Header Background day #08
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

نجات دهندگان:جنگ در زمین

93 ارسال‌
25 کاربران
167 Reactions
8,995 نمایش‌
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

خب مثل این که منم زده به سرم

این اولی کتابیه که میخوام ارائه بدم اما من بسیار بی تجربه ام و احتمالا کارم بد از آب دربیاد

ولی برای بهتر شدنش از شما کمک میخوام که با نقد هاتون یاریم بدید فقط یه جور نقد نکنید کلا از ادامش منصرف شم (خخخخخخخخخ)

خیلی دلم میخواد یه دوگانه از این ایده ای که دارم بسازم ولی من کارام معلوم دید یهو دیدید همین رو هم نصفه ول کردم

به هر حال به یک ویراستار و یک طراح کاور نیازمندم

مقدمه

فصل1- مرگ عزیزان(ویراستاری از فاطمه که خیلی توی آماده کردن این فصل کمکم کرد)

فصل2: نجات دهنده جدید

فصل 3 : شروع آموزش ها

فصل4:استفاده از اسلحه

فصل5-پایان آموزش ها

فصل6- ساختمان 2500

فصل7-در تاریکی


   
Paneer، shiny، ariana و 34 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

با توجه به بیش از حد داغون بودن فونت مقدمه

فونتش رو اصلاح کردم

نمیدونم چرا یادم رفت زود تر اصلاح کنم

(پیاز: از بس خلی تو)


   
پاسخنقل‌قول
Red Viper
(@red-viper)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 130
 

سلام هادی جان نقدارو که دوستان انجام دادن

من فقط اومدم بگم که داستانت خیلی قشنگه ادامش بده زود به زودم فصل بده تو مث من نباش

داستانت قشنگه مردمو منتظر نزار


   
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

@Red Viper 61089 گفته:

سلام هادی جان نقدارو که دوستان انجام دادن

من فقط اومدم بگم که داستانت خیلی قشنگه ادامش بده زود به زودم فصل بده تو مث من نباش

داستانت قشنگه مردمو منتظر نزار

به به دادا سعید

چه خبر؟ از این ورا ؟ سر نمیزنی؟ سراغ نمیگیری؟

والا فصل 4 دست ویراستاره

ایشالله هروقت ویراستاری کرد میزارم

من قبلا گفتم بازم میگم

من فقط جمعه ها میشینم پاش

دیگه وقت و حوصلم نمیکشه

این جمعه هم مینویسم ولی جمعه بعدیش خونه نیستم ونمینویسم(البته شایدم باشم و بنویسم)


   
azam واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

خب فصل 4و 5 آمادس

اما متاسفانه واسه فاطمه یه سریس اتفاقاتی افتاده که نمیتونه ویرسات کنه

فعلا به یک ویراستار موقت نیازمندیم

واسه این دو فصل و احتمالا تا وقتی فاطمه بتونه یه کاری بکنه

اگه کسی پیدا شد که میدم بهش واسه ویراست

اگه پیدا نشد بدون ویراست ارائه میدم ایشالله بعدا ویراستش میکنم


   
fatan و azam واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

خب فصل 4 هم به پست اول اضافه شد

با تشکر از مارال (Niko) برای ویراستاری این فصل

---ادغام شد---

یه چندتا مشکل ویراستاری مونده بود که یادم رفته بود پاک کنم و درستشون کنم که اونا هم حل شد

ببخشید

فایل درست ارائه شد


   
reyhane-ramooz، fatan، azam و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
the ship
(@the-ship)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 366
 

سلام. خب اول نقطه ی قوت این فصلت این بود که صحنه های مبارزه رو خیلی خوب توصیف کرده بودی آفرین.

و اما... . ببین به نظرم یه کم صحنه ها رو مصنوعی توصیف می کنی. مثلا اون جایی که میرن جواد رو می بینن، یه جوری بود. آخه مگه اینا تو یه اردوگاه امن نیستن؟پس یه کم عجیبه که به خاطر دیدن یه آدم با پاهای روباتی اینقدر تعجب کنن و بترسن. نمی دونم متوجه منظورم میشی یا نه. حالا شاید از نظر بقیه این طور نبوده باشه ولی برای من یهو خیلی تو ذوقم خورد این قسمت داستانت. یه کم غیر واقعی بود.

اهم و در جوابت هادی جان ( منتظر بودم فصل جدید بدی بعد بگم)

همونطور که به نگین هم گفتم داستان عشق و عاشقی نخواهد داشت تا جایی که راه بده

( پیاز: خخخخخخخخخخخخخ آخه هانگر گیم؟ نمیفهمم مغز شما دخترا چه جوری کار میکنه)

راستش منم موندم مغز شما پسرا چه جوری کار می کنه! من وقتی داشتی اون قسمت اسلحه و آماده شدنشون برای جنگ رو تو کلاسا توصیف می کردی، یاد اون تیکه ی کتاب هانگر گیمز افتادم که اون ها هم برای مسابقه آماده می شدن. حالا فکرت چه جوری به قسمت عشق و عاشقی اون کتاب کشیده شده، من در عجبم!

