دوم یکم زیاذی سعی کردی فضا رو توصیف کنی.و بیشتر داستان در مورد محیط اطراف بود تا شخصیت ها.و دیگه این که جون من بابا فصلای بیشتری بزار.بابا ما تا مزه داستان زیر دندونمون حس می کنیم.سریع تموم میشه.جان من یکم بیشتر بزار.می دونم سخته اما خواهشن.و مثل همیشه.با ارزوی موفقیت بسیار.


   
meg و abramz720 واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

@karamozranger 64356 گفته:

بابا عزیز من این چه وضع داستانه.بابا من هرچی می خونمش بلکه بتونم یه نقدی ازش پیدا کنم نمیییشههه.دارم دیوانه می شم.بابا خیلی خوب مینویسی .واقعا همه چی عالیه.فقط دوتا مشکل کوچولو.یکی این که تو فصل دوم یکم زیاذی سعی کردی فضا رو توصیف کنی.و بیشتر داستان در مورد محیط اطراف بود تا شخصیت ها.و دیگه این که جون من بابا فصلای بیشتری بزار.بابا ما تا مزه داستان زیر دندونمون حس می کنیم.سریع تموم میشه.جان من یکم بیشتر بزار.می دونم سخته اما خواهشن.و مثل همیشه.با ارزوی موفقیت بسیار.

علی عزیز واقعا از ت ممنونم.

تو هم جزو همون دسته ای هستی که گفتم برام خیلی عزیزن و خیلی بهم روحیه میدن.

واقعا نمی دونم چجوری ازت تشکر کنم.

همین نظرای توست که به من انرژی میده.

نظر لطفته که داستانم رو دوست داری!

منم از اینکه خوش حالت می کنم خوش حالم!

اما امیدوارم به خاطر داستان من دیوونه نشی!:دی

مطمئن باش که این فصلی که می خوام بزارم دیگه همه ی انتظارات رو ایمدوارم بر آورده کنه.

باز هم از نظرت ممنونم.

((201))((201))((201))


   
karamozranger واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
Bookbl
(@bookbl)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 1697
 

می گیرم می زمت :|

ویراستار اصلی ابراهیمه یا مجید ؟؟؟؟؟ :|


   
پاسخنقل‌قول
meg
 meg
(@meghasemim1999)
Reputable Member
عضو شده: 7 ماه قبل
ارسال‌: 257
 

ویراستار اصلی مجیده ولی من ویرایش میکنم!:|


   
پاسخنقل‌قول
abramz720
(@abramz720)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 869
شروع کننده موضوع  

@BOOKBL 64368 گفته:

می گیرم می زمت :|

ویراستار اصلی ابراهیمه یا مجید ؟؟؟؟؟ :|

همون طور که ابراهیم گفت، خودش.

ویراست اصلی رو مجید می کنه.

اما ابرایهم هم کمک جداگانه می کنه.

مجید سرش به خاطر ترجمه و ... شلوغه.

منم برای اینکه کاربرا منتظ نمونن، میدم ابرایهم.

ناگفته نماند که خیلی هم زود میده فصل ها رو:دی


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 4 / 6
اشتراک: