درست وقتی قلمم رنگ میدهد که میخواهم بنویسم...وقتی از تمام دنیا هایش بریده ام و رسیده ام به یک نقطه...انتهای زندگی همین گوشه ی تاریکی است که هر شب جوهر...
و چه زیبا همه چیز مسخره به نظر میرسد. وقتی رفتن بیشتر از ماندن معنا میدهد و وقتی رابطه یعنی تنهایی!درست در دوردست ترین نقطه ی زندگانی ات مرگ منتظر نشس...
خاطراتمان را مرور میکنیم! قدیم حالمان بهتر به نظر میرسید، اما توهم که این حرف هارا ندارد. سکوت میکنم که در و دیوار بیش از این نشکنند!زمین را له میکنم ...
دوست داشتم، واقعیت رو میگه! منم خستمممم نمدونم چطوری فریاااااد بزنم : :)))))یه غلط املایی هم داشت ضجه درسته :))))
متشکر از دوستانی که میخونند، امیدوارم داستان روال خودش رو حفظ کنه 🙂
sadra90;30949:سلامذهن قوی داریولی سر و ته نداشت پایان باز با بی سر و ته بودن فرق دارهدرکل خوبه و ادامه بده حتما بهتر میشییاموفق و پیروز باشیددرود به ش...
بله بله منتها هنو دو تا پاراگرافه، مینویسم پست اول رو همش ویرایش میکنم به داستان اضافه میکنم متشکر از نظرتون 🙂
به سوگند قسم میخورممن مراد تو هم بوده ام او مرا بوده استتو سختی کشیدی و سختی تو را بر مرا بوده استکه چشمم ببندم بروی درختمجوانه زده ان ولی من بخندمکه ...
به روی ابر ها میدومولی تنهادر زمین پرواز میکنمولی تنهامن سکوت میکنمنداشته هایم تلخ تر از ارامش بی صدای تو استجرعه ای مینوشم از قلب سرریز شده امارام ار...
دنیای من سلامهوایت چطور میگذرد ؟سرد هست ؟ آیا هنوز میگذرد ؟آنجا هم یلدا دارید ؟آنجا هم دقیقه ای بیشتر تنها نشسته ای ؟آنجا هم هنوز بدون من اشک هایت بی ...
روزی فکر میکردیم خدا همانیست که در آسمان است و در زمین نیزاما فردا فهمیدیم خدا همه جا نیست و ما دروغ گفتیم چون او نبودفردایش دریافتیم که خدا شاید اصلا...
تلخ است تنهایی، میدانم اما پرواز تنهایی میچسبد! عمیق ترین مفهوم دنیا فقط گوشه ای از پرهای اوست، بگذار ادم ها فکر کنند باهوشند!اشعه های زرد و سفید افتا...
گاهی نوشته ها تنها حرف هایی است که از هنجره ی خفه ام بیرون میاید، این فریاد های بی صدا مغزم را پر کرده است. شکی عمیق و عجیب همچو بغض چنگ میزند به گوشت...