Envelope;30427:دیگه من که گفتم تجربه اولم بود.بعدم یه خانواده با محیط بسته و سنگین بچه چشم و گوش بسته ای تحویل جامعه میده خانم.تو مونولوگ بچه لنگ میزد...
سلام خوبه نوشتن ژانر اجتماعی ولی یه ذره غیرواقعی هست تفکرات این دختربچه. اول از همه من تشکر می کنم بابت این نوع نوشته ها که آگاهی جامعه رو از حقوق پای...
نامه ششم : جیمز ( پنجمین روز دریافت نامه ) باران هنوز هم بند نیامده. رشته های بهم پیوسته اش، مثل تیر در الیاف کاپشنم فرو می رود.عجیب که قرص کامل ماه، ...
نامه پنجم : جیمز ( چهارمین روز دریافت نامه ) " چرا نمی تونی یکم لبخند بزنی؟ " " مِری من دارم این کتابِ پزشکی رو می خونم شاید بشه یه جور درمان برایِ......
نامه چهارم : جیمز ( سومین روز دریافت نامه ) دیشب عجیب ترین رویای ممکن را دیدم. خواب دیدم در دو متریم ایستاده ای و من نمی توانستم به تو برسم. درحصاری ...
نامه ی سوم : جیمز ( دومین روز دریافت نامه ) امروز کمی مُردم. دیر از خواب بیدار شدم و قبل از اینکه کسی از دفتر زنگ بزند و علت تأخیرم را بپرسد. تلفن را...
من کیک نخورم نمیرم شیرینی عروسی رو که پیچوند ژنرال شیرینی تولد رو دیگه نمیشه بپیچونه من به عنوان تغذیه دانتون همینجا اعلام میدارم که بخورین و بیاشامید...
آه قلبم... چه کسی فکر می کرد که انتهای کار به زمین تنیس بکشد ؟ پیرمرد سالها پشت پنجره ی چوبی نشست و از بالا به زمین تنیس نگریست. یک بازیکن ماهر بود، ا...
_Hamid_rz;30116:دور دوم به پایان رسید. و Farhang.N@ عزیز برنده ی این دوره هستند. بهشون تبریک میگمدفعه ی دیگه فرهنگ رو بازی ندین :دی تبریک میگم بهشون ق...
Farhang.N;30111:«تایپیست نیمه جان !!!»شب پیش تصمیم گرفتم تا دیروقت بیدار بمانم و صفحه هایی از کتاب امپراطوری روباتها که تایپ آن به عهده من بود تمام ک...
بچه ها خواب هاتون رو اینجا بنویسین لطفن انقدر اسپم نکنین
bahani;30007:در جستجوی عدن، داستان جالبی بود با خلاقیت نویسنده در سلسله رویداد ها و توصیفات جالب و پر، داستانی که مسلما ارزش خوندن داره. با اجازه نویس...
به قول اونوریا oldie but goodieبخونین برای سلامت ذهنتون خوبه :دی ارواح مرد به دیوارهای پوسیده، تکیه می زند. در گوشه ی می نشیند. زانوانش را در آغوش می ...