تنها چیزی که میتونم بگم اینه که این فن تمام اعتقاداتتون باورهاتون آرزوهاتون در آرمان های هری پاتر رو به چالش میکشونه.با ماهمراه باشید در تجارت مرگ..حماسه ای از قدرت برتر
خلاصه:
پیشنهادات و انتقادات یادتون نره
دانلود « هری پاتر و تجارت مرگ» از پیشتازان کتابجلد دوم کتاب با نام «هری پاتر و آخرین نگهبان» در حال ارائه است.
با تشکر از تمامی دوستانی که ما را در نگارش این نثر یاری فرمودند.
نام داستان :هری پاتر و تجارت مرگ
نام داستان به انگلیسی : Harry Potter & Trade Of Death
زبان : پارسی
نویسنده : Dark Sider
ویراستار : _
وضعیت : در حال بازنویسی
جلد : اول
وضعیت جلد دو : توقف در ارائه (هری پاتر و آخرین نگهبان)
تعداد صفحات : در حال بازنویسی
تعداد فصول : در حال بازنویسی
بیشترین صاحب امتیاز در میان فن فیکشن های قرار گرفته در سرور با نثری زیبا...اثری از Dark Sider
اینو تازه دیدم نسبت به 90 درصد فن بهتر بوده امیدوارم نویستده وسط کار داستانو ول نکنه
اینو تازه دیدم نسبت به 90 درصد فن بهتر بوده امیدوارم نویستده وسط کار داستانو ول نکنه
خوشبختانه هنوز ناامید نشده..داره فصل شش رو مینویسه d:
با سلام
داستان دارای ایده های خیلی خوبیه و اینکه شجاعت داشتی و قلم بدست گرفتی قابل تحسینه، اما نوع نگارش خیلی پر ایراده بخصوص که وقتی می خونم فکر می کنم دارم پیامای تلگراممو می خونم، این خخخ که میگذاری دیگه چیه؟ مردونه کتابی تا الان خوندی که ادبیات گفتاریشون این شکلی باشه؟ چه ایرانی چه خارجی... اگر سعی کنی از این پستهای تلگرامی فاصله بگیری داستان خوبی میشه اما واقعا برای خوندن سه تا فصلش کلی عذاب کشیدم... باز هم میگم داستان خوبی میتونه باشه اما فعلا با داستانهایی مثل بی نام و نشون، کف دریاچه ، فداکاری یک مار، لرد ولدمورت و بی همتا و خیلی داستانهای دیگه فاصله داره امیدوارم این فصلهای اولترو یه ویرایش بکنی و دوباره قرار بدی، البته از شخصیتهای دختر داستان میشه گفت ف ا ح ش ه ساختی و خیلی از خودشون دور هستند البته هر کسی مختار تو فنی که می نویسه هر کاری می خواد با شخصیتها بکنه اما خیلی خام و بی تجربه داری روابطرو پیش می بری... امیدوارم داستانترو یه باز نویسی بکنی چون می تونه یکی از بهترین فنهایی بشه که نوشته شده
@shahin.s 88319 گفته:
با سلام
داستان دارای ایده های خیلی خوبیه و اینکه شجاعت داشتی و قلم بدست گرفتی قابل تحسینه، اما نوع نگارش خیلی پر ایراده بخصوص که وقتی می خونم فکر می کنم دارم پیامای تلگراممو می خونم، این خخخ که میگذاری دیگه چیه؟ مردونه کتابی تا الان خوندی که ادبیات گفتاریشون این شکلی باشه؟ چه ایرانی چه خارجی... اگر سعی کنی از این پستهای تلگرامی فاصله بگیری داستان خوبی میشه اما واقعا برای خوندن سه تا فصلش کلی عذاب کشیدم... باز هم میگم داستان خوبی میتونه باشه اما فعلا با داستانهایی مثل بی نام و نشون، کف دریاچه ، فداکاری یک مار، لرد ولدمورت و بی همتا و خیلی داستانهای دیگه فاصله داره امیدوارم این فصلهای اولترو یه ویرایش بکنی و دوباره قرار بدی، البته از شخصیتهای دختر داستان میشه گفت ف ا ح ش ه ساختی و خیلی از خودشون دور هستند البته هر کسی مختار تو فنی که می نویسه هر کاری می خواد با شخصیتها بکنه اما خیلی خام و بی تجربه داری روابطرو پیش می بری... امیدوارم داستانترو یه باز نویسی بکنی چون می تونه یکی از بهترین فنهایی بشه که نوشته شده
با تشکر از نقد خوبتون..ممنونم.راستش تو شرح همچین رابطه هایی قبول دارم که مشکلات خاص خودم رو دارم. در استفاده از علائم نگارشی افتزاح هستم.اینو مطمنم.متاسفانه هیچ جوری نمیتونستم یک خنده رو وارد متن بکنم.پس ناچارا از تکیه کلام های تلگرامی مانند خخ استفاده شده.و واقعا واسه این متاسفم.همون طور که میدونید در فصل های بعد سعی شده تا جلوی این اشتباهات گرفته بشه.ولی منظورتون از شخصیت های دختر رو نمیفهمم؟میشه بیشتر توضیح بدید؟چون تا اونجایی که میدونم چیزی مبنی بر رفتار و احساسات این گونه در داستان وارد نکردم.ممنون میشم منظورتون رو خوب برسونید.اگه منظورتون روابط مثلثاتی احساسی هست ..خوب این اتفاقات زیاد میوفته و مبنی بر هر..زگی رفتار اون شخص نیست.باز هم ممنون.در فصل های آینده سعی میکنم این مشکلات رو رفع کنم.و یه راهنمایی میخوام از شما دوستان.بگید چطوری میتونم صدای یک خنده..یعنی خنده را وارد متن کنم.هر جا که خوندم چیزی بدین شکل رو وارد متن نکردن و من نتونستم از اونا الگو بگیرم.کوچیک همتون..Dark sider
@lordjavad 88356 گفته:
و یه راهنمایی میخوام از شما دوستان.بگید چطوری میتونم صدای یک خنده..یعنی خنده را وارد متن کنم.هر جا که خوندم چیزی بدین شکل رو وارد متن نکردن و من نتونستم از اونا الگو بگیرم.کوچیک همتون..Dark sider
جواد جان ، خود خانم رولینگ هم تو کل هفت کتاب خیلی کم نام آوای خنده رو به کار برده ...... لازم نیست حتما با نام آوا بفهمونید که طرف داره میخنده تو کتاب خیلی جاها دیدم که فرد و جرج یا حتی رون تیکه میندازن و خوب خود خوااننده میتونه اون موقع قیافشونو تصور کنه شما باید به یه همچین مرحله ای برسید ....... ولی خوب اون دو سه باری هم که خانم رولینگ اونو به کار برده ، ها ها ها بوده فک کنم البته متن اصلیو نمیدونم ولی خانم اسلامیه اینطوری ترجمه کردن !
با تشکر
@M.Mahdi 88359 گفته:
جواد جان ، خود خانم رولینگ هم تو کل هفت کتاب خیلی کم نام آوای خنده رو به کار برده ...... لازم نیست حتما با نام آوا بفهمونید که طرف داره میخنده تو کتاب خیلی جاها دیدم که فرد و جرج یا حتی رون تیکه میندازن و خوب خود خوااننده میتونه اون موقع قیافشونو تصور کنه شما باید به یه همچین مرحله ای برسید ....... ولی خوب اون دو سه باری هم که خانم رولینگ اونو به کار برده ، ها ها ها بوده فک کنم البته متن اصلیو نمیدونم ولی خانم اسلامیه اینطوری ترجمه کردن !
با تشکر
ممنون.عزیز.محمد هستم.جواد صاحب اکانته که لطف کرده گذاشته ازش استفده کنم و لینکارو بزارم و نظرات رو بخونم
با سلام به آقا محمد
عزیز جان درسته عشق مثلثی وجود داره اما طرز برخورد هرمیون، هری و رون با این مسئله مثل شخصیتهای سریالهای ترکیه ایه... هرمیون عاشق هریه و می خواد ازش کام بگیره ولی با رون هم بیرون میره و به عشق و حالش میرسه هری هم که با اینکه می دونه هرمیون با بهترین دوستشه فقط به فکر اینه که هرمیونو تنها گیر بیاره نمی دونم اما از نظر من این هرزگیه دیگه... در واقع شما یک رابطه جنسی مثلثی بوجود آوردی نه یک عشق مثلثی و خب این از شخصیت هرمیون و هری و حتی رون خیلی فاصله داره، جینی هم که تکلیفش مشخصه شده یه دختر بوالهوس که فقط به خاطر پول و شهرت با این و اون میپره... اگر روابطشونرو از چیزی که تو سریالهای ترکیه ای هست فاصله بدی بهتره ولی باز هم نظر نویسنده محترمه، سعی کن با بازنویسی و حوصله فصل بدی تا بهترین کارت ارائه بشه نه اینکه سریع و تند تند بنویسی، وقتی سریع و بدون چند باز باز خونی فصل میدی بدون اینکه متوجه بشی ایرادهای زیادی وارد داستان میشه و حتی می تونم به جرعت بگم ناخواسته از خط داستانی ای که می خواستی فاصله میگیری اون زمانه که سر رشته کار از دستت در میره
امیدوارم موفق باشی و به کارت ادامه بدی چون فقط با نوشتن مداومه که می تونی تو نویسندگی پیشرفت کنی
@shahin.s 88364 گفته:
با سلام به آقا محمد
عزیز جان درسته عشق مثلثی وجود داره اما طرز برخورد هرمیون، هری و رون با این مسئله مثل شخصیتهای سریالهای ترکیه ایه... هرمیون عاشق هریه و می خواد ازش کام بگیره ولی با رون هم بیرون میره و به عشق و حالش میرسه هری هم که با اینکه می دونه هرمیون با بهترین دوستشه فقط به فکر اینه که هرمیونو تنها گیر بیاره نمی دونم اما از نظر من این هرزگیه دیگه... در واقع شما یک رابطه جنسی مثلثی بوجود آوردی نه یک عشق مثلثی و خب این از شخصیت هرمیون و هری و حتی رون خیلی فاصله داره، جینی هم که تکلیفش مشخصه شده یه دختر بوالهوس که فقط به خاطر پول و شهرت با این و اون میپره... اگر روابطشونرو از چیزی که تو سریالهای ترکیه ای هست فاصله بدی بهتره ولی باز هم نظر نویسنده محترمه، سعی کن با بازنویسی و حوصله فصل بدی تا بهترین کارت ارائه بشه نه اینکه سریع و تند تند بنویسی، وقتی سریع و بدون چند باز باز خونی فصل میدی بدون اینکه متوجه بشی ایرادهای زیادی وارد داستان میشه و حتی می تونم به جرعت بگم ناخواسته از خط داستانی ای که می خواستی فاصله میگیری اون زمانه که سر رشته کار از دستت در میره
امیدوارم موفق باشی و به کارت ادامه بدی چون فقط با نوشتن مداومه که می تونی تو نویسندگی پیشرفت کنی
نمیدونم.من خودم از دیدگاه خودم که نگاه می کنم اینجوری وقایع رو میبینم.
هری و جینی که هنوز به سن قانونی نرسیدن وارد یک رابطه ی فانتزی میشن که هیچ گونه پایداری نداره..از اون طرف هری به خاطر وقایع گذشته افسوس میخوره که چرا زود تر از رون اقدام نکرده ولی به غیر از همان یکبار که در شرایط سخت روحی بوده دیگر دست به همچین کاری نمیزنه.و واقعا شرمگین هست که چرا اون موقع اختیارش رو از دست داده.در رابطه با هریمون هم باید بگم فکر نکنم دیدگاهتون درست باشه.کام گرفتن یکمی زیادی جدیه!درسته من فقط نظر خودم رو دارم.میگم.در واقع نظر شما که خواننده هستید مهمه نه منه نویسنده!حتی توی کتاب های رولینگ و فیلم هم هری احساسات متناقصی درباره ی هرمیون در جلد هفت پیدا می کنه ..ولی به ودش مسلط میشه و اون افکار رو رها میکنه.اگه یادتون باشه در جلد شیش چرا هری به جینی روی اورد.تحریک حسادت و تنهایی..دقیقا این کلمات تو کتاب شیش بودن.که بعدا خانم رولینگ اون ها رو به هم می رسونه و لی همین چند ماه پیش تاسفش از اینکه اینجای کتاب عجولانه و مبنی بر احساسات عمل کرده.برید سرچش کنید..هری و هرمیون....خوب قاعداتا همین احساسات متناقص و عجیب در را بطه با هریمون هم صدق می کنه.شما در فیلم طرز نگاه های او به هری و جینی رو دقت کردید؟اون عنصر رواب مثلثاتی اصل مهمی تو داستانه که متاسفانه گاهی خواننده اون ها رو به روابط جنسی تلقی میکنه..ولی من اینجا حرف از احساسات زدم.این احساسات نیست که مهمه..کاری که در نهایت اون ها میکنن.و هنوز داستان هیچ چیزی در باره ی اتفاقاتی که حول این مثلثات احساسی رخ میده نگفته.اگه نکته از زیر دهنم در رفت منو ببخشید.آخه دارم داستان رو مینویسم و همزمان حواسم به صفحه ی سایت است
فصل شش هم گذاشته شد.این فصل ادامه ی خاطرات هرمیون در سال 2011 است.یعنی بعد از وقایع دادگاه.شما اینجا برخی توضیحات اضافه پیرامون فصل 4 که از خاطرات گذشته صحبت میکردند رو به رو میشید و جواب برخی از سوالاتتون رو پیدا می کنید..من سعی کردم مشکلاتی رو که دوستان یاد آوری کرده بودن در این فصل از بین ببرم.ولی اگه باز هم مشکلی داشت منو ببخشید.ویراستار دستم نیست .ولی حتما این فصل رو نقد کنید تا بفهمم این تغییر سبک در نوشتنم جدی بوده یا نه و یا به صورت حرفه ای در متن تغییر ایجاد کردم یا خیر.با تشکر از همگی.کوچک همتون محمد dark sider
بد جور از جینی کینه داریا!ولی موضوع جدیدیه دوسش دارم اما تو نوشتن قلمت خوبه اما
1خیلی خخخ به کار میبری که معمولا تو داستان ها و رمان ها به کار نمیره
2گاهی وقتا خیلی احساس به کار میبری داستان رو از فضای فانتزی کلا خارج میکنی
3لطفا سعی کن شخصیت هارو بد هم اگه میخوای نشون بدی اینقدر غلیظش نکن
4در بعضی مواقع توضیحات کمه برخی موارد هم ما از کتاب اصلی میدونیم تو اصلا نگفتیشون مثلا هری و دوستاش میدونن ولی تو اصلا نگفتی از کجا فهمیدن
ببخشید اگه خیلی ایراد گرفتم ولی سعی کن روشون کار کنی با آرزوی اتمام کامل این فن
بد جور از جینی کینه داریا!ولی موضوع جدیدیه دوسش دارم اما تو نوشتن قلمت خوبه اما1خیلی خخخ به کار میبری که معمولا تو داستان ها و رمان ها به کار نمیره
2گاهی وقتا خیلی احساس به کار میبری داستان رو از فضای فانتزی کلا خارج میکنی
3لطفا سعی کن شخصیت هارو بد هم اگه میخوای نشون بدی اینقدر غلیظش نکن
4در بعضی مواقع توضیحات کمه برخی موارد هم ما از کتاب اصلی میدونیم تو اصلا نگفتیشون مثلا هری و دوستاش میدونن ولی تو اصلا نگفتی از کجا فهمیدن
ببخشید اگه خیلی ایراد گرفتم ولی سعی کن روشون کار کنی با آرزوی اتمام کامل این فن
با تشکر از نقدتان.خخخ رو در فصل های بعد اصلاح و در هنگام دادن لینک کلی هم در فصل های اول ویرایش انجام داده خواهد شد..میبخشید ولی میشه مورد چهارم رو توضیح بدید؟
راستش نه با جینی ویزلی مشکلی ندارم.d:فقط خواستم رابطه های فانتزی که بر مبنای هوس شکل میگیره رو توصیف کنم..و گرنه هیچ منظور دیگه ای نداشتم.و اگه کسی در باره مثلثات احساسی میپرسه.شرمندش هستم.چون نمیتونم بگم آخرش چی میشه.درسته..اون موضوع کوچیکیه.ولی همین ها هستند که لذت و احساسات داستان رو زیاد میکنن.
فصل هفت اضافه شد.با تشکر از همگی و معذرت بابت تاخیر.نقد یادتون نره
خیلی خوبه که فن ها از کتاب شش به بعد نوشته بشن آخه به نظرم کتاب هفت اصلا خوب نبود و انتظارات رو برآورده نکرد! پس از این لحاظ که موضوعت خیلی خوبه !!
و حالا نقد من :
1 - همین طور که گفتی غلط املایی چند جا بود که خب البته زیاد تو چشم نبود !!!
2 - چندین جا من دیدم که از خخخخخ استفاده کردی بودی !! این اصطلاح اصلا خوب نیس که توی متن بیاد ! چون اولا یک عبارت مهاوره ای هست و دوما اینکه به زیبایی و ارزش یک داستان جدی لطمه میزنه !!!
3 - حتما حتما داستان رو پاراگراف بندی کن ! اینجوری هم تمیزتر و مرتب تر میشه و هم خواننده خسته نمیشه !!!
4 - راستی من دیدم از عبارت حال کردی استفاده کردی ! که خب اینم زیاد جالب نیست و بهتره حذفش کنی !!
5- خیلی سریع از حالت نوشتاری به گفتاری تغییر متن میدی ! یکم سرعت این تغییر رو کم کن!
6- توصیفاتت رو زیادتر کن ! آخه داستان به توصیفاتش هست و آدم رو میبره درست توی فضایی که نویسنده توی ذهنش داره و این جذابیت داستان رو چند برابر میکنه!
فعلا که همینا به نظرم رسید !!! اگه نقد طول و درازی بود ببخشید !!!
+
راستی میخواستم بدونم توی داستانت دراکو نقش پررنگی داره یا حاشیه ای ؟ :d
@just draco 88457 گفته:
سلام !خیلی خوبه که فن ها از کتاب شش به بعد نوشته بشن آخه به نظرم کتاب هفت اصلا خوب نبود و انتظارات رو برآورده نکرد! پس از این لحاظ که موضوعت خیلی خوبه !!
و حالا نقد من :
1 - همین طور که گفتی غلط املایی چند جا بود که خب البته زیاد تو چشم نبود !!!
2 - چندین جا من دیدم که از خخخخخ استفاده کردی بودی !! این اصطلاح اصلا خوب نیس که توی متن بیاد ! چون اولا یک عبارت مهاوره ای هست و دوما اینکه به زیبایی و ارزش یک داستان جدی لطمه میزنه !!!
3 - حتما حتما داستان رو پاراگراف بندی کن ! اینجوری هم تمیزتر و مرتب تر میشه و هم خواننده خسته نمیشه !!!
4 - راستی من دیدم از عبارت حال کردی استفاده کردی ! که خب اینم زیاد جالب نیست و بهتره حذفش کنی !!
5- خیلی سریع از حالت نوشتاری به گفتاری تغییر متن میدی ! یکم سرعت این تغییر رو کم کن!
6- توصیفاتت رو زیادتر کن ! آخه داستان به توصیفاتش هست و آدم رو میبره درست توی فضایی که نویسنده توی ذهنش داره و این جذابیت داستان رو چند برابر میکنه!
فعلا که همینا به نظرم رسید !!! اگه نقد طول و درازی بود ببخشید !!!
+
راستی میخواستم بدونم توی داستانت دراکو نقش پررنگی داره یا حاشیه ای ؟ :d
ببخشید بند 4 و 5 رو متوجه نمیشم میشه توضیح بدی؟تو بند 4 که کلا متوجه نشدم ولی بند پنج آیا منظورتون مکالمه هاست؟امم منظورتون اینه که دیالوگ ها رو هم سبک نوشتاری بنویسم؟آخه من خود داستان رو نوشتاری مینویسم.و هیجاش گفتاری نشده.فقط در دیالوگ هاست که این روش استفاده شده
ببخشید بند 4 و 5 رو متوجه نمیشم میشه توضیح بدی؟تو بند 4 که کلا متوجه نشدم ولی بند پنج آیا منظورتون مکالمه هاست؟امم منظورتون اینه که دیالوگ ها رو هم سبک نوشتاری بنویسم؟آخه من خود داستان رو نوشتاری مینویسم.و هیجاش گفتاری نشده.فقط در دیالوگ هاست که این روش استفاده شده
آره دقیقا منظورم همینه !! میدونی بهتره زبان اصلی داستان نوشتاری و جدی باشه و وقتی رفتی توی مکالمه ها زبان رو گفتاری بکنی !! اینجوری فرم و مدل داستان نویسی بهتر رعایت میشه !!!