mehr;11676:اسرار یعنی جمع سِر، راز ها، اصرار یعنی پافشاری!آواز خاندن غلطه، اواز خواندن. بتری ای = بطری. میلاد، به نظر من به جای عجله در انتشار مطالب، ...
حسین عزیز واقعا زیبا بود یک خسته نباشد جانانه از طرف من به شما دوست عزیز :53::53::53:
خوب بود امیر عزیز دستت درد نکنه که گذاشتیش :53:...........
خوره ی کتاب;11603:خوندم. خوب بود، تمرین کنی بهترم می شه.ممنون بانو که نظر گذاشتین امیدوارم از بقیه نوشته هام نیز خوشتون بیاد :53::53::53:
واقعا عالی هست بسیار زیبا منتظر داستان های بعدی شما هستم بانو آیدا :1:
همه جا سرد بود مثل بیدی در حال لرزیدن بودم در این کوهستان یخ بسته حتی یک نفر هم وجود نداشت فقط درختانی که سفید پوش شده بود . یک بهمن را دیدم که به ط...
فردا شد ........ من مثل همیشه به مدرسه رفتم رویا پشت در وایستاده بود گفت سلام جوجو چطوری ؟ من خیلی جدی گفتم اصلا حوصله ندارم رویا . رویا ناراحت شد ا...
ببحشید بانو اگه کسی تلگرام نداشته باشه باید چیکار کنه ؟ نمی تونه شرکت کنه ؟
حریر;11540:milad.m;11538:تایپک تکراری هست ولی چون دل حریر عزیز نشکنه ما هم می نویسیم . :1:میدونم تاپیک تکراریه،به جاش داستان داستان جدیدیه.قبلا دیدم ا...
تایپک تکراری هست ولی چون دل حریر عزیز نشکنه ما هم می نویسیم . :1:یک قسمت از دیوار بر روی زمین افتاد .... صدای رعد و برق بسیار شدید بود زیرا داشت ب...
بیشتر این ها رو خوندم پس بقیش رو نمی خونم چون ممکن بمیرم :دی
این هم بقیش :دیدر تمام زمانی که توی این خونه زندگی کردم حاظرم قسم بخورم بیشتر از درهایی که باز کردم،در بستم ... دخترم نمیذاره بخوابم چون ب...
ممنون آرمان عزیز این نوشته های مال یک سال پیش است و به دلایل شخصی هنوز وقت نکردم ویرایش کنم برای همین همین طوری در سایت ها قرار دادم :53:
ممنون که نظرت رو دادی رضا عزیز :9: