Header Background day #09
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

جلد اول زاده ی قدرت:آرشام | امیر(فصل پنجم)

115 ارسال‌
20 کاربران
66 Reactions
11.5 K نمایش‌
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

سلام بچه ها

خب این اولین داستان منه

ایده اش خیلی وقته تو ذهنمه ولی خب سختم بود اونو به صورت نوشته در بیارم

اما دیگه دلو زدم به دریا و گفتم بنویسم.

امیدارم خوشتون بیاد و نظر بدین((71))

xc.jpg

درباره داستان: داستان پسری به نام آرشام که مثل هیچکس نیس...پسری کشاوز که تبدیل به افسانه می شود.... اما این آغاز ماجراست... شکست یا پیروزی مقابل دشمنانش فرقی ندارد....در نهایت مجبور است انتخاب کند

ارائه فصول:


   
mohamad.psp802، the-ship، lord.1711712 و 13 نفر دیگر واکنش نشان دادند
نقل‌قول
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

@HOLY RENJER 25179 گفته:

اند ضد حال بود که از همه جا روندنش((28))

اشکال نداره تو خودتو ناراحت نکن.درس میشه((42))


   
پاسخنقل‌قول
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

@lionheart 25186 گفته:

مرسی از فصل زیبات منتظر فصلای بعدی هستیم تا نظر کاملاما بگم دستت درد نکنه از زحمتت خیلی تشکر می کنم

نظرتون باعث دلگرمیه((48))


   
پاسخنقل‌قول
FATAN
(@fatan)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 302
 

من قول یه نظر گنده داده بودم!! خب اول راجع ب مقدمه.... اگه میخوای مقدمه رو طوری شروع کنی که اول یه داستان بلند رو به طور خلاصه بگی، بهتره اولش رو مبهم شروع نکنی! یعنی اول بگی که پنج تا اکسیر وجود داشت که.... بعد بگی گئومات از طرف لیرا مامور شد که پنجمین اکسیر رو پیدا کنه.. اگه میخوای مبهم شروع کنی (یعنی مثل این که از یه نقل قول شروع کنی یا مثل خودت ".... مردی قد بلند سرش را بالا گرفت و ...") پس نمیتونی توی مقدمه یه داستان چن هزار ساله رو بگی!! البت اگه با قلم قوی این کار رو انجام بدی.. مثل مقدمه کار آموز رنجر ویرانه های گرلان! یعنی نباید یه دفه از گئومات و اتراها بری سراغ لیرا.. یه کاری که میکنی بکنی اینه که جدا جدا متن هارو بنویسی بعد مثل تدوین فیلم بذاریشون کنار هم... من عاشق تخیلت شدم و صحنه سازیت.. با این که از صحنه های مبارزه الف ها با اوترا ها و گئومات خیلی سریع گذشتی (در حالی که کلی از مبارزه ی الف ها تعریف کردی!) ولی صحنه ی آخر که الف نگهبان معجون رو بالا نگه داشت، در حالی که محاصره شده بود، و اون رو ناپدید کرد خیلی قشنگ و قابل لمس بود...

عاشق اسم هاتم.. گئومات: کسی که جای بردیا، پسر کوروش، به تخت پادشاهی نشست و بعد ها به دست داریوش کشته شد. تهمینه همسر رستم، آرشام، نادر، آرش و .. این که ایرانی ها رو وارد ماجرا کردی خیلی ایده ی خوبیه (به خصوص عاشق انگشتره شدم).. شروع فصل اول عالی بود و خیلی قشنگ زندگی آرشام رو شرح دادی.. راستی چرا همه اصرار دارین که شخصیت اصلیتون پسر خوش قیافه باشه؟؟! البت ماجرای پارچه ی روی صورتش خیلی ایده ی جالبی بود و همون خصوصیت ظاهری شخصیت اصلی هاس که اونا رو تو ظاهر هم از بقیه متفاوت نشون میده! و توصیفات هم خیلی خوبن مثل توصیف خونه ی آرمان.. برای توصیف بهتره خودت رو توی اون فضا تصور کنی.. یه خورده جمله بندی ها غیر قابل درکه.. ولی به مرور با بیشتر نوشتن اونا هم عالی میشه.. مسئله ایده اس که تو ایده ی خیلی قشنگی دادی.. میدونی تو نوشته جمله اثر اصلی رو میذاره، باید قوی باشه!

غلط های املایی خیلی زیاد بود و یه سری غلط هایی مثل به که نوشته بودی ب.. البت اگه ویراستار گیر بیاری اینا حل میشه.. بهتره فقط مکامله ها محاوره ای باشه البت فک کنم ب جز بعضی جاها همش درس بود! البت تو فصل 2 که ویرایش شده اینا حله! بعد اگه تو زمان قدیمه بهتره از اصطلاحاتی مثل "همینو کم داشتیم" استفاده نکنی و ب جاش بنویسی "انتظار همین رو داشتم" یا "انتظار این را نداشتم" !

پایان فصل هات واقن عالی ان و خواننده رو مجبور به دنبال کردن داستان می کنن.. فقط خواهشا ادامه ش بده!!

راستی راجع ب سوالم، من تو پیکوفایل ثبت نام کردم ولی چطور چیزی رو برای دانلود میذاری؟!


   
پاسخنقل‌قول
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

خب اول ممنون بابت نظرت

فصل اول و مقدمه رو مجبور شدم اونطوری بدم حالا در اینده میفهمید که چرا

سعی میکنم در فصل های بعدی غلط املایی نداشته باشم

ولی تو فصل 3 فکر نکنم غلطی داشته باشما

راجبه پیکو فایل هم از اون بالا ارسال قایل برو بنید بقیش دیگه راحته


   
پاسخنقل‌قول
FATAN
(@fatan)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 302
 

@percy 25527 گفته:

خب اول ممنون بابت نظرت

فصل اول و مقدمه رو مجبور شدم اونطوری بدم حالا در اینده میفهمید که چرا

سعی میکنم در فصل های بعدی غلط املایی نداشته باشم

ولی تو فصل 3 فکر نکنم غلطی داشته باشما

راجبه پیکو فایل هم از اون بالا ارسال قایل برو بنید بقیش دیگه راحته

منم منظورم این بود 2و3 حله دیه!! بعد یه چیزی اگه پارچه رو صورتشه وقتی ب شهر برمیگرده (توفصل 3 ک کسی نمیشناستش!) چرا هیچکس اشاره نمیکنه ک تو چرا این ریختی هستی؟! لطفا فصل 4........ بابا خیلی دوس دارم بدونم ادامه ش چی میشه..


   
پاسخنقل‌قول
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

تو فصل 4 مفصل اشاره شده

فصل امادست ولی ویرایشگر نیست

یعنی کشتم خودمو یه ویرایشگر گیر نیومد

فصل 5 هم تا نصفه نوشته شده مشکل الان ویرایشگره


   
JuPiTeR واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
FATAN
(@fatan)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 302
 

میدونم حرفم مسخره اس! ولی خودت نمیتونی ویرایشش کنی؟! مثلا غلط های املایی و نگارشی رو خودت حل کنی.. فعلن بدون صفحه آرایی و این چیزا بذار.. بعد اگه ویراستار نصیبت شد دوباره آپلود کن..((3)) ما می پسندیم.. ملت هم از مشکلات باخبرن! اینا الآن ویراستار نمیدن گویی((231))


   
پاسخنقل‌قول
JuPiTeR
(@jupiter)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1626
 

@percy 25577 گفته:

تو فصل 4 مفصل اشاره شده

فصل امادست ولی ویرایشگر نیست

یعنی کشتم خودمو یه ویرایشگر گیر نیومد

فصل 5 هم تا نصفه نوشته شده مشکل الان ویرایشگره

ویرایشگر برا یغلط املایی و نگارشی میخوای؟؟؟

فصل رو بهم پ.خ کن


   
پاسخنقل‌قول
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

خب اینم از فصل چهارم

با تشکر از ژوپیتر برای ویرایش این فصل

فصل چهارم

بچه ها منتظر نظراتتون برای بهتر شدن داستان هستم


   
JuPiTeR واکنش نشان داد
پاسخنقل‌قول
StormBringer
(@thunder)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 2246
 

ممنون خیــــــــــــــلی!!!


   
پاسخنقل‌قول
FATAN
(@fatan)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 302
 

خب اول سلام! :d ایول.. به پارچه اشره کردی.. خیلی جالب یکدفعه فضا عوض کردی. مثل اونجا ک داشتن با اسب میکشیدنش! بعد از ماجرا تو پارچه فروشی بدون مقدمه، ب روایتِ بعد از این ک با اسب کشیدنش پرداختی!* خوبه ک از توضیحات اضافه دست کشیدی. یه خرده مکالمه ها قدیمی تر بشه بهتره.. خیلی عامیانه نباشه! در کل عالی بود!! خیلی استان جالب شده.. واقن اگه دست نوشته نداری خیلی قشنگ تو ذهنت جمع و جورش میکنی! واقن عالی بود!!.. آغاز و پایانتم خیلی مهیج و خوبه.


   
پاسخنقل‌قول
smajid324
(@smajid324)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 529
 

آقا من حاضرم واسه ویرایش برای غلط املایی و نگارشی اگه خواستی واسم ایمیل کن

smajid324@gmail.com ((54))((54))


   
پاسخنقل‌قول
smajid324
(@smajid324)
Honorable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 529
 

آقا من حاضرم واسه ویرایش برای غلط املایی و نگارشی اگه خواستی واسم ایمیل کن

smajid324@gmail.com ((54))((54))


   
پاسخنقل‌قول
hsaberi28
(@hsaberi28)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 12
 

سلام داستان خیلی خیلی جالبی شده فقط تنها یک مشکل داره و اونم اشارش به برخی داستان ها و حتی سریال هاست.اونجایی که آرشام میره پیش اون پیرمرد نابینا درست شده مثل سریال جومونگ.به نظر من اگر سعی کنی داستانت به داستان های دیگه شبیه نباشه خیلی خوب میشه حتی اگه ممکنه از اسم های شبیه کمتر استفاده کن که البته باید بگم من جدا از اسم های این داستان خوشم میاد .اسم گذاریت عالیه.بعد هم یه مقدار تعداد صفحات رو رو بیشتر کن.رو توصیفات بیشتر کار کن.تا بشه با داستان ارتباط برقرار کرد.امیدوارم زود تر فصل بعدی رو بذاری.با تشکر.((99))((99))


   
پاسخنقل‌قول
limo.amir2
(@limo-amir2)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 159
شروع کننده موضوع  

درسته شباهت ها رو قبول دارم ولی خب این زندانی ما خیلی مرموز تر از این حرفاس((204))


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 4 / 8
اشتراک: