Header Background day #07
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

سه گانه رهگذر

43 ارسال‌
11 کاربران
92 Reactions
5,498 نمایش‌
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

داستان یه سبک فانتزی عاشقانه داره(که خودم بیشتر این سبک رو دوست دارم)

توش همه چیز داریم جادوگر،شیاطین،موجودات افسانه ای،دنیاهای مختلف عشق و عاشقی،قدرت ها و پیشگویی های کهن!

وقتی برگزیده بیدار می شود،وقتی صدای قدم های سرنوشت به گوش میرسد،وقتی نفس سرد مرگ در پشت حصار زندگی به تو میرسد،شاید مرگ بسی اسانتر از زندگی باشد باید تصمیم بگیری ایا زندگی در پس ناامیدی را قبول میکنی یا در پرتگاه دنیا برای تغییر سرنوشت تلاش میکنی،باشد که سرنوشت اسودگی را برای دوستان ما ، و سختی را برای ما کنار بگذارد.

تالارگفتمان 1

دانلود:

پیکو فایل

جلد یک میراث

فصل 1
ویراستار:بدون ویراستار!

پراز غلط های املایی!

2015/04/21
سه شنبه
فصل 2
ویراستار:داداشم مهدی!

مسئول املاء :)

2015/04/24
جمعه
فصل 3

ویراستار:داداشم مهدی!

مسئول املاء :)

2015/05/01 جمعه
فصل 4

ویراستار:داداشم مهدی!

مسئول املاء :)

2015/05/08 جمعه

تصاویری برای کاور جلد دوم به نظرتون کدوم بهتره؟

اگه تونستن دوستان با ترکیب این تصاویر کاوری هم برای ما طراحی کنن چه بهتر.


   
tajik-mahsa، Mahtabi، melisa و 11 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

@smhmma 80904 گفته:

خب اقا اول بگم من توی نقدم یه دوتا سوتی دادم که به خاطر حافظمه:دی

کلا به حافظه من امیدی نیست اینو بدون پسرم که بعدا هم اگر سوتی های این مدلی دادم بدونی:دی

به اخر فصل که رسیدم یه چیزایی رو از اول فصل یا وسط فصل یادم رفته بود:دی

اقا چاکرم اگه اینجوری دوس داری چشم همینجوری برات نقد می کنم بی رحم بی رحم:دی

جدی؟؟؟؟من یا ندیدم یا یادم رفته گفتی املات افتضاحه:دی

اشکال نداره بده بچه های ویراستار انجمن برات ویراستش کنن

نمی دونم مدیر ویرایش کیه وگرنه می گفتم بری پیشش:دی

اها بله بعله خب اتفاقا چه خوب که بعد تصمیم گرفتی از حالت قصه گویی در بیاری

این مدل قصه گویی خیلی جالب نیست

مثلا اگه اینجوری کنی که پیرمرده یادش بیاد به اتفاقات یا داشته باشه دوره کنه اتفاقاتی که افتاده رو خیلی بهتره:دی

یا روش های دیگه

ولی کلا این مدل راوی قصه گو خیلی جالب نیست(این یعنی ایول که تغییرش دادی:دی)

اممممم والا هنوزم یادم نمیاد قسمتی رو خونده باشم که درش بگه می ره طرف خونه معدن چی ها که ازشون کمک بگیره:دی

البته احتمالا مشکل از حافظه منه:دی

اها خب پس این که از سقف غار اب چکه می کرد به خاطر بارون بوده که داخل خاک نفوذ کرده؟؟؟اوهوم درست توجه نکرده بودم شرمنده:دی

البته خیلی عجله ای بودا چون باید لپ تاپو برمی گردوندم خواهرم:دی اشتباه کردم:دی

نه همدان نرفتم ایشالا بعدا می رم

خخخخخخخخخخ باشه پسرم اشکال نداره:دی

منم اتفاقا همیشه املام داغون بود(همون در حد 12 13:دی) و انشام خیلی خوب

بچه بودم همش انشاء طنز می نوشتم ولی دیگه ذوق طنز پردازیم تا حد زیادی به فنا رفته:دی

کلا انشا خیلی بهتر از بقیه درسان نه؟؟؟؟:دی

بعله بعله چشم اینجوری می نقدم

فقط فصل بعد رو زودی بزار پسرم

ایول به بابا بزرگ که اینقدر باحاله!ولی جدی باید یه فکری به حال حافظت بکنی!یا تاثیرات پیریه؟؟؟؟؟((72))

خوب درباره معدنچی برو صفحه 14 اخراش و اولای صفحه 15 اونجا گفتم که معدنچیه کنار معدنه و پدر پیتر میره ازش کمک بگیره چون اون به معدن اشناست!افتاااااااااااااااااااااد!((212))

در باره اونجایی که در باره املام گفتم صفحه پیشگفتار و ببین خط اخر!

در باره بارون که چکه میکنه اون دلیل رو اوردم که صحت حرف معدنچی رو اثبات کنم و رودخونه زیر زمینی مربوط به سفره ابهای زیر زمینی بوده که اشاره کرده بودی.

اشکال نداره همدان نرفتی !پسرم راستش منم نرفتم پسرم! خخخخخ

خدا خیلی دوست داشته که املاتو 12 13 میاوردی!منکه از 10 بالا نمیومدم درست از همون اول ابتدایی تو فامیل مشهور بودم!

من عاشششق انشاء بودم ولی از درس ادبیات و املا کاملا متنفر بودم!

چشششششششششششم عزیزم تا فردا اونم اماده میکنم میزارم.

منتظر باشید توی هر فصل یه ماجرای توپپپ گذاشتم هیچ فصلی رو نزاشتم قصر در بره!

منتظر نقدای بیشتر هستم.


   
فسیل واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

فصل دوم هم اپلود شد.لطفا نظرات فراموش نشه.

بابا بزرگ می خوام بترکونی!نقد نقدش کن.


   
فسیل واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
 

@ambrella 81039 گفته:

فصل دوم هم اپلود شد.لطفا نظرات فراموش نشه.

بابا بزرگ می خوام بترکونی!نقد نقدش کن.

خب این فصل خیلی بهتر بود

به ویژه در زمینه املا و ویرایش

خود داستان هم داره راه میوفتخ

فقط یه مورد اونم اینکه توی فصل اول اگر درست یادم باشه گفت که این پیرمرد جادوگره میاد این مناطق رو میگرده دنبال جادوگرا و بچه های مستعد

اما توی این فصل گفت نمی دونم کی پیشگویی کرده که یه پسری اینجاست

جدای از اون بازم شیوه ی نگارشتو می توین بهتر و جذاب تر بکنی ولی اشکال خاصی ندیدم و خوب بود واقعا


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
neo
 neo
(@neo)
Estimable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 92
 

امید جان فصل خوبی بود و واقعا از لحنت خوشم میاد ولی چون یه پیش زمینه ای از داستانت ندارم یه جورایی موقع خوندن احساس بلا تکلیفی بهم دست میداد.به نظرم چندتا فصل بزار تا با دید بازتری بتونیم نقد کنیم یا نظر بدیم ولی یا این وجود دمت گرم داری که همچین کتابی رو نوشتی و داری ادامه میدی


   
AmbrellA و فسیل واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Reen magystic
(@reen-magystic)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 421
 

داستانتون ایدۀ خیلی خوبی داره. اما به نظر من خیلی سریع از روی این ایده ها رد میشین. بیشترش فکر میکنم به خاطر اول شخص بودن راویه و اینکه این راوی اول شخص داره ما جرا رو تعریف میکنه. این ریتم سریع به نظرم باعث میشه ادم گیج بشه و از داستان جا بمونه.

