سلام به دوستان عزیز و همیشه همراه من!
داداشتون شروع به داستان نوشتن کرده؛ نقدش کنید، بکوبیدش.. بترکونیدش!
ایده ی این داستان خیلی وقت بود که تو ذهنم بود و منم تصمیم گرفتم بنویسمش
ژانر: فانتزی-حماسی، جادوگری
سال انتشار:
1393 خورشیدی
خلاصه:
مایکل جوانیست جنگلی که بی توجه به استعداد هایش تنها در تلاش برای حفظ خانواده اش از دست پادشاه زمانه ی خویش است، تلاشی که نافرجام می شود. اما تمام تصورات او اشتباست. رازهایی کهن و سربسته وجود دارند که با افشای آن ها زندگی او دست خوش تغییر می شود. آینده ای مبهم و شوم که تنها با کشف حقایق برایش به وضوح و زلالی آب می شود.
با او باشید تا در داستانی که در میان قلمروهای فراموش شده و کین خواه رخ می دهد، سرنوشتش را مشاهده کنید. سرنوشتی که برایش تلخی و معدود شیرینی هایی را به ارمغان می آورد. اما او تنها شخصیت اصلی ماجرا نیست...
در کنار مایکل باشید تا از تقدیر رقم خورده برایش مطلع شوید....
برای دانلود فصول بر روی عناوین کلیک کنید.
اول خواستم لینک فصول رو بردارم اما گفتم شاید کسی بخواد بخونه؛ تو متن مخفی گذاشتم
مقدمه تا فصل سوم:
ممنون از نقدای سازندتون :دی
باور کنید از این پست قصد تشکر داشتم :دی
درود. و اینک در خدمتتون هستم با فصل پنجم. از این جا به بعد داستان اصلی شروع می شه:دی نظر بدید ببینم چطوره http://s5.picofile.com/file/8134794384/ch_5.pdf.html
سلام. خیلی خوب بود. به قول خودتون تازه داستان شروع شد.واقعا کارتون عالیه، خیلی جالب همه چی رو مثل پازل کنار هم چیدین.
ممنون بابت این فصل.
هم چنان منتظر ادامه.
انشالله ادامه می دهیمممممم...
@PLUTO 58950 گفته:
دوستان ممنون می شم در مورد کاور هم نظر بدید! دیگه بضاعتم همین بود دیگه :دی
ببین عزیزم ....... اون آدمه یکم پهن نیست ؟؟؟؟؟ بیشتر از سنش بنظر میاد !!!!!
وقتی میگی جنگلی من به این فکر می کنم که داستان تو جنگل اتفاق می افته نه پکن
اون کاور اولتم که آخه چه بند خدایی تو اون دوره شلوار لی قرمز رنگ می پوشیده آخ
داستانتو دوس دارم.
توهم داستانمو بخون
داستانت عالیه ولی کاورت بیشتر به بچه غرتیا می خوره خخخخخخخخخخخ
سلام مجید ((107))
خب باخوندن فصل اول داستانت شگفت زده شدم نثرت واقعا عالی بودو خب یه جوررایی نوستالوزی بودیعنی باخوندن داستانت فکر کردم دارم یکی ازداستان های الکساندر دومارو باترجمه ی اقای ذبیح الله منصوری میخونم وخب ابن نکته ی مثبت برای کتابت وخب موضوعشم خوب بود عنوانه خوبی داره میتونی باعوامل وجودی داستان ارتباط برقرار کنم ولی خب داستان کشش لازمو اونقدر نداره چه جوری بگم من وسطش خسته شدم یه جوررای تو خودت حس میکنم با داستان راحت نیسی و خب این حسو به خوا ننده ام ناخوداگاه القا میکنی به نظر من هرداستانی یه نکته ی کیلیدی داره وخب خوده نویسنده باید این نکترو پیداکنه وخب فکر کنم که توهنو این نکترو پیدا نکرده بودی تا فصله4 وای من عاشق فصل4 شدم عاشق شروعش این فصل واقعا لطیف بود توصیفات همه عالی بودن همه چی خوب بود وخب فصل 5 که ازاونم بهتر بود مخصوصا اخره فصل که توقشنگ حس انتقامو نشون دادی عالی بود این نشون میده که خودت داری با کاراکترا احساس راحتی میکنی و خب حس احساس چیزی که توفصل قبلی نبودن ولی تو با این دوفصل تونستی داستانتو بالاتر ببری و دیگه این که لطفن لطفن به اشکلات نگارشیت رسیدگی کن دراخر من از این داستان خوشم اومد و مشتاقم که فصل جدید زودتر بخونم کتابتو دوس دارم دوس((206))
قلـــــــمت سبز
ممنون نگار. الان با این حال که گرفتاری زیادی دارم، اما هم دارم داستان می نویسم هم سیر پیشروی و روباط شخصیت ها رو عمیق تر می کنم. اگه پایه باشی موضوع داستان رو باهات در میون بذارم و یه کم مشورتی اسن سوال کنکور رو حل کنیم:دی ... می خوام حسشو برات بپرونم))) @rivas
چرا داستانتو یک کاره ولش کردی؟
من نت ندارم تو چرا؟
داستانت داشت خوب پیش میرفت
امممم گفت قرراره اوامه بده و حدودا سیصد ضفحه و خرده ایه. لابد مشغله دارد دگر.
سلام
من تا فضل چهار خوندم خیلی خوشم اومد عالی بود ممنون
لطفا زودتر بقیه فصلا رو بده
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
سلام
من تا فضل چهار خوندم خیلی خوشم اومد عالی بود ممنون
لطفا زودتر بقیه فصلا رو بده
کتاب خیلی جالبیه منتظر فصلای بعدیش هستم فقط یکم سریع
مجید من کتابو خوندم....
با اینکه کار اولته واقعا عالی بود....
ی سری اشکالاتی داشت که دوستان گفتن...
دیگه...همین دیگه...
داستانت حیفه ادامش بده...
بیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــصبرانه منتظره بقیش هستم!!!!
پ.ن:حقیقتا خیلی با کاورت حال نکردم....
حس میکنم به داستان نمیخوره!!!!