سلام
بهترین، جدید ترین، و با حال ترین روش های تقلب رو برای آموزش به اشتراک بزارین.((76))
می بخشی حسین جان یکم ویراش زدم براش...
هیچ وقت روش کاربردی،ساده و کلاسیک پاک کن (به خصوص سیاه برای رویت نشدن توسط ناظر رو فراموش نکنین!
البته ما یه معلم فیزیک داشتیم هر کاری می کردی بهت گیر نمی داد می گفت تقلب کنید ولی یه جوری که ناظم و مدیر اومدن نفهمن خیلی گل بود((5))((5))
آره، ما هم یه بار معلممون مریض بود نیومد. سر امتحان ترم معلم جدیده گفت:« تقلب یه نوع یادگیریه. تقلب کنین اشکالی نداره.»
آره، ما هم یه بار معلممون مریض بود نیومد. سر امتحان ترم معلم جدیده گفت:« تقلب یه نوع یادگیریه. تقلب کنین اشکالی نداره.»
خدایا از این معلما به ما هم برسون !((221))
نوآوری در بدست آوردن نمره
بخش اول : به نقل از دانشجویان
این بهانه های مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسن و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیارم مشروط میشم و ... هم، خیلی کهنه شده و همه ، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکنه؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید! جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی داره! دیگر نیاز نیست شما با اون خط زیبای منحصر به فرد یک صفحه ی آچار براش از مشکلاتتون بگید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین بهانه هایی می نوشت، یکهو می بینی از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشتند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات رو هم از روی دیگر تقلب کردن!
روشی پلید
یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل دادم:
«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمرهی صفر را به بیستِ با تقلب ترجیح میدهم.»
نمره ی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.
صم بکم عمى فهم لایعقلون
درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:
«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید «صم بکم عمى فهم لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود بنویسم.»
بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.
محاسبات عددی.
درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق معمول! خداوکیلی دیگر این درس 3 واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمره ی خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت 7 میشدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود.
آخر برگه نوشتم:
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
نمره ی 11 گرفتم و نفر سوم کلاس شدم!
وساطت حافظ
استاد حسینی دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه ی نگارش (البته فامیلش شهبازی بود ولی چون ممکنه یه وقت بیاد اینجا رو بخونه من نام مستعار نوشتم). عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند و چشمانش پر از اشک میشد. سوالات چی.....؟ بگید؟ (اسمایلی آقای قرائتی) نه که بلد نباشم اما در حد 15-16 بیشتر نمیگرفتم. قبل از امتحان سری به اینجا زده بودم و واژه ی «شهباز» را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم :
«جناب استاد من که «حافظ» را نمیشناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق حافظ را در وجود من انداختید! و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم و ببینم چه میشود، این بیت آمد»:
خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند
شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند
بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود. خدایا مرا ببخش.تصویر من رو شطرنجی کنید
امتحان نظریه های جامعه شناسی
تو رو خدا نام این استاد را بیخیال شوید. استاد نسبتا معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاههای یزد هم تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است. 10 نمره تحقیق و کنفرانس داشت و 10 نمره هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه ها
شرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمرهی بالای 18 میگیرم.
برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم سوالات را خوب جواب دادم. فقط در پایانِ برگه بدون اینکه تحقیق یا کنفرانسی ارائه کرده باشم، نوشتم:
«موضوع تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی در دانشگاهها در طی 16 سال اخیر.»
19 گرفتم!
پاچه خواری
با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!! کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:
«جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود. اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.»
17!
بخش دوم : راه حلی دیگر !
بخش سوم: جلوگیری ازتقلب (راه حل استاد)
من کلا توی کار تقلب نیتم و نبودم.
ولی یادمه وقتی سوم راهنمایی بودم معلم علوم یک دفعه ای اومد سر کلاس گفت میخوام امتحان بگیرم نامرد هم ورقه هاش رو چاپ کرده بود،بدون رحم و شفقتی امتحان گرفت.یک جوری تقلب کردم که تا حالا خودم هم نتونستم بفهمم منی که تقلب بلد نبودم چطوری شدم 19 و بعد از من زرنگ ترین بچه شده بود8.
