خب دیگه وقتشه
فکر میکنم وقتشه بریم سراغ تمرینات
روش تمرینها
هر هفته یک موضوع میذاریم و توضیحات درباره تمرین میدیم. تمام هفته روش کار میکنیم و درباره کارهای هم نظر میدیم .هفته بعد تمرین جدید
حالا تمرین اول:
تمرین: خلق ایده
1. کتابی باز کنید. تصادفی یک جمله انتخاب کنید و کتاب را ببندید. بدون اینکه به محتوای بخشی که جمله را از آن گرفتهاید نگاه کنید، شروع کنید به نوشتن. بگذارید کلمات جریان پیدا کنند. متوقف نشوید و قلمتان را زمین نگذارید. این تمرین را سه بار انجام دهید. هربار ماجرا را در جهت دیگری پیش ببرید.
]
اینم نوشته سوم من :
جرجی درحالی که فرار میکرد و صدایش آهسته تر میشد فریاد کشید :پلیس کمک...
دو افسرپلیس شتابان به سمت او آمدند از دیدن وضعیت به هم ریخته او وحشت زده شدند: اتفاقی افتاده آقا؟
جرجی خونی را که روی صورتش ریخته بود پاک کرد: دو نفر بودن ....آخر همین خیابون...ماشینم رو بردن
افسر پلیس دستی به صورتش کشید و بعد تصویری را از جیبش بیرون کشید: هیچ کدوم از مهاجمها شبیه این مرد بود؟
جرجی با وحشت به مرد بور نگاه کرد: لعنت بهش خودش بود همین یارو بود...
خب خب خب
یه هفته تموم شد
اولین چیزی که این تمرین داشت این بود که ما میتونیم با شخصیتها و حوادث هر طور که بخوایم بازی کنیم.میتونیم داستان رو از زاویه های مختلفی ببینیم و بنویسیم.
حالا وارد تمرین دوم میشیم:
برای ده روز آینده:
2. از مجله یا روزنامه یا ترجیحا اینترنت عکسی انتخاب کنید. عکسی که مال دو نفر یا بیشتر باشد، بهتر است. چه ماجرایی این آدمها را تا این لحظه کشانده است؟ بعد از این چه اتفاقی میافتد؟ برای گذشته و آینده هر کدامشان سه حدس مختلف بزنید. یکی را انتخاب کنید و صحنهای از آن ماجرا بنویسید و کل ماجرا را تلمیحی در آن بگنجانید. عکس یادتون نره
خب خب خب
یه هفته تموم شد
اولین چیزی که این تمرین داشت این بود که ما میتونیم با شخصیتها و حوادث هر طور که بخوایم بازی کنیم.میتونیم داستان رو از زاویه های مختلفی ببینیم و بنویسیم.حالا وارد تمرین دوم میشیم:
برای ده روز آینده:
2. از مجله یا روزنامه یا ترجیحا اینترنت عکسی انتخاب کنید. عکسی که مال دو نفر یا بیشتر باشد، بهتر است. چه ماجرایی این آدمها را تا این لحظه کشانده است؟ بعد از این چه اتفاقی میافتد؟ برای گذشته و آینده هر کدامشان سه حدس مختلف بزنید. یکی را انتخاب کنید و صحنهای از آن ماجرا بنویسید و کل ماجرا را تلمیحی در آن بگنجانید. عکس یادتون نره
استاد در مورد نوشته هاي قبلي ما نظر نميدي؟
فكر كنم يك عكس ثابت باشه بهتره،اگه ميشه خودت يه عكس انتخابي بزار همه در اين مورد بنويسيم،ببينيم چي به ذهنمون ميرسه. جالب ميشه
استاد در مورد نوشته هاي قبلي ما نظر نميدي؟
فكر كنم يك عكس ثابت باشه بهتره،اگه ميشه خودت يه عكس انتخابي بزار همه در اين مورد بنويسيم،ببينيم چي به ذهنمون ميرسه. جالب ميشه
حسین!!! واقعا فکر کردی من در حد نظر دادنم؟
یکی باید بیاد ایراد خودمو بگیره
ما قراره تمرین کنیم همه مون حالا اگر موردی هم برای گفتن به نظرمون رسید درباره کار هم میگیم و خب مدلهای تجربه ی متفاوت یه جور ایجاد تمرکز و تجربه کنه.
