برادران عزیز،آبجی های گلم
بیایین اینجا سوتی های خودمون،دوستامون و هر کی گیر آوردیمو بنویسیم!
بعدش کلی به همه دیگه بخندیم!(توهین به همه دیگه مثل جاهای دیگه ممنوع)
خودمم شروع می کنم:
ما دیروز از امتحان که می اومدیم در حال برف بازی به شدت زیر گلوله بودیم که رفیقم فلشمو که دستش بود آورد پس بده ما گذاشتیمش تو جیبمونه و دوباره شروع کردیم برف زدن تو سر و کله رفقا بعد یه دویست متری که از محل دور شدم دست کردم تو جیبم دیدم فلشم نیست تمام راهو برگشتم تو این برف دنبال فلشم ولی پیداش نکردم داشتم بر می گشتم با حالتی محزون و گرفته که یادم اومد دادمش دست یکی دیگه از بچه ها!!!!!
ای به خودم خندیدم،ای به خودم خندیدم!!!(دیوونه هم خودتونین)
@Hermion 34412 گفته:
اشتباه نكن
تنبيه نكرد
مى خواست فقط بچه ها ياد بگيرن فشار يعنى چى.مثلا گفت يه پاتو ببر بالا،بعد گفت حالا پاهات جفت كن....
حس نداشتم دوباره بخونمش ببینم چی نوشتم باز دوباره سوتی دادم
ببخشید عزیزم تصحیح میکنم
"زمان ما از این شیوه های نوین تدریس نداشت"
خوبه؟؟؟؟
جاتون نخالی امروز صبح اول وقت پاشودم لباس پوشیدم برم واسه امتحان زیست.
سوار اتوبوس که شدم دیدم خالی خالیه تعجب کردم هرچی هم میرفتیم هیچ کس سر ایستگاها نبود بعد ت خود مدرسمون تنها تو اتو بوس رفتم راننده هم چند بار پرسید چرا کسی نیومده منم نمیدونستم گفتم حتمی یا زود او مدین یا دیر
به هر حال تا مدرسه رفتیم بعد دم در مدرسه کارگر مدرسمون اومد گفت تعطیله منم چنان کش اومدم که میخواستم اب بشم برم تو زمین بعد رانندهه هم بهم تیکه میندازه که خیلی از همه عقبی منم چیزی نداشتم بهش بگم
برگشتن هم اوردم اول شهرک نفت ایستاد بعد منم فکر کردم که اگر بگم پیاده بشم بهم میتوپه بهم پس خودم مثل بچه ادم پیاده شدم سوار اتوبوس خط داخلی(داخل شهرک نفت فقط رفت و امد میکنه) شدم اومدم تا خونمون بعد کاشف به عمل اومد که به دلیل ورود رئیس جمهور امروز اهواز مدارسش کلا تعطیل بوده.((223))
یکی از دوستام واسه تولد 18 سالگی ام عطر گرفته بود شب باهم رفتیم رستوران شام خوردیم من و دوستم و 3 نفر دیگه باهم بودیم این فرند ما عطر رو که داد من اومدم تشکر کنم گفتم قابل نداره یعنی 4 نفری تا آخرشب بهم خندیدن واقعا ضایع شدم اون شب
یه سوتی دیگه در زمستان اتفاق افتاد با دوستام داشتم راه میرفتم رو یخ مثلا می خواستیم اسکیت بازی کنیم تلفنم زنگ خورد من تا اومدم جواب بدم خوردم زمین دیگه پا نشدم همین طور نشستم رو زمین خخخخخخخخخخخ((72))((72))((72))
داداشم رفته بود ماهی قرمز عید رو تو باغچه خاک کنه بعد از دو دقیقه از آیفون گفت:
ماهیو با آبش خاک کنم یا بدون آبش؟!((3))((200)):ohgod::Facepalm:
شما بودی چه شکلی می شدی؟:hmmm:
رفیقم امروز دوستشو که بلوچه آورده بود باشگاه خیلی بچه باحالی بود آخر باشگاه نشستیم شروع کردیم جوک گفتن اینم شروع کرد جوک بلوچی گفتن تموم که شد همه خندیدن ولی من نفهمیدم چی گفته به این دوست رفیقای هم شهریم گفتم چی گفت؟((225))
همین جور که می خندیدن گفتن ما نفهمیدیم!!!بعدشم هممون با هم نشستیم یه دل سیر به خودمون خندیدیم!((72))((72))((72))((72))
نکته:به هیچ وجه ما دیوونه نیستیم در سلامت کامل روانی و عقلی به سر می بریم منتها فشار امتحانات یکم زیاد بوده!!!!!!!
یه سوتی از رفیقام
ظهری با بچه ها رفته بودیم ساندویچی یکی از بچه ها نصف نوشابه یکی دیگه از بچه ها رو خالی کرد داخل نوشابه خودش اونم بعد از یه 5 دقیقه زد پس سر این اینم شروع کرد قسم خوردن که من نوشابتو نریختم برا خودم!اون یکی گفت:مگه ریختی؟این یکی گفت:پس چرا زدی؟اون یکی گفت:همین جوری محض خنده!من یکی که ترکیدم اونجا از بس خندیدم!
يه سوتى از دوستان گرام:
اون زمانى كه كلاساى ما تازه موضوعى شده بود،ما مى خواستيم براى بار اول از كلاس رياضى رونمايى كنيم.
وارد كلاس شديم و رفتيم
شروع كرديم به آناليز كردن كلاس.
هركى يه چيزى مى گفت.
يكى از اين دخترا هم به يه مكعب روبيك بزرگ كه از سقف آويزون شده بود اشاره كرد و تمام مشخصاتشو برا ما شرح مى داد:
كدوم آدم بى كارى ورداشته اينو درست كرده؟اين كه خيلى....
همين طور گفت و گفت و گفت.
بعدم ساكت شد نشست.
دبير رياضيمونم ور داشت گفت:من درست كردم!
يعنى كل كلاس رفت رو هوا.
تا آخر رياضى معلممون دهنشو باز مى كرد ما مى زديم زير خنده((206))
البته دبيرمونم كم نياورد با منفياش از خجالتمون در اومد((200))
یک بار داشتم توی آیینه ی یک ماشین که شیش دودی بودم خودمو درست می کردم...
چشمتون روز بعد نبینه...
بعد از چند دقیقه یکی شیشه رو کشید پایین گفت :
خانم کارتون تموم نشد ؟!
من باید برم دیرم شده...
منم یه سوتیه معلممونو بگم
یه روز یکی از بچه ها روپوششو در اورده بود زنگ آخر پوشید معلم دیدش گفت حالا روپوش پوشیدی سردت شد؟ همه خندیدیم یکی پرسید چرا سردش شه ؟
معلم گفت لابد بلوزه رو در آورده