_MIS_REIHANE;27665:خسته نباشید اول.دوم اینکه عذر میخوام اگه جایی توی نظرم کاستی موجود بود.هنوز مونده تا بتونم در جهت پویایی نویسنده چیزی بنویسم.و کلا ...

خب، فکر کنم منم داستانی بنویسم بهتره.با دستانی لرزان سعی کرد فندک شعله ور را به سیگاری که بین لبانش نگه داشته بود برساند. اما نه تنها لرزش دستانش از ا...

عجب مسابقه باحالی. ولی فکر کنم یه خورده زیادی سختش کردین. با این سوالاتی که طرح کردین، فقط یه قاتل روانی زنجیری می تونه جواب بده. به هر حال تلاشمو می ...

hera;27512:من همیشه از نویسنده ها حمایت میکنم و دوس دارم داستانای بلندت رو هم بخونم لطفا داستاناتو کامل کن بعد بزار چون میترسم یه وقت نصفه ولشون کنی خ...

من پی دی اف این کتاب رو نزدیک به یک ماه تو گوشیم داشتم ولی چون فکر می کردم یه کتاب کسل کنندس اصلا سمتش نمی رفتم. تا اینکه چند روزه پیش تو کتابخانه عمو...

hera;27504:متن روان و قابل تصور بود عالی بود اخوی گرامی من خیلی دوس داشتم منتظر داستانای بعدیت هستم به شدت امیدوارم به نویسندگی ادامه بدیممنونم خواه...

*HoSsEiN*;27490:فضا سازی خوبی داشت، شخصیت پردازیت هم خوب بود، ایده اولیه داستان هم جالب بود ولی فقط خوب بودن این سه یک داستان را خوب نمیکنه، روند و وق...

با اینکه تا حالا نمایشنامه نخوندم، ولی احساس می کنم این داستان به سبک نمایشنامه ها نوشته شده. من شخصا داستان هایی رو که توصیف کمی دارن نمی پسندم، ولی ...

خب، داستانو خوندم و راستشو بخوای باید بگم که این اولین داستانیه که خوندم و هیچ نظری راجبش ندارم. نه خوب و نه بد. هیچ... هیچ...هیچ...

خوب بود، منو یاد یه کتاب علمی تخیلی که تو بچگی خوندم و اسمشو فراموش کردم می انداخت.به نظرم اشکالاتی هم داشت. ظاهرا کمی با عجله داستان رو نوشتی و خوب ر...

پس این فصل بعد چی شد؟ من منتظرم ها

بی صبرانه منتظر نسخه تایپی این کتاب بودم تا شروع کنم به خوندنش. ممنون.

اشوزُشت سپید;27229:تنها نکته ای که یادمه، از سوم دبستان دیگه با مامانم نرفتم مدرسه واقعا تا سوم دبستان با مامانت می رفتی مدرسه؟؟!تا جایی که من یادمه، ...

بالاخره فصل دو رو خوندم!اول از همه باید بگم که من کشته مرده ی این سر فصلات شدم! واقعا جالبه و من یه همچین چیزی رو تو کمتر کتابی دیدم. فصل بسیار زیبایی...