مثلا پیدا کردن اولیه پیتر تنها توی چند جمله در کل دو فصل اتفاق افتاد در حالی که به نظرم میشه حتی یک فصل رو بهش اختصاص داد.

نکته دیگه اینکه به نظرم توصیف و فضاسازی کم بود:) یه خورده طول میکشید ادم بفهمه که الان دقیقا چه اتفاقی داره میوفته.

با این حال ایده فوق العاده ای دارید.


   
the-ship و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

@smhmma 81061 گفته:

خب این فصل خیلی بهتر بود

به ویژه در زمینه املا و ویرایش

خود داستان هم داره راه میوفتخ

فقط یه مورد اونم اینکه توی فصل اول اگر درست یادم باشه گفت که این پیرمرد جادوگره میاد این مناطق رو میگرده دنبال جادوگرا و بچه های مستعد

اما توی این فصل گفت نمی دونم کی پیشگویی کرده که یه پسری اینجاست

جدای از اون بازم شیوه ی نگارشتو می توین بهتر و جذاب تر بکنی ولی اشکال خاصی ندیدم و خوب بود واقعا

با تشکر از بابا بزرگ عزیز!

انگار بازم یه کوچولو دقت نکردی! صفحه 10 از قصل 1 رو بخون بند 4

"همینطور نشست بودم و به خاطرات گذشتم فکر میکردم هیچ وقت توی این ناحیه فردی فرستاده نشده بود که کسی رو با خودش بیاره اما اینبار در خواب بینی، استاد بزرگ گفته بود که اینجا هم کسی هست که باید دنبالش بیام و همینطور گفته بود که قدرت این پسر از حد معمول بالاتره "

خوب فکر کنم مشکل حل شد!

اما دست گلت درد نکنه!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@neo 81063 گفته:

امید جان فصل خوبی بود و واقعا از لحنت خوشم میاد ولی چون یه پیش زمینه ای از داستانت ندارم یه جورایی موقع خوندن احساس بلا تکلیفی بهم دست میداد.به نظرم چندتا فصل بزار تا با دید بازتری بتونیم نقد کنیم یا نظر بدیم ولی یا این وجود دمت گرم داری که همچین کتابی رو نوشتی و داری ادامه میدی

مچکرم از لطف شما دوست عزیز که وقت گذاشتین و این فصل رو هم خوندین

خداییش نمیخواستم از جلد یک چیزی بزارم اما وقتی فصل یک رو گذاشتم و اونطور نقد شد به نظرم خیلی احساس خوبی داشت که میتونم نظر دیگر دوستانمرو بدونم و در داستان دخیل کنم تا یه داستان خوب ازش در بیاد دارم داستان رو از اول باز نویسی میکنم و فعلا قصد دارم همینطور به گذاشتن فصلا ادامه بدم تا جایی که به جاهای حساسش میرسه.

اون موقع هم فصل ها رو میزارم اما کمی دیرتر تا بتونم رویداد ها رو با جلد دو هماهنگ کنم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@narsisa 81076 گفته:

داستانتون ایدۀ خیلی خوبی داره. اما به نظر من خیلی سریع از روی این ایده ها رد میشین. بیشترش فکر میکنم به خاطر اول شخص بودن راویه و اینکه این راوی اول شخص داره ما جرا رو تعریف میکنه. این ریتم سریع به نظرم باعث میشه ادم گیج بشه و از داستان جا بمونه.

مثلا پیدا کردن اولیه پیتر تنها توی چند جمله در کل دو فصل اتفاق افتاد در حالی که به نظرم میشه حتی یک فصل رو بهش اختصاص داد.

نکته دیگه اینکه به نظرم توصیف و فضاسازی کم بود:) یه خورده طول میکشید ادم بفهمه که الان دقیقا چه اتفاقی داره میوفته.

با این حال ایده فوق العاده ای دارید.

