ﺧﺐ؟" ﺷﺎرﻟﻮت ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺎه ﻫﻢ ﻧﮑﺮد. آن ﻣﺮد در ورودي ﭘﻼك 18، ﺧﺎﻧﻪ ي رو ﺑﻪ روي ﻣﺎ اﯾﺴﺘﺎده ﺑﻮد. ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﯾﮏ ﺑﺎراﻧﯽ ﻣﺸﮑﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪه و ﮐﻼﻫﺶ را ﺗﺎ روي ﺻﻮرﺗﺶ ﭘﺎﯾﯿﻦ آ...
سلامداستان داره خوب پیش میره اما یه سری ناسازگاری داره. یع جاهایی فکر میکنم از نظر منطقی نمیخوره. منطق داستان گاهی برام قابل قبول نیست. به نظرم نیاز ب...
ﯾﮏ اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر ﺻﺒﺢ روز دوﺷﻨﺒﻪ، در ﻏﺬاﺧﻮري ﻣﺪرﺳﻪ اﺣﺴﺎس ﮐﺮدم. ﺑﺮاي ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺜﻞ اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺳﻮار ﺗﺮن ﻫﻮاﯾﯽ از ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ در ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﻢ...
امیدخان خسته نباشیاین فصل جدید رو کی میذاری شما؟یه سری ایرادات فنی وجود داره به داستان مثلا من خیلی جاها دیدم فاعل و مفعول و قید جابه جا هستن اینا رعا...
خیلی خوب و عالی میشه اینا رو یه پی دی اف کنی بذاری صفحه اول؟
مقدمش جالب بود دانلود میکنم بیام نقد مرسی بابت تلاشتون
نیومده عقب گرد کردی امیرخان؟امیدوام زود برگردی تا بتونیم داستانهاتونو بخونیم
خسته نباشید جناب نویسندهمن فکر میکنم کار بدی نیس اما خوب بیان نشده کاش یه کم بیشتر توضیح میدادی برای صحنه ها مشخصه کهبراش برنامه دارید اما برنامه چقدر...
خیلی خوب بود واقعاخوب نوشتید من مدتهاس نوشته هاتون رو دنبال میکنم پخته تر شده
ژنرال یه داستان دیگه هم دا شتید که نصفه بود.میشه اونم ارائه کنید؟مردیم ما که
من فکر میکنم نباید مستقیم بریم سراغ نکات منفییعنی همه چیز رو ول کردید صاف رفتید سراغ صحنه دار بودن فیلم؟ یه چیز رو بدونید اونم اینه که قرنها قبل این م...
جالب بود واقعا خوب نوشتیدش و ایدش به نظر من مناسب داستان بلنده تا کوتاه فقط یه چیز هست و اونم استفاده از اسم هاس معزی محمدی....اگه اسم عادی استفاده می...
آتوساخانم خسته نباشی خیلی خوب بود البته فکر میکنم یه دست کاری میخواد ویرایشش اما کلا قوی بود و زیبافصل بعدیش کی میاد؟
نمیتونم بگم عالی بود چون به هرحال تجربه لازمه اما خوب بود قلمت واقعا خوب بود فقط اینکه سعی نکن داستان رو لو بدی اجازه بده داستان رو ذره ذره بفهمنیه مق...