سلام دوستان. امروز یازده دی ماه 402 هست و تصمیم گرفتم فایلهای قدیمی رو محو کنم. از اونجایی که در حال دوبارهنویسی داستان هستم، و به نظرم نثر و پلات قدیمی کیفیت نداشت، امیدوارم همون خوانندههای انگشتشمار من رو ببخشند. داستان بروز شده بعد از پیشرفت تا حدودی اینجا هم آپلود میشه، اما فصلدهی هفته به هفته در تلگرام خواهد بود. اگه کسی علاقمند بود میتونه به پیوی من پیام بده: Taboo_Existence
ما که چند ساله امیدوار موندیم، و همچنان امید داریم تا انجمنها مثل قبل به اوج برسند و فعالیت روزافزون باشه.
باشه پس
همچنان انتظار میکشیم
و من بالاخره هیولای عزیز این کتاب رو ساختم.
این بخش هدف خاصی رو دنبال نمی کنه و بیشتر زمینه ساز بخش دوم از آرک مسابقاته. مسابقاتی که آرتام می فهمه باید هر سه شون داخلش برنده بشن! با توجه به سطح شرکت کننده ها این یک امر محال به نظر میرسه. اما باید دید که آرتام چه راهی رو برای از بین بردن مانع بزرگ قدرت پیدا میکنه.
میخواید همراه باشید؟
فصول نه تا سیزده به پست اول اضافه شدن.
@Envelope 106362 گفته:
و من بالاخره هیولای عزیز این کتاب رو ساختم.
این بخش هدف خاصی رو دنبال نمی کنه و بیشتر زمینه ساز بخش دوم از آرک مسابقاته. مسابقاتی که آرتام می فهمه باید هر سه شون داخلش برنده بشن! با توجه به سطح شرکت کننده ها این یک امر محال به نظر میرسه. اما باید دید که آرتام چه راهی رو برای از بین بردن مانع بزرگ قدرت پیدا میکنه.
میخواید همراه باشید؟
ایول
پس ببینیم چه میکنی.
ارائه میانپرده/فصل سیزده و نیم تا چند روز دیگر...
خیلی عالی بود.
واقعا حال کردم.
الان هم دارم زمینو گاز میزنم تا بقیشو بخونم.
از کدوم شخصیت تا اینجا بیشتر از بقیه خوشت میاد؟
@Envelope 106413 گفته:
از کدوم شخصیت تا اینجا بیشتر از بقیه خوشت میاد؟
به نظرت شخصیتی باحالتر و بانمک... نه نه شورتر از آرتام تو داستان هست؟؟
ثانیا به جای این سوالات بدیهی(؟؟) بهتر نیست ادامهش رو بزاری؟؟ مردیم از انتظار.
آها راستی این داستان فرعی یه داستان دیگهست؟؟
@Arya 106416 گفته:
به نظرت شخصیتی باحالتر و بانمک... نه نه شورتر از آرتام تو داستان هست؟؟
ثانیا به جای این سوالات بدیهی(؟؟) بهتر نیست ادامهش رو بزاری؟؟ مردیم از انتظار.
آها راستی این داستان فرعی یه داستان دیگهست؟؟
داستان فرعی؟ منظورت خود ویرانیه؟
داستان رو نمیشه که هل هلکی نوشت. حداقل دوازده هزار کلمست که میشه چهل صفحه. الان نصفش رو نوشتم تا یکی دو روز دیگه میذارم.
درباره شخصیت هم فکر نکنم. حالا جلوتر که بریم حتما کاری می کنم عاشق رامونا بشین )
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
این سیزده و نیم به گفته حسین کبیر یک بخش مهمه. نقطه عطف داستانه که دو سه خط داستانی پدیدار می شند. زیاد قرار نیست بهشون بپردازم اما خب هستند.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
میگم به گفته حسین بخش مهمیه چون من خودم همچین نظری نداشتم اما قانعم کرد
۱. منظورم اینه که ویرانی داستان فرعی پیلهی دنیویه؟؟
۲. پس پیله کو؟؟؟
۳. انقدر دیر به دیر فصل میاد یادم رفت این رامونا کیه؟؟
۴. ااااااااااااااااه په این ۱۳ و اندی کجاست؟مردیم برادر.😣😣
۵. هنوز نیومد؟؟؟؟؟؟😠😠😠😡😡
.
.
.
×.چرا نمیاااااااااااااااد؟🔫🔫🗡🗡
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
آها راستی
افسانهی آز هم به تاریخ پیوست؟؟
شوخیه مگه داستان نیمه بنویسی (چی بگم آهنگش بهم نریزه؟؟🤔🤔)...
@Arya 106424 گفته:
۱. منظورم اینه که ویرانی داستان فرعی پیلهی دنیویه؟؟
۲. پس پیله کو؟؟؟
۳. انقدر دیر به دیر فصل میاد یادم رفت این رامونا کیه؟؟
.
.
.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
آها راستی
افسانهی آز هم به تاریخ پیوست؟؟
ادامه دارد...
میاد دیگه. من یه مدته حس نوشتنم از بین رفته دارم بازپروریش می کنم.
ویرانی همون داستان فرعی پیله دنیویه. در واقع مجموعه فرعیه چون ویرانی یه دو قلوئه. پیله رو گذاشتم کنار فعلا. بزرگتر از اون بود که بخوام این قدر ضعیف بنویسمش به خاطر همین گفتم میام یکی از بی نهایت داستان های فرعیش رو می نویسم تا ببینم چی میشه.
رامونا همون خوشگلیه که دستش رو فرو کرد تو زخم آرتام
میانپرده/فصل سیزده و نیم به پست اول افزوده شد.
تا چهل پنجاه روز چیزی ارائه نمیشه. شرمنده اما باید روی بعضی چیزها کار کنم در حال حاضر ضعیفترینم.
حس میکنم ۳ - ۲ ماهی گذشته.نگذشت؟؟😧
فصل ۳۴ - ۱۴ تا چند روز دیگه میاد😳، مگه نه؟😇😇
میاد اما یک مشکلی وجود داره. البته زیاد مهم نیست انا مشکل اینه که هنوز ننوشتمش
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پستها ادغام شدند - - - - - - - - -
پلات یکم پیچید به دست و پا، جمع کردنش طول می کشه. بعدش باید بنویسم