از اینکه وقت گذاشتین و این فصل رو هم خوندید و همراهی کردید و نظر دادید بسیار متشکرم

خوب اما در باره ایده ها یی که در داستان ذکر کردم یا موقعیت هایی بوجود اوردم توی داستان یا شخصیت های زیادی در داستان ساختم از هیچ کدوم نگذشتم تک تک شخصیت ها رویداد ها اتفاق ها معما ها و هر چه که در داستان ایجاد کردم رو میتونید درک کنید و مطمئن باشید از ایده هام سر سری نمیگذرم داستان نسخه اولش 1500 صفحه بوده با اینکه ازش دارم میزنم اما بازم فکرشو بکنید چقدر از داستان میمونه در باره فضا سازی ها هم قصه اصلی داستان از اینجا شروع نمیشه که اونطور بخوام صفحه اضافی بزارم لای فصلام و همش اینجا رو توصیف کنم به همین زودی ها فصل های بعد رو که بدم متوجه ظریف کاری های داستان میشید.

بازهم منتظر نقد های دیگر شما دوستان عزیز هستم.

با تشکر.


   
the-ship، shomare، فسیل و 1 نفر دیگر واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
shomare
(@shomare)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 12
 

داستان قشنگیه فقط اینکه داستان از دید پیرمده (گرت) تعریف میشه به نظرم جالب نبود و به داستان هیجان نمیداد و یجورایی بی روح بود به طوری که تو این 2 فصل هیچچ حسی مثله کنجکاوی و نیاز به دونستن اینکه چه اتفاقی برای پیتر میفته در من ایجاد نکرد داستان باید طوری نوشته بشه که ادم در هر لحظه بهش حس کنجکاوی و نیاز به دونستن حقیقت ایجاد کنه به طوری که همراه قهمران داستان بخنده و در مواقعی همراه قهرمان داستان ناراحت و اندوهگین بشه

به نظرم اگر داستان را از دید پیتر که قهرمان داستانه و داستان در مورد اونه که نوشته میشه مینوشتی بهتر و جذابتر وهیجان انگیز تر میشد تو اکثر داستان ها و کتاب های فانتزی معروف جهان هم از دید قهرمان داستان کتابو پیش میبرن چون میدونن خواننده از این دید خوشش میاد و حس میکنه که خودش قهرمان داستانه به طوری که عشق قهرمان عشق اون میشه و دشمنش هم دشمن اون و رازش هم راز خود خواننده میشه.

بعد یه سوالی که برام پیش امد اینه که میخوای کل داستان را از دید پیرمده بگی؟؟ یعنی قراره قهرمان با این پیرمرده گرت تو کل داستان با هم باشند و از هم جدا نشند ؟ اگه این طور باشه که داستان به نظرم نمیتونه خوب پیش بره و تو فصل های بعد مشکل ایجاد میشه بری مثال زمانی که بخوان به یه جای جدید و مکان های جدید برن که قبلا گرت رفته و دنیا دیدس با تعریف دنیای جدیدی که میخوای به خواننده معرفی کنی به مشکل میخوری بر فرض که برن نزد پیشکو برن چه طور میخوای فضایی را که پیتر برای اولین باره میبینه و تعجب سر تا پاش را فرا میگیره حسش را برسونی؟؟


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

@shomare 81194 گفته:

داستان قشنگیه فقط اینکه داستان از دید پیرمده (گرت) تعریف میشه به نظرم جالب نبود و به داستان هیجان نمیداد و یجورایی بی روح بود به طوری که تو این 2 فصل هیچچ حسی مثله کنجکاوی و نیاز به دونستن اینکه چه اتفاقی برای پیتر میفته در من ایجاد نکرد داستان باید طوری نوشته بشه که ادم در هر لحظه بهش حس کنجکاوی و نیاز به دونستن حقیقت ایجاد کنه به طوری که همراه قهمران داستان بخنده و در مواقعی همراه قهرمان داستان ناراحت و اندوهگین بشه

به نظرم اگر داستان را از دید پیتر که قهرمان داستانه و داستان در مورد اونه که نوشته میشه مینوشتی بهتر و جذابتر وهیجان انگیز تر میشد تو اکثر داستان ها و کتاب های فانتزی معروف جهان هم از دید قهرمان داستان کتابو پیش میبرن چون میدونن خواننده از این دید خوشش میاد و حس میکنه که خودش قهرمان داستانه به طوری که عشق قهرمان عشق اون میشه و دشمنش هم دشمن اون و رازش هم راز خود خواننده میشه.