درباره عکس
اگه یه عکس رو بزاریم و بخوایم هرکدوم سه تا داستان دربارش بنویسیم که دیگه وحشتناک تکراری میشه عمدا گفتم انتخابی باشه
شما حتی میتونید از انیمیشنها هم استفاده کنید
حسین!!! واقعا فکر کردی من در حد نظر دادنم؟
یکی باید بیاد ایراد خودمو بگیره
ما قراره تمرین کنیم همه مون حالا اگر موردی هم برای گفتن به نظرمون رسید درباره کار هم میگیم و خب مدلهای تجربه ی متفاوت یه جور ایجاد تمرکز و تجربه کنه.
درباره عکس
اگه یه عکس رو بزاریم و بخوایم هرکدوم سه تا داستان دربارش بنویسیم که دیگه وحشتناک تکراری میشه عمدا گفتم انتخابی باشه
شما حتی میتونید از انیمیشنها هم استفاده کنید
بله استاد، همچين فكر كرديم :wh1:
خب لذتش به همينه، ببينيم وقتي من به يك عكس نگاه مي كنم چه ايده اي به ذهنم ميرسه و وقتي شما و بقيه نگاه مي كنيد چه ايده اي پيدا مي كنيد و چطور پرداختش مي كنيد و مي نويسيد،:wh1:اينطوري ميتوانم ذهنم را تقويت كنم و بگم ااا اينم ميشدا . البته من اينجا شاگردي بيش نيستم و درس پس ميدم استاد.:wh1:
خب هر دو رو میتونیم انجام بدیم.
یعنی یک عکس سمیه قرار میده و ما درموردش مینویسیم. حالا تعدادش رو دیگه خودتون بگین.
یه عکس هم خودمون پیدا می کنیم و مینویسیم.
میشه هم توی دو تمرین جدا انجامش داد. یعنی الان مثلا حرف سمیه بانو و تمرین بعدی هم نظر حسین خان.
اخه هر دو مورد جالب و مفید بنظر میان
@ proti *HoSsEiN*
بله استاد، همچين فكر كرديم :wh1:
خب لذتش به همينه، ببينيم وقتي من به يك عكس نگاه مي كنم چه ايده اي به ذهنم ميرسه و وقتي شما و بقيه نگاه مي كنيد چه ايده اي پيدا مي كنيد و چطور پرداختش مي كنيد و مي نويسيد،:wh1:اينطوري ميتوانم ذهنم را تقويت كنم و بگم ااا اينم ميشدا . البته من اينجا شاگردي بيش نيستم و درس پس ميدم استاد.:wh1:
هدف هم از اىن تاپىک مقاىسه کارامونه درست مىگى استاد
خب پرفسو حسىن عکس پىشنهاد بده چىزى دارى پىشنهاد بدى ىا سرچ کنم تو نت
هدف هم از اىن تاپىک مقاىسه کارامونه درست مىگى استادخب پرفسو حسىن عکس پىشنهاد بده چىزى دارى پىشنهاد بدى ىا سرچ کنم تو نت
عكس كه زياد دارم ولي زياد سليقه ندارم بعدش خودم بزارم يه چيزي ميزارم براي خودم راحت باشه،پس بي زحمت ، زحمتشو بكش استاد.
ایده اول : ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست. ( ناهمتا | جلد اول )
مرگ تا حالا بازگو نشده است. تنها کورسوی امید پرسیدن از مرده هاست. که این فکر کاملا احمقانه است.
اما... روزی بازگو خواهد شد. چراکه اکنون یک بازمانده از مرگ وجود دارد. پسری به نام ال ...
ال در هنگام مرگ، خود را تلپورت کرد. اما با این کار اشتباه بزرگی مرتکب شد. زیرا نیمی از روح خود در دستان مرگ گرفتار است.
او دیگر یک فرد زدنه به حساب نمی آید. بنابراین هیچ کس او را نمی بیند. همه فکر می کنند که او دیگر نیست ...
ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست .
اکنون او باید روح خود را با معامله ای بزرگ از چنگ مرگ رها سازد. آیا موفق می شود ... ؟
ایده اول : ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست. ( ناهمتا | جلد اول )
مرگ تا حالا بازگو نشده است. تنها کورسوی امید پرسیدن از مرده هاست. که این فکر کاملا احمقانه است.
اما... روزی بازگو خواهد شد. چراکه اکنون یک بازمانده از مرگ وجود دارد. پسری به نام ال ...
ال در هنگام مرگ، خود را تلپورت کرد. اما با این کار اشتباه بزرگی مرتکب شد. زیرا نیمی از روح خود در دستان مرگ گرفتار است.
او دیگر یک فرد زدنه به حساب نمی آید. بنابراین هیچ کس او را نمی بیند. همه فکر می کنند که او دیگر نیست ...
ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست .
اکنون او باید روح خود را با معامله ای بزرگ از چنگ مرگ رها سازد. آیا موفق می شود ... ؟اصلا خودم باورم نمی شد که چنین ایده ای از آب در بیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو رو خدا نظر بدین!:103:
@proti@*HoSsEiN* @admin @bookbl @Lord.Morteza
خیلی خیلی خوشم اومد
استفاده از یه جمله برای یک ایده سازی خیلی ناب
یعنی از همین چهار خط میتونی یه کتاب بنویسی ها:دی
از نظر من ایدش باید بیشتر باشه
ایدش کوچیکه
و چون محدود کردی طرفو یه دنیای دیگه باید بسازی
اون حس هیجان انگیزو منتقل نمیکنه
ببین میتونی یه جمله ی بهتر پیدا کنی یا نه
بازگو شدن مرگ برای انسانها جذابه
موفق باشی :41:
به نظرم از یه متن چند خطی نباید همچین انتظاری داشته باشی همین که بتونه از یک جمله یک ایده متفاوت در بیاره خیلی خوب هستش
ایده اول : ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست. ( ناهمتا | جلد اول )
مرگ تا حالا بازگو نشده است. تنها کورسوی امید پرسیدن از مرده هاست. که این فکر کاملا احمقانه است.
اما... روزی بازگو خواهد شد. چراکه اکنون یک بازمانده از مرگ وجود دارد. پسری به نام ال ...
ال در هنگام مرگ، خود را تلپورت کرد. اما با این کار اشتباه بزرگی مرتکب شد. زیرا نیمی از روح خود در دستان مرگ گرفتار است.
او دیگر یک فرد زدنه به حساب نمی آید. بنابراین هیچ کس او را نمی بیند. همه فکر می کنند که او دیگر نیست ...
ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست .
اکنون او باید روح خود را با معامله ای بزرگ از چنگ مرگ رها سازد. آیا موفق می شود ... ؟اصلا خودم باورم نمی شد که چنین ایده ای از آب در بیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو رو خدا نظر بدین!:103:
@proti@*HoSsEiN* @admin @bookbl @Lord.Morteza
خیلی خوب بود نادر افرین اصلا توقع نداشتم
هم ایده خوب بود هم توی چهار خط خیلی خوب بیان کردی
ایده اول : ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست. ( ناهمتا | جلد اول )
مرگ تا حالا بازگو نشده است. تنها کورسوی امید پرسیدن از مرده هاست. که این فکر کاملا احمقانه است.
اما... روزی بازگو خواهد شد. چراکه اکنون یک بازمانده از مرگ وجود دارد. پسری به نام ال ...
ال در هنگام مرگ، خود را تلپورت کرد. اما با این کار اشتباه بزرگی مرتکب شد. زیرا نیمی از روح خود در دستان مرگ گرفتار است.
او دیگر یک فرد زدنه به حساب نمی آید. بنابراین هیچ کس او را نمی بیند. همه فکر می کنند که او دیگر نیست ...
ال آنجا نیست ... او هیچ جا نیست .
اکنون او باید روح خود را با معامله ای بزرگ از چنگ مرگ رها سازد. آیا موفق می شود ... ؟اصلا خودم باورم نمی شد که چنین ایده ای از آب در بیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو رو خدا نظر بدین!:103:
@proti@*HoSsEiN* @admin @bookbl @Lord.Morteza
خیلی عالیه. از یه جمله همچین چیز خفنی دراومد :دی ولی برای اینکه قابل نوشتن بشه باید خیـــــــــــــلی بیشتر روش کار کنی.
به نظرم از یه متن چند خطی نباید همچین انتظاری داشته باشی همین که بتونه از یک جمله یک ایده متفاوت در بیاره خیلی خوب هستش
میدونم پروتی جان
همه چیش نسبت به چند خط بودنش عالیه
فقط اون جمله ای که قرمز کرده
ال انجا نیست ... او هیچ جا نیست ...
این جمله به نوعی نشانه ی کتابش به حساب میاد
اگر این جمله اون حس جذابیت رو انتقال نده
به نظر من رو کل اثر تاثیر میزاره
همه چیش خوبه فقط این جملش رو بهتر کن
حتی اگه شد تبدیل به دو جملش کنی هم مهم نیست ولی خیلی تاثیر میزاره اگه
بهتر از این باشه