سلام به دوستان عزیز و همیشه همراه من!
داداشتون شروع به داستان نوشتن کرده؛ نقدش کنید، بکوبیدش.. بترکونیدش!
ایده ی این داستان خیلی وقت بود که تو ذهنم بود و منم تصمیم گرفتم بنویسمش
ژانر: فانتزی-حماسی، جادوگری
سال انتشار:
1393 خورشیدی
خلاصه:
مایکل جوانیست جنگلی که بی توجه به استعداد هایش تنها در تلاش برای حفظ خانواده اش از دست پادشاه زمانه ی خویش است، تلاشی که نافرجام می شود. اما تمام تصورات او اشتباست. رازهایی کهن و سربسته وجود دارند که با افشای آن ها زندگی او دست خوش تغییر می شود. آینده ای مبهم و شوم که تنها با کشف حقایق برایش به وضوح و زلالی آب می شود.
با او باشید تا در داستانی که در میان قلمروهای فراموش شده و کین خواه رخ می دهد، سرنوشتش را مشاهده کنید. سرنوشتی که برایش تلخی و معدود شیرینی هایی را به ارمغان می آورد. اما او تنها شخصیت اصلی ماجرا نیست...
در کنار مایکل باشید تا از تقدیر رقم خورده برایش مطلع شوید....
برای دانلود فصول بر روی عناوین کلیک کنید.
اول خواستم لینک فصول رو بردارم اما گفتم شاید کسی بخواد بخونه؛ تو متن مخفی گذاشتم
مقدمه تا فصل سوم:
از اولش می خونم جاهایی که خیلی خوب نیست و می گم
زمانی که طی کردنش برایم ده سال طول کشید.
یکم پچوندیش....جملت به نظرم خیلی صحیح نیست...بعضی جاهای دیگه هم یه سری جمله ها رو همینجوری پیچوندی....ساده ترم می تونه باشه
درختان بلوط بزرگی که زیرشان پناه گرفته بودیم،با رد شدن باد سوزناک شبانه از میان شاخه هایشان، همچون یک حیوان زخمی زوزه می کشیدند.
تشبیه های خوب اینجوری زیاد داره....خیلی عالیه آورین آورین
این جا بخش جنوبی جنگل بود؛ تاسف برانگیز بود که این مکان زیبا با چنین صحنه ی نحسی پایان یافته بود.
دقت کن چند بار «بود» رو تو یک خط تکرار کردی؟
هر چی تعداد تکرار فعل پشت سر هم کمتر باشه بهتره
می تونستی بگی: این جا بخش جنوبی جنگل بود؛ تاسف برانگیز است که چنین مکان زیبایی با چنین صحنه ی نحسی پایان می یابد.
(فقط این قسمت نبود....به عنوان مثال گفتم.)
خب اینا چیزایی بود که تو ک مقدمه و فصل یک دیدم....تکرار فع ها خیلی تکرار شده بود....غیر از اون همه چی عالی بود....مکالمه ها یکم ضعیف تر بود ولی بازم نسبت به تجربهی اول خیلی عالی
منتظر بقیش هستم
موفق باشی
سلام من فعلن فقط فصل اولو خوندم !
زمانی که طی کردنش برایم ده سال طول کشید.
مجید ... معمولا طی کردنو برای مسافت بکار میبرن ... میتونستی از گذراندن استفاده کنی
به اطراف نگاه کردم ودیدم که کار نگهبانان باقی مانده نیز تمام شده بود.
مجید یه پارادوکس خیلی خفنی اینجا هست .... آخه نگهبانی که کارش تموم شده که دیگه باقی نمونده و نگهبانی که باقی مونده که کارش تموم نشده !
باید مینوشتی مثلا « کار دیگر نگهبانان هم تمام شده بود »
میدونی چند صفحه اولو خوندم یاد فیلم جومونگ افتادم ((200))
ولی خیلی قشنگ بود منتظرم تا فصل دو رو میخونم فصل 3 بیاد بیرون !
منظورم از نگهبانان باقی مانده اونایی که با خودش نمی جنگیدن... به این می گن فن نویسندگی داش...خخخخخخ.... در ضمن من اخر سر هم تمامشو ویرایش می کنم کلیییییییی....
+
طی کردن که با مسما ترهههههه!!! اههههههههه
دستتونم درد نکنه..داستان با جلو رفتن پخته تر می شه نگران نباشید..
منظورم از نگهبانان باقی مانده اونایی که با خودش نمی جنگیدن... به این می گن فن نویسندگی داش...خخخخخخ...
ببین مجید من کاملا آمادم که یه بحث خیلی خفن درباره غلط بودن این جمله راه بندازم ! ولی حیف که وقت ندارم ! قانع میشی یا نه ؟ ((200))
فصل جدید!!! :دی به مناسبت تولد زندگی پیشتاز منم یه فصل جدید از داستانم رو اماده کردم تا شاید یه هدیه ی کوچیکی داده باشم... با هزار بدبختی آپش کردم؛ خدا لعنت کنه نت رو که هنگ کردهههههه... مجبور شد مقدمه تا فصل چهارم رو ویرایش کنم چون به دل خودم نچسبیده بود... واسه همین پارت اول داستان رو ویرایش کردم. هر پارت شامل 4 قسمت می شه. خب دیگه سرتون رو درد نیارم. فقط شرمنده کمه چون عجله ای شد دیگه پارت اول: http://s5.picofile.com/file/8133250576/0_4.pdf.html
منتظر نقد های زیباتون هستم :دی
سلام.من قبلا این داستانو توی سایت فانتزی خونده بودم، یه جاهایی ایراد نگارشی داشت که هم بقیه گفتن هم خودمم اشاره کردم ولی الان که نگاه کردم ویرایش شده ی جدید رو بازم همون اشکالا توش بود. شاید اونا رو ندیده بودین حالا اگه خواستین بازم می نویسمشون اون چندتا رو. این فصل جدیدم خیلی قشنگ بود. هیجانی تر شده بود .
کلا به جز یه چندتا ایراد ویرایشی کوچولو خیلی داستان خوبیه و توصیفاتش به اندازه و به جاست. حتما ادامش بدین.
ممنون.
@the ship 58724 گفته:
سلام.من قبلا این داستانو توی سایت فانتزی خونده بودم، یه جاهایی ایراد نگارشی داشت که هم بقیه گفتن هم خودمم اشاره کردم ولی الان که نگاه کردم ویرایش شده ی جدید رو بازم همون اشکالا توش بود. شاید اونا رو ندیده بودین حالا اگه خواستین بازم می نویسمشون اون چندتا رو. این فصل جدیدم خیلی قشنگ بود. هیجانی تر شده بود .
کلا به جز یه چندتا ایراد ویرایشی کوچولو خیلی داستان خوبیه و توصیفاتش به اندازه و به جاست. حتما ادامش بدین.
ممنون.
ممنون که وقت گذاشتین خوندین.. اگه می شه لطف کنید مشکلاتش رو واسم خصوصی کنین تا بعداً که خواستم جلد یک رو بدم رفع و رجوش کنم.
خواهش می کنم و بازم ممنون:دی
دوستان ممنون می شم در مورد کاور هم نظر بدید! دیگه بضاعتم همین بود دیگه :دی
یعنی مردم از این همه نظرات.. ذوقم کور شد مرسی واقعاً
سلام.واقعا عالی بود خیلی خوب توصیف کرده بودین. میگم که این جا همه کارشون درسته. واقعا وقتی خوندم حس خوبی پیدا کردم.جدی میگم اون اولش خصوصا خیلی خوب توصیف شده بود.فقط دو یا سه جا اشکال ویرایشی کوچولو داشت اصلا مهم نبودنم خیلی ولی خب.ادامه بدین.عالیه.ممنون.
ممنون از نظرتون... راستشو بخواید من خودمو به جای شخصیت می ذارم.. واسه همین هر چی اطرافم حس می کنم می چپونم تو داستان :دی...
آرزوی ما شادی روز افزون شماست:دی این تبلیغه بدجور واسم آشنا می زنه اما نمی دونم کجا شندیمش...خخخخخخ..
+
داستان من که اونقدرا هم خوب نیست.. به پای بعضی از دوستان نمی رسه واقعاً !!!
@PLUTO 58950 گفته:
دوستان ممنون می شم در مورد کاور هم نظر بدید! دیگه بضاعتم همین بود دیگه :دی
مجید یه ذره کیفیت عکسه پایینه
بعدشم اون قصرای تو عکس که معماری چینی دارن ((42))
هی میگم منو یاد جومونگ میندازه میگی نه ((200))
@m.mahdi 59152 گفته:
مجید یه ذره کیفیت عکسه پایینه
بعدشم اون قصرای تو عکس که معماری چینی دارن ((42))
هی میگم منو یاد جومونگ میندازه میگی نه ((200))
بابام جان، این کاور حماسه نبرد شکافت جلد اولش بود که استفاده نکرده بودن منم زدم تو سرشو....خخخخخخ..