بعد یه سوالی که برام پیش امد اینه که میخوای کل داستان را از دید پیرمده بگی؟؟ یعنی قراره قهرمان با این پیرمرده گرت تو کل داستان با هم باشند و از هم جدا نشند ؟ اگه این طور باشه که داستان به نظرم نمیتونه خوب پیش بره و تو فصل های بعد مشکل ایجاد میشه بری مثال زمانی که بخوان به یه جای جدید و مکان های جدید برن که قبلا گرت رفته و دنیا دیدس با تعریف دنیای جدیدی که میخوای به خواننده معرفی کنی به مشکل میخوری بر فرض که برن نزد پیشکو برن چه طور میخوای فضایی را که پیتر برای اولین باره میبینه و تعجب سر تا پاش را فرا میگیره حسش را برسونی؟؟

با سلام و تشکر از این نظر خوب و فنی شما دوست عزیز.

من هم صد درصد با نظر شما موافقم اینکه از نگاه یه نفر جز شخصیت اصلی بخوای داستانو بگی خیلی بد در میاد اما این رو بهت قول میدم که اونطور که شما فرض کردی نیست این دو دو فصل از زبان گرت بود،فصل سه رو نمیگم!حدث بزنید از زبان کیه!؟

داستان به این روش نیست که تنها از زبان یک شخصیت باشه به نظرم اونطوری خیلی بد از کار درمی اومد رمانهای شمشیر حقیقت یا پرسی جکسون یا رنجر یا خیلی های دیگه رو اگه خونده باشی هر فصل اون از زبان یه شخصیت میتونه باشه و من هم از این روش استفاده کردم، این داستان رو من قبلا نوشتم و کامل شده ولی درحالی که دارم جلد دوم رو مینویسم این جلد رو هم بازبینی و دوباره نویسی کردم تا بتونم برای دوستان بزارم اگه پایین صفحات اخر یه فصل رو ببینید نوشتم نسخه 2 چون در نگارش اولیه فصل های اول داستان از زبان پیتر بود بعد از یه بار خوندن دیدم اگه یه نفر از بیرون به شخصیت اون نگاه کنه برای شروع کار میتونه بهتر باشه ولی در فصل سوم متفاوت تر از فصل های قبله. توش خیانت داریم!درگیری داریم!و خیلی چیز های دیگه!

به نظرم با خوندن تنها دوفصل نمیشه درباره کل داستان حکم داد.

یه چیز دیگه!شما اصلا از کجا میدونید پیتر قراره کجابره؟شاید سرنوشت چیز دیگه ای براش رقم زده باشه!مطمئن باشید روند داستان اونطوری نیست که دوستان اخرش رو حدث بزنن!((65))

منتظر فصل بعدی باشید همین روزا میزارمش!


   
پاسخنقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
 

@ambrella 81098 گفته:

با تشکر از بابا بزرگ عزیز!

انگار بازم یه کوچولو دقت نکردی! صفحه 10 از قصل 1 رو بخون بند 4

"همینطور نشست بودم و به خاطرات گذشتم فکر میکردم هیچ وقت توی این ناحیه فردی فرستاده نشده بود که کسی رو با خودش بیاره اما اینبار در خواب بینی، استاد بزرگ گفته بود که اینجا هم کسی هست که باید دنبالش بیام و همینطور گفته بود که قدرت این پسر از حد معمول بالاتره "

خوب فکر کنم مشکل حل شد!