و یک مطلب که از سایت ضد مدرسه کش رفتم که بزارم ،روحیه تون باز شه البته ((104))
بچه ها تا حالا زهره ی یه دبیر رو ترکوندین؟آقا اینا وقتی میترسن خیلی باحال میشه قیافشون...نمیدونن از ترس بگیرن بشینن یا درسو ادامه بدن...یعنی قشنگ عین آهو تو گل گیر میکنن...البته این جریانی که من میگم کاملا تصادفی باعث ترسیدن یه دبیر شد:
یکی از بچه ها همین دور و بر چهارشنبه سوری اومد از پنجره ی کلاس یه سیگارت بندازه بیرون .انداخت و خورد به این میله زندان که روی پنجره ها هست برگشت تو کلاس...نفسا حبس یهو بوووووووووووووم....این دبیر بیچاره هم سن و سال دار(البته زود پیر میشن میدونین دیگه...)فکر کنم تا دفتر طبقه بالا مدرسه پرید ...
یه ده دقیقه با حالت پژمردگی کامل(همون حالتی که من خیلی دوست دارم در دبیرا ببینم) نشست و بعدش گفت : آقایون اگر قصد قبول شدن در درس زمین شناسی رو دارن فردی که به کلاس و دبیر و خود شما با این کارش توهین کرد به من معرفی کنن...در غیر این صورت من دیگه با این کلاس کاری ندارم....
وقتی اینو گفت حدس بزنین جالب ترین صحنه چی بود؟
ایول...این بچه درس خونا که ردیف اول نشسته بودن با عجز و لابه ی خاموشی که در چهرشون دیده میشد هی یواش میپرسیدن کی بود ...تو رو خدا بگین بزارین درس بده و ...
آقا ما که چیزی نگفتیم و این خرخونا هم افتادن بودن به پای دبیر و کلاس رو هوا بود تا خود زنگ تفریح...
((102))((102))((102))((102))((102))((102))((102))((102))
ایول به هردوتون عالی بودن خخخخخخخخخخخ
دم هر دوتون گرم فاز بردیم.((206))
((207))((207))((207))
افرین
ولی اول مطمئنبشین معلمه بلف میزنه بعدن از ای کارا بکنین معلم فیزیک امسال ما به همه مستمر 13 داد
جواب رو تو دستمال کاغذی بنویس
بعد رفسقت که عطسه کرد بهش میدی
البته بیشتر تا اول دبیرستان جواب میده
1-از صفحه های کتاب درسهایی که حفظی هستند با گوشی که دوربین خوب داره عکس بگیرید و قشگ استفاده کنید.
2-عدا در بیارین که نور چشمهاتون رو ناراحت میکنه و دستتون رو سایبان چشماتون کنین واز بغلی تقلب کنید.
3-با خودکار نامریی روی یک ورق فرمولها و مطالب مهم رو بنویسید . فقط وقتی که نور رو روی ورق میندازین مشکوک نزنین که درجا میگیرنتون.
بهله بهله. عاقا برای پست هر دوتون تشکر. مخصوصا اولیه ((206))
من خیلی وسوسه شم اولیه رو امتحان کنم. برم به معلمه بگم خیلی جو تقلب بد بود و اینا. ولی خب دوستان ضرر می کنن. باید توی یه فضای متفاوت بشه. ((79))
من با تقلب موافق نیستم چون واقعا ریسکه
البته تقلب تو امتحانای کوچولو رو خودم انجام میدم خیلی کم ولی امتحان ترم اینکارو نمیکنم
@m_ali 18828 گفته:
من با تقلب موافق نیستم چون واقعا ریسکه
من فکر کنم تقلب برای وقتیه که درس نخوندی.اگر درس خونده باشی فقط به رفیقت تقلب میدیو تمام.((19))