_MIS_REIHANE;27033:چ چیز باحالی بود!اتوسا هم رمز گشایی شد به سلامتی :دیخسته نباشیلذت فراوان بردیم :دیبازم بزار از اینابله، بر ماست که نوربانوان تاریخم...
Lady Rain;27022:منو میگه ها :دی آقا این متنت نزدیک به 3-4 پاراگراف دوباره تکرار شده بود من یاد این یارو پسرعموی مظفر تو باغ مظفر افتادم که حافظه ش 8 ث...
جادوگر.چون همه کاری میتونی بکنی :دیبا یه اشاره ی انگشت، خون آشام و گرگینه رو میکشی. بعدم، انقدر داستان رمنس خوناشامی نوشتن که دیگه حالم ازشون به هم می...
Lady Rain;27007:"نفرت" آتوسا عالی بود :6:بسیار پر احساس و واقعی...میگما، واقعاً تصادف کردی؟ "دیباورت میشه گاهی اوقات فکر میکنم چرا من و تو انقدر شبیه ...
hera;27006:چه قشنگ بود ایدا جون این تیکش رو از همه بخش هاش بیشتر دوس داشتم هر شبم تنهاست...دلم، بهرهای از آفتاب ندارد.خاطرههایم، خیساند.خیسِ خیس......
»»» 4« خاطرههای خیس » نمی دانم چرا هوای دلم ابریست،میخواهد ببارد...*صدای باران را میشنوم، خود را به پنجرهی اتاقم میزند.این صدا،مرا یاد تو میاند...
استاد گرامی... :دی @سهیل
Lady Rain;26968:چرا پنهان کنیم اونچه بودیم و اونچه شدیم رو...دوست دارم شعرهات خوبیِ شعر اینه که حس اون لحظه رو توی خودش ذخیره می کنه و مثه یه گلوله ی ...
پیروز باشید دوستان :1:فقط این که چرا پس زمینه آبیه؟ :42:
»»» 3« بابای خوبم »به صدف فکر میکردم؛یار عزیزی که پدرش را از دست داد.پیش از تولدش...به عاطفه فکر میکردم؛دوست مهربانی که پدرش را از دست داد.در اوایل ...
almatra;26890:با همون ترتیب عدیدیش بخونیدمنظورم این بود که آلگاناساد رو قبل یا بعد داستان باید خوند؟(اگه این سوال تکراریه، لطفا ببخشید؛ آخه صفحه ها زی...
»»» 2« یار من کجایی؟ »کجایی؟یار من کجایی؟دلم تنگ توست.چه بد است،چه بد است دلتنگی...!*یار من کجایی؟قلبم با هر تپشش تو را میطلبد.خود را با بیقراری به ...
»»» 1« تردید » ...نام زیبایش را لمس میکنم.روی کاغذ دست میکشم و حسی زیبا سراسر وجودم را به تسخیر خود درمیآورد؛حسی توأم با آرامش... ناگهان به این میا...