((200))

ممنون بابت داستان. به جز اونی که گفتم خیلی خوب بود. منتظر ادامه.


   
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

یه چیزی به امن ترین جاهای دنیا هم میشه نفوذ کرد مهم نیست کجا باشه


   
پاسخنقل‌قول
karamozranger
(@karamozranger)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 68
 

داداش خوندم باحال بود.اما ایکاش حداقل یکجوری می نوشتی که حداقل مثلا خواهررو نجات می داد اینجوری می تونستی ایده برای بعدت داشته باشی یا حداقل حداقل به قول دوستمون یکم صحنه قتل و بیشتر کش میدادای یا احساسی ترش میکردی.البته کتاب خودته امیدوارم ناراحت نشی.اما در کل هم از کتابت و هم از ایدت خوشم اومد .موفق باشی.ما همیشه پیگیریم.


   
lalahonest و reyhane-ramooz واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
reyhane.ramooz
(@reyhane-ramooz)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1143
 

کتابت جالبه ولی امیدوارم که ولش نکنی


   
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

@karamozranger 62622 گفته:

داداش خوندم باحال بود.اما ایکاش حداقل یکجوری می نوشتی که حداقل مثلا خواهررو نجات می داد اینجوری می تونستی ایده برای بعدت داشته باشی یا حداقل حداقل به قول دوستمون یکم صحنه قتل و بیشتر کش میدادای یا احساسی ترش میکردی.البته کتاب خودته امیدوارم ناراحت نشی.اما در کل هم از کتابت و هم از ایدت خوشم اومد .موفق باشی.ما همیشه پیگیریم.

خیلی ممنون که میخونی

امممممممممممممم یه سری چیزا رو ترجیح داد اینجوری بنویسم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@hidden 62624 گفته:

کتابت جالبه ولی امیدوارم که ولش نکنی

منو که میشناسی تنبلم یهو دیدی ننوشتم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

نمیدونم

الان حس این که فردا بنویسم ندارم

ولی شاید فردا بشینم پای فصل 6 معلوم نیست

---ادغام شد---

خب فصل5 هم رسید و به پست اول اضافه شد

باتشکر از مارال برای ویراستاری این فصل

شاید دیگه ادامه ندم کسی که نمیخونه هعیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

نمیدونم هعییییییییییییییییییییییییییییییییی


   
پاسخنقل‌قول
the ship
(@the-ship)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 366
 

سلام. یعنی چی هیچ کس نمی خونه؟ ببخشینا پس ماها که اینجا نظر میدیم بوقیم؟ دستت درد نکنه. هعی.

این فصلتم خیلی خوب بود آفرین. فقط یه چیزی بگم خفم نمی کنی؟ راستش نمی دونم ولی همش حس می کنم داری تند تند میری جلو. یه کم کش بده، این جوری که اینا سریع پیشرفت می کنن و همه چی سریع جلو میره خیلی عجیبه. انگار داری گزارش میدی. خیلی خوب می نویسی ولی نمی دونم چرا به نظر میاد عجله داری. یه کم بیشتر احساسات و وقایع توی روزشونو توضیح بده. نمی دونم منظورمو خوب گفتم یا نه. البته این صرفا نظر منه ها!

ممنون بابت این فصل. اگه ادامه ندی، یعنی ماهارو بوق حساب کردی.((89))


   
SIR M.H.E واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

@the ship 62905 گفته:

سلام. یعنی چی هیچ کس نمی خونه؟ ببخشینا پس ماها که اینجا نظر میدیم بوقیم؟ دستت درد نکنه. هعی.

این فصلتم خیلی خوب بود آفرین. فقط یه چیزی بگم خفم نمی کنی؟ راستش نمی دونم ولی همش حس می کنم داری تند تند میری جلو. یه کم کش بده، این جوری که اینا سریع پیشرفت می کنن و همه چی سریع جلو میره خیلی عجیبه. انگار داری گزارش میدی. خیلی خوب می نویسی ولی نمی دونم چرا به نظر میاد عجله داری. یه کم بیشتر احساسات و وقایع توی روزشونو توضیح بده. نمی دونم منظورمو خوب گفتم یا نه. البته این صرفا نظر منه ها!

ممنون بابت این فصل. اگه ادامه ندی، یعنی ماهارو بوق حساب کردی.((89))

من غلط بکنم شما رو بوق حساب کنم

ولی خداییش یه نگاه بنداز

مقدمه 36 بار دانلود

فصل 1 52 بار

فصل2 38 بار

فصل3 28 بار

فصل4 5 بار

فصل 5 هم 3 بار

خب من نا امید میشم

به جای این که بیشتر بشه داره کم تر میشه

اونایی هم که میخونن واسه اینه که ناراحت نشم من که میدونم

واسه اون سرعت بالا هم دلیلی دارم

میخوام برم تو مسیر اصلی

خیلی هم نمیخوام طولانی کنم داستان رو


   
the-ship واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
the ship
(@the-ship)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 366
 

نه خیر. من می خونم چون دوست دارم. ناراحت نشی و اینا چیه؟

بعدشم اگه فکر می کنی بقیه نمی خونن واسه اینه که اون قدر به داستانت نمی رسی، می خوای به قول خودت بری تو مسیر داستان خب این خودش خواننده رو زده می کنه، بی خیال میشه، فکر می کنه همه ی داستان قراره همین باشه. هنر نویسنده اینه که از اول تا آخر داستان بتونه خواننده رو رو ذوق و هیجان نگه داره. بعد اصلا همه کتاب می خونن تا از صفحه صفحه ی داستان لذت ببرن نه اینکه یهو برسن تهش تموم شه. مگه بی کارن؟

اصلا بذار یه چیزی بگم. تو زندگی هم همینه. یه هدف واسه خودت در نظر میگیری و می خوای به هر قیمتی بهش برسی، ولی راستشو بخوای اون هدفه اصلا مهم نیست، چیزی که مهمه اون مسیریه که طی می کنی. وقتی به هدفه می رسی، خیلی زود اصلا فراموشش می کنی، ولی خاطرات اون راهی که رفتی، حتی اون سختی هایی که کشیدی، تا ابد باهات می مونن. اونان که یادآورشون شیرینه نه اون چیزی که آخر میرسی. مثل اینکه بخوای بری قله ی کوه، تمام راه همه ی فکرت اینه که زودتر برسی تموم شه و همش غر میزنی که چه سخته و فلان، ولی آخرش که به قله میرسی می بینی خبری نیست، قله هه هم هیچ ارزشی واست نداره، ولی به عقب که نگاه می کنی می بینی از مسیری که اومدی و سختی هاش چه قدر لذت بردی. واسه همینه میگن تو حال زندگی کنین و لذت ببرین.

اینا رو گفتم که بگم باید از اول تا آخر داستانت کشش داستانو حفظ کنی. هیجانیش کنی. این مهمه نه این که تند تند بری برسی به اون جایی که خودت می خوای.

حالا تو یه امتحان کن تو فصلای بعدی.

@sir m.h.e


   
sat-lotfi70 و SIR M.H.E واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
SIR M.H.E
(@sir-m-h-e)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1263
شروع کننده موضوع  

@the ship 62910 گفته:

نه خیر. من می خونم چون دوست دارم. ناراحت نشی و اینا چیه؟

بعدشم اگه فکر می کنی بقیه نمی خونن واسه اینه که اون قدر به داستانت نمی رسی، می خوای به قول خودت بری تو مسیر داستان خب این خودش خواننده رو زده می کنه، بی خیال میشه، فکر می کنه همه ی داستان قراره همین باشه. هنر نویسنده اینه که از اول تا آخر داستان بتونه خواننده رو رو ذوق و هیجان نگه داره. بعد اصلا همه کتاب می خونن تا از صفحه صفحه ی داستان لذت ببرن نه اینکه یهو برسن تهش تموم شه. مگه بی کارن؟

اصلا بذار یه چیزی بگم. تو زندگی هم همینه. یه هدف واسه خودت در نظر میگیری و می خوای به هر قیمتی بهش برسی، ولی راستشو بخوای اون هدفه اصلا مهم نیست، چیزی که مهمه اون مسیریه که طی می کنی. وقتی به هدفه می رسی، خیلی زود اصلا فراموشش می کنی، ولی خاطرات اون راهی که رفتی، حتی اون سختی هایی که کشیدی، تا ابد باهات می مونن. اونان که یادآورشون شیرینه نه اون چیزی که آخر میرسی. مثل اینکه بخوای بری قله ی کوه، تمام راه همه ی فکرت اینه که زودتر برسی تموم شه و همش غر میزنی که چه سخته و فلان، ولی آخرش که به قله میرسی می بینی خبری نیست، قله هه هم هیچ ارزشی واست نداره، ولی به عقب که نگاه می کنی می بینی از مسیری که اومدی و سختی هاش چه قدر لذت بردی. واسه همینه میگن تو حال زندگی کنین و لذت ببرین.

اینا رو گفتم که بگم باید از اول تا آخر داستانت کشش داستانو حفظ کنی. هیجانیش کنی. این مهمه نه این که تند تند بری برسی به اون جایی که خودت می خوای.

حالا تو یه امتحان کن تو فصلای بعدی.

@sir m.h.e

امممممممم الان چی دارم بگم؟ نمیدونم

ممنون از توصیه هات


   
the-ship واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
kianaz
(@kianaz)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 142
 

داداشم داستانت عالیه مهم نیست چند نفر میخوننش چون گروه هدف خاصی داره داستانو به حرمت اونایی که تا به حال دنبالش کردن ادامه بده لطفاداستانت فوق عالیه ممنون


   
SIR M.H.E و the-ship واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 4 / 7
اشتراک: