خوب خوب خوب دیگ داریم به آخر این دوران ملکوتی نزدیک میشیم و منم گفتم به افتخارش بیام و یک چند خطی بنویسم !
این دورانم با همه ی خوبی و ها بدی هاش و اصاب خوردیهاش داره میگذره و تابستوووووووووون میاد... روحش شاد و یادش گرامی !
والا ما ک امسال یه درسم درست و حسابی نخوندیم خدا سال دیگ آدممون کنه!! ((200))
یادش بخیر موقه بعضی امتخانا (تاکید میکنم تعداد اندکیشون) ما جوگیر شده و طی یک مکالمه طولانی با زهرا تصمیم میگرفتیم از 6 بعداز ظهر روزی که فرداش امتحان داشتیم شروع به خوندن کنیم ...که از اونجاییکه برای من بین تصمیم و عمل یک چند ساعتی فاصله اس برا من که با امتحانای دیگ فرقی نداش!! ((200))
حالا خلاصه من همون ساعت 6 کتابمو میزدم زیربغلمو میرفتم که درس بخونم (جون خودم!!) .... خوووب وقتی به اتاقم میرسیدم در وهله ی اول چشمم به آیینه و برسم میوفتاد و بععععله دیگه ... یییییک ساعت میچسبیدم به آیینه و یه قیافه های وشمتناکی واس خودم وموهام میساختم وکلی مسخره بازی که ناگهان چشمم به ساعت میوفتاد و هی وای من یه نگاه خصمانه به آیینه مینداختم و برسم پرت میکردم یه طرف و با عزمی راسخ میرفتم درس بوخونم!!
.
.
.
هعععی بعد از اون یه خط درس میخوندم 5 دقه میرفتم تو فکر... باز دوباره یه خط میخوندم 10 میرفتم تو فکر...
که ناگهان اون اتفاق همیشگی اتفاق میوفتاد... ینی من یه چیزی میگم شما یه چیزی میشنوین ... لامصب یکی دوبار که نبوده هر روز تکرار میشد...حالا این اتفاق چی بود؟؟ الان براتون میگم...
من نشستم جولو کتاب و غرق در افکار رنگ وارنگم که یه دفه ناگهان یه موسی کو تغی(همینه اسمش؟؟ ما ک از بچگی همین بهش میگفتیم...) حالا بگذریم یه پرنده ی از خدا بی خبر خپل خنگ کوووووور حواس پرت پیدا میشه... راست دماغشو میگیره ...و یک راست میاد میخوره به شیشه...بعدم ضایه میشه برمیگرده...
که حالا ضایه شدنش مهم نیس مهم من بدبختم که یه دفه مثه چن زده ها یه متر میپرم هوا و همه ی اجدادم جولو چشام ظاهر میشن!! هعععی والا به قول اون جوکه خدایا من نشستم دارم درس میخونم ... فسفر میسوزونم... کالری هدر میدم ... بعد تو انگیری بردز بازی میکنی؟؟ نه آخه این درسته؟؟ نه واقعا درسته؟؟
ینی در اون لحظه اگ اون پرنده رو بیارن جولوم با دندونام پراشو میکنم ....بعععله !
اهم اهم حالا لازم به ذکره که من در همین راستا قانونی را کشف کردم که براتون میگم!
" اگر یه وخ یه پرنده خاست با صداش بره رو مخت ... میری میبینی یه پرنده ی فنچول کوچولوئه ولی صداش از بوق کامیون هم بدتره!! .... ولی خدا نیاره اون روزی رو که یه پرنده بخاد بخوره به شیشه... صدایی نداره طفلی ولی خودش یه پا کامیونه !! "
هعععی بعله یاد بگیرین این از قوانین حاکم بر طبیعته که من کشف کردم!!
خلاصه بریم سر موضوع خودمون... دیگ من با خودم فک میکنم میبینم خسته شدم برم یکم به فکرم استراحت بدم و بدو بدو میرم پایین!!
و تا ساعتای 10 شب استراحت میکردم که یدفه مامان جووون آمپر میچسبوند و منم بدو بدو میرفتم کتابمو بیارم که درس بوخونم...
اول ک تا یه نیم ساعتی غرغر میکردم که اخه این درس به چ درد من میخوره؟؟ من اینارو حفظ کنم چ خدمتی به جامعه کردم؟؟ اخه اصن اینا چین خو؟؟ و... که واویلا یدفه دیگ صبر مامانم لبریز میشد و قیافش شبیه این میشد: ((127)) ((127))
(از گفتن حرفاش معذورم!!((200)))
منم بعد اون مثه یه دختر خوب درسمو میخوندم و نصف کتابو همون شب نصفشم فرداش تو مدرسه قبل امتحان میخوندم... ولی فرداش تو مدرسه کسی جرئت نداش دور و بر من جیک بزنه... سرم تو کتابم بود و درس میخوندم بععععله !! :derpina:
خلاصه دیگ اینم وضعیت درس خوندن ما بود و خدارو شکر دیگ داره تموم میشن این بدبختیا و عشقمون تابستوووووون میاد...یوهووووو!!
خوب دیگ پیشاپیش فرارسیدن کارنامه ها رو هم تسلیت عرض میکنم و پایااااان !!
هعییییی محمد مهدی تو فقط منو درک می کنی(
اجتماعی به درک دفاعی رو چی کار کنیم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای کاش امتحان عملی بود ((200))
همون کفتره خواهر.
خیلی ممنون خواهر داشتم از کنجکاوی میمیردم ! ((48))
آخ منم فردا اجتماعی دارم یه دورم کردم ولی احساس می کنم هیچی بلد نیستم
اجتماعی سوم کلا بیشتر از اول و دوم نکته داره
اجتماعی فقط مشکلش اینه که یه سوالی میدن که اصن تو کتاب نیست باید از خودت بنویسی یا یه سوالی میدن که هفت هشتا چیز جوابش میشه ولی نمیدونی کدومو بنویسی !