اما دست گلت درد نکنه!

خخخخخخخخ اری اری من گفته بودم که حافظم....یادم می ره:دی

خب زود باش فصل بعدی رو بده


   
AmbrellA واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

@smhmma 81226 گفته:

خخخخخخخخ اری اری من گفته بودم که حافظم....یادم می ره:دی

خب زود باش فصل بعدی رو بده

درود بر بابا بزرگ عزیز

چشم رو چشم به محض حل شدن مشکل املا نگارش میزارمش!


   
فسیل واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

فصل سوم اپلود شد

لطفا نظراتتون رو هم بگید.

حتی پیام خالی!((3))


   
feel، StormBringer و the-ship واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
the ship
(@the-ship)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 366
 

سلام.

ایده ی قشنگی برای داستان دارید. شروع زیبایی داشت و اتفاقا این که از زبون یک پیرمرد نقل میشد جدید و جالب بود. چون اصولا نویسنده ها برای جلوگیری از کسل شدن داستان اون رو از زبون افراد جوون نقل میکنن . ولی به نظرم خیلی ربطی نداره. ممکنه شخصیت اول داستان سنش خیلی زیاد بشه ولی این هیچی از ارزش های داستان کم نکنه((200)) مثه ارباب حلقه ها که فرودو فک کنم200 سالش بود و مطمئنا کتاب نه تنها کسل کننده نبود بلکه تبدیل به یک شاهکار هم شد. هرچند که شما از فصل3 تغغیر راوی دادید و خب اینم خودش جالب بود. داستانو پویا می کنه.

یه کم با نظر دوستمون نارسیسا موافقم . به نظرم بهتره یه کم داستان رو بسط بدین . اشکال نداره حتی اگه 2000 صفحه بشه به نظرم. مهم اینه خواننده از تک تک لحظه هایی که برای خوندن داستان میذاره لذت ببره . هرچند داستان خوب بود ولی بهتر بود یه کم اوج بیشتری میگرفت خیلی تند تند وقایع اتفاق میفتند.

با این که به شخصه از داستانایی که به زبان عامیانه نوشته میشن خوشم نمیاد ولی داستان شما خوبه و من باهاش مشکلی نداشتم.

کلا خیلی خوب بود. ادامه بدین.

فقط عجب غلط املایی هایی. دهنم باز مونده بود.((200))


   
feel، StormBringer و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
Reen magystic
(@reen-magystic)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 421
 

خوب این فصل یه خرده ریتم اروم تری داشت و من خواننده رو بیشتر درگیر خودش کرد. یه سری معمای جدیدتر وارد داستان شد مثه اینکه گرت کجاست؟ زن جادوگر کیه؟ و... که خواننده رو درگیر میکنه اما یادتون باشه که با جلو رفتن داستان همیشه قبل از وارد کردن معما های جدید، به یه سری از معما های قبلی جواب بدین تا اونقدر زیاد نشن که خواننده رو گیج کنه.

در اخر هم خیلی ممنون که داستانتون رو برای ما میذارین


   
feel، StormBringer و AmbrellA واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1189
شروع کننده موضوع  

@the ship 81574 گفته:

سلام.

ایده ی قشنگی برای داستان دارید. شروع زیبایی داشت و اتفاقا این که از زبون یک پیرمرد نقل میشد جدید و جالب بود. چون اصولا نویسنده ها برای جلوگیری از کسل شدن داستان اون رو از زبون افراد جوون نقل میکنن . ولی به نظرم خیلی ربطی نداره. ممکنه شخصیت اول داستان سنش خیلی زیاد بشه ولی این هیچی از ارزش های داستان کم نکنه((200)) مثه ارباب حلقه ها که فرودو فک کنم200 سالش بود و مطمئنا کتاب نه تنها کسل کننده نبود بلکه تبدیل به یک شاهکار هم شد. هرچند که شما از فصل3 تغغیر راوی دادید و خب اینم خودش جالب بود. داستانو پویا می کنه.