مثلا برا ما اومده بود دلایل وقوع انقلاب اسلامی چیست ؟ جوابشو پیدا کردی لفطن به منم بگو ! ((200))((200))
محمد مهدی من تو پست بالاییت غاز میچروندم یا گل لگد میکردم برادر؟؟
اخه دلبندم اینجا جای پرسیدن سوال اجتماعیه؟؟؟؟((127))
واقعا موسی کو تقی ینی کفتر؟؟
چ جااالب منم نمیدونستم !
من فک میکردم فرق دارن...
عاقا من مشهدی نیستم مطمئنی واژه مشهدیه؟؟
@shiny 51965 گفته:
محمد مهدی من تو پست بالاییت غاز میچروندم یا گل لگد میکردم برادر؟؟
اخه دلبندم اینجا جای پرسیدن سوال اجتماعیه؟؟؟؟((127))
واقعا موسی کو تقی ینی کفتر؟؟
چ جااالب منم نمیدونستم !
من فک میکردم فرق دارن...
عاقا من مشهدی نیستم مطمئنی واژه مشهدیه؟؟
ببخشید وقتی پستو فرستادم دیدمش ((79))
حالا بده سطح علمی تاپیک بالا میره ؟؟ ((200))((200))
خوب دیگه دوستان راحت باشین! :دی
@shiny 51965 گفته:
واقعا موسی کو تقی ینی کفتر؟؟
چ جااالب منم نمیدونستم !
من فک میکردم فرق دارن...
عاقا من مشهدی نیستم مطمئنی واژه مشهدیه؟؟
واقعا نمی دونستی؟
بله مشهدیه...
((84))((84))((84))
تاپیکم رفت اسپمر سنتر!!
خوووووووووب((200))
واقعا مشهدیه؟؟؟
اممممم چ جالب!!
کلا واژه قشنگیه !!!
یادش نه بخیر
اگر دو یا سه روز فورجه بود یکی دو روز اولو از صب تا ظهر میگرفتم میخوابیدم بعدش مینشستم پای tv شبکه نمایشی چیزی اگرم دیدم چرت و پرت میده میگرفتم میخوابیدم تا عصر بعدش پا میشدم از شدت بیکاری دوباره میخوابیدم تا طرفای ده-یازده بعدش اونموقع بود که برمیخیزیدم مینشستم پای pc تا وقتی که حوصلم سر می رفت میگرفتم دوباره میخوابیدم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
این برنامه انقدر پیش رفت تا سیم پاور pc جمع شد انوقت خلاقیتم باعث شد من در ساعت 3 نصفه شب کیسو بردارم برم با سیم پاور مانیتور روشنش کنم بزنمش به TV و حالشو ببرم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ..........
در روز هاییکه فرداش امتحان داشتم( چشمتون روز بد نبینه ) از صب تا شب پای کتابا بودم ( اونم به زور ناهار نخوردن) ، صبح قبل از امتحانم هم که کلا با کله تو مرور کتاب بودم (چون هم تو سرویس بیکار بودم هم یه ساعتی که قبل از امتحان تو مدرسه بودم).
حال میکنید در اوج بی برنامگی برنامه داشتم برا خودم
خخخخخ
واقعا ابتکارات آدم در این دوره بد جوری شکوفا میشوند!
منم کامپیوترم خراب شده بود و قرار بود بعد امتحانا درستش کنن ... ک من دیدم اینطوری نمیشه خودم آستینامو زدم بالا و کل دل و روده کامپیوترو ریختم بیرون!
بعضی هاشو با محتویات کیس دوست بابام در یک عمل انتحاری عوض کردم!!
بعضیاشم یک گردگیری ای کردم!!((200))
و بدبختانه تنها نتیجه ای که گرفتم این بود که بابام بهم گفت جادوگر شدی فاطمه!!
و بعد از اون به دنبال رمز لب تاب پدر و تکنیک های دزدیدن لب تاب رفتم..
که خوشبختانه کاملا موفق بودم!!((200))
@m.mahdi 51975 گفته:
عاقا اینجا چه خبره ؟؟
اونی که مشهده نمیدونه اونی که تهرانه میدونه ؟! مشکوک میزنیدا !
خوب مامانم مشهدیه گناه من چیه؟ (
عاقا خوش به حالتون امتحاناتون تموم شد مال ما هنوز تموم نشده.29 امتحان سنتیک دارم 4 واحد 😥 امتحانش اوپن بوک یعنی برگه سیاهم کنی نمره نمیده .فقط جواب درست بدون غلط .5 تا امتحان دارم 2 تاشو دادم سه تاش مونده
کجا تموم شده؟؟؟ پ این سه تا امتحانم که مونده کشکشه؟؟؟؟ اه باید تا 4رم صبح کنم تا امتحانام تموم شه... اهههههه
فاطمه در مدرسه : بسه دیگ چقد زر میزنین خفه شین میخوام درس بخونم!!
من: |
زهرا: ))
فاطمه :@
مدیر مدرسه : //
موسی کو تقی : برو بابا.....موسی کو تقی موسی کو تقی؟؟!!
عطرین نمیخاس با این وضوح توضیح بدی ...
آقایونی که دانشگاهی هستین دیگ به من چ
من خودمون دبیرستانیا رو میگفتم!!
آقا امتحان اجتماعیی خوب بود شاد گشتم:دی
ولی سرویسمون 1 ساعت دیر اومد الان آب پزم یکم(5)
دفاعی حاضرم دو بار دیگه کل امتحانا رو بدم ولی امتحان دفاعی ندمممممم