یه کم با نظر دوستمون نارسیسا موافقم . به نظرم بهتره یه کم داستان رو بسط بدین . اشکال نداره حتی اگه 2000 صفحه بشه به نظرم. مهم اینه خواننده از تک تک لحظه هایی که برای خوندن داستان میذاره لذت ببره . هرچند داستان خوب بود ولی بهتر بود یه کم اوج بیشتری میگرفت خیلی تند تند وقایع اتفاق میفتند.

با این که به شخصه از داستانایی که به زبان عامیانه نوشته میشن خوشم نمیاد ولی داستان شما خوبه و من باهاش مشکلی نداشتم.

کلا خیلی خوب بود. ادامه بدین.

فقط عجب غلط املایی هایی. دهنم باز مونده بود.((200))

با تشکر از شما که وقت گذاشتین و فصل سوم رو هم خوندین

البته درباره سبک نقل کردن داستان هر یکی از دوستان و خوانندگان نظری دارند که همگی برای من محترمه اما این داستان رو بیشتر از نظر شخصیت اصلی داستان نقل خواهم کرد و در بعضی مواقع بستگی به شرایط از زبان دیگر افراد حاضر در داستان اینطور نیست که تا ته داستان از زبان یک نفر باشه.

درباره بسط دادن داستان که گفتین نظر خودمم همینه اما به خاطر زیاد بودن اتفاقاتی که در هر جلد میافته اگه بخوام برای هر کدوم یه فصل بزارم میشه داستان هزار فصل!((72))

و درباره غلط های املایی خوب یه دنیا شرمندم همه اینو بهم میگن((81)) ولی امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشید اخه املام از بچگی به قولی خراااااااااااااااااب خررااااااااااب بود:cry::why: ((64))

بازم از اینکه نظرتون رو بیان کردین بسیار متشکرم منتظر نظرات دیگر شما هستم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

@narsisa 81599 گفته:

خوب این فصل یه خرده ریتم اروم تری داشت و من خواننده رو بیشتر درگیر خودش کرد. یه سری معمای جدیدتر وارد داستان شد مثه اینکه گرت کجاست؟ زن جادوگر کیه؟ و... که خواننده رو درگیر میکنه اما یادتون باشه که با جلو رفتن داستان همیشه قبل از وارد کردن معما های جدید، به یه سری از معما های قبلی جواب بدین تا اونقدر زیاد نشن که خواننده رو گیج کنه.

در اخر هم خیلی ممنون که داستانتون رو برای ما میذارین

مچکرم که وقت میزارین و میخونین و مهمتر از همه اینکه نظر میدین!

البته باید اعتراف کنم که چند تا ماجرای دیگه برای این فصل کنار گذاشته بودم!اماده هم بود!اما وقتی دادمش داداشم برای ویرایش همون نظر شما رو برام تکرار کرد و گفت بهتره همینجا این فصلو ببندی و باقی رو بزاری برای فصل های بعد که منم دیدم فکر بسیار خوبیه.

درباره معما ها کاملا با شما موافقم توی داستان یه سری اتفاق داریم که توی همین جلد جواب داده میشن ولی یه سری از معما ها توی جلد دوم و یک سری هم تا جلد اخر جوابی براشون نمیزارم و در نتیجه گیری اخر کاری میکنم که خواننده خودش به اونها پی ببره.

من از شما مچکرم برای دادن نظر و مشاوره بسیار خوبو بجاتون.


   
feel، StormBringer و the-ship واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
فسیل
(@smhmma)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 3077
 

خب فصل سوم به نظرم از دو فصل قبل بهتر بود و در کل خیلی خوب بود

داستان داره به خودش شکل می گیره خیلی کاملا خوب شده حتما ادامه بده


   
feel، AmbrellA و StormBringer واکنش نشان دادند
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 3
اشتراک: