به نام خدا
راستش این موضوع چند وقتیه تو ذهنمه و میخوام با شما دوستان به اشتراک بگذارم.
صرف نظر از دین.
ما با دیدن فلسفه و تعقل در میابیم که خدا وجود دارد و انکارش از بنیان غلطه.
ولی یک موضوع،در داستان های فانتزی خدا کجاست؟
مثلا من نقدی که بر فیلم ترنسفورمز سه شد که از شبکه ی نمایش نقدش پخش شد.
مفهوم حرفشون این بود این داستان خدا ندارد.موجودات گویی کافیند.
آیا این تفکر(که از نظر من انسان گرایانه است)درست است یا نه؟
و اگر درست بود،چطور میتونیم در داستانمون جدا از مذهب و دین خدا رو بیاریم.
خب به نظرم شما اینجا دارین اشتباه می کنین. البته حرفی که شما زدی، تقریبا با حرف آتوسا جان متفاوت بود. اصلا خود نویسنده موضوع، توی پست اصلی گفت که خارج از دین. اصلا یک بحث دینی نیست. شما به دین ربطش دادی. خب این جا جای اعتراض مشکلات دینی خو نیست. اینجا داشتیم می گفتیم که جدای از دین، خدا رو چطور وارد داستان کنیم؟ آیا میشه که وارد داستان بشه؟ آیا خوبه؟ و خب این بود دیگه.
ببخشید جناب، خیلیا اومدن گفتن "جادو کفره"... بعد این دینی نیست همین حرفی که من زدم دینیه؟!
ببخشید جناب، خیلیا اومدن گفتن "جادو کفره"... بعد این دینی نیست همین حرفی که من زدم دینیه؟!
ای وای. چه جالب. من که نگفتم که بقیه دارن درست میگن، گفتم؟
هر چند توی دین اسلام و نسبتا دیگر ادیان، دارن این رو درست میگن. اما این رو توی نظرات خوندم و واقعا قبولشم دارم. یادم نیست کدوم یکی از دوستان بودن اما واقعا حرفشون رو قبلو دارم و دوست داشتم. گفتن که این جادویی که ما توی داستان هامون ازش استفاده می کنیم با اون جادویی که توی ادیان استفاده شده ازش و گفته شده که حرامه، متفاوته
اگر که بهت برخورد ببخشید.
اصلا یک بحث دینی نیست. شما به دین ربطش دادی
به هر حال تعداد زیادی خداباور هستن. شاید کم نظیر باشه که خدا رو «بیشتر از یک یاداوری ساده» وارد داستان فانتزی کنی طوری که براشون حساسیت برانگیز نباشه.
گفتن که این جادویی که ما توی داستان هامون ازش استفاده می کنیم با اون جادویی که توی ادیان استفاده شده ازش و گفته شده که حرامه، متفاوته
این نظر شخصیم بود، یوقت نگید فتوا داد :17: شایدم قرار دادن حتی این نوع جادو از نظر اسلام مشکل داشته باشه.
در کل چون اسم جادو روش هست باید برای افراد کم سن اطلاع رسانی بشه. یوقت بچه از عشق هری پاتر نره خودشو بدبخت کنه:65:
اما حق ندارن کاراکتری قرار بدن که خالق و یاداور و جایگزین خدای دنیای واقعی باشه «اگر» افراد خدا باور احساس کنن به مقدس ترینِ مقدساتشون توهین شده.
اگر هم میتونن خدا رو جوری وارد داستان کنن که برای مردم با ادیان مختلف حساسیت برانگیز نباشه… دستشون درد نکنه. (به نظر من سخته)
اگر نه که همون بهتر کلا اسمی از خدا آورده نشه یا فقط در حد یاداوری باشه. (مثل سفیر کبیر)
دوستان عزیز من
شاید بهتر باشد این داستان را جور دیگر بگویم.من شخصا برای این این تاپیک را زدم(یا حداقل قسمتی از نیتم بوده یا شایدم نیتم نبوده)که یک جورایی بحث انسان گرایی مفرط(نه اومانیسم) در بخری آثار بررسی شود.(و البته موضوع یا موضوعات دیگری هم بودند)
ببینید حرف من اینه،
انسان گرایی مفرط نباشد.انسان خدا نباشد(نمیتواند باشد)،انسان تمام دنیا نباشد.من بحثم اینه.
برای همین اسم این تاپیک را تغییر دادم.
حالا یک سوال دیگر مطرح میشود:
اگر داستان ربطی به خدا نداشه باشد یا اصلا نه،ما از فاکتور خدا در داستان هایمان استفاده نکنیم.
انسان گرایی اش(تکرار میکنم روی بحث من با اومانیسم نیست) چه حد باشد؟
دوستان عزیز من
شاید بهتر باشد این داستان را جور دیگر بگویم.من شخصا برای این این تاپیک را زدم(یا حداقل قسمتی از نیتم بوده یا شایدم نیتم نبوده)که یک جورایی بحث انسان گرایی مفرط(نه اومانیسم) در بخری آثار بررسی شود.(و البته موضوع یا موضوعات دیگری هم بودند)
ببینید حرف من اینه،
انسان گرایی مفرط نباشد.انسان خدا نباشد(نمیتواند باشد)،انسان تمام دنیا نباشد.من بحثم اینه.
برای همین اسم این تاپیک را تغییر دادم.
حالا یک سوال دیگر مطرح میشود:
اگر داستان ربطی به خدا نداشه باشد یا اصلا نه،ما از فاکتور خدا در داستان هایمان استفاده نکنیم.
انسان گرایی اش(تکرار میکنم روی بحث من با اومانیسم نیست) چه حد باشد؟
بی حد
امیر جان شما همش با افکارت داری در باره محوریت یه داستان تصمیم میگیری: خدا باشه یا نباشه. انسان گرایی باشه یا نباشه
دوست من افکار شما به این دنیا مربوطه در صورتی که تمام اتفاقات توی کتاب مربوط به دنیای خودشه
چرا یه انسان نتونه توی داستان خدا بشه؟ اصلا قراره تصور ما و ادمای توی داستان درباره خدا یکی باشه؟
بی حد
امیر جان شما همش با افکارت داری در باره محوریت یه داستان تصمیم میگیری: خدا باشه یا نباشه. انسان گرایی باشه یا نباشه
دوست من افکار شما به این دنیا مربوطه در صورتی که تمام اتفاقات توی کتاب مربوط به دنیای خودشه
چرا یه انسان نتونه توی داستان خدا بشه؟ اصلا قراره تصور ما و ادمای توی داستان درباره خدا یکی باشه؟
اول بگم که دوست عزیز مممنونم از نظر خوبت
و یک چیزی نظر شما فوقالعاده محترم است و فوقالعاده با ارزش.
و اینکه من در پست زیر ننمیخوام ازوغ فلسفی بزنم که حالیمه و انیا.میتونم بگم که بنده هیچی حالیم نیست در مورد فلسفه.
ببینید خداوند بودن یکسری شرایط دارد که اگردر فلسفه وارد باشید احتمالا میدونید.
البته همونطور که میدونید خداوند علت العلل است(علت همه ی علت ها)و خودش علتی ندارد.یا ساده تر بگم،آفریده نشده است.
در حالی که انسان آفریده شده است.
علت العلل جسم ندارد و بر اساس برداشت های من مادی نیست.بلکه حضورش معنوی(شاید اسمش متافیزیک باشه،نمیدونم) است.
ببینید این چیزایی که میگم بر اساس اطلاعات خودم عقلانی هستند.یعنی با عقل اثبات شده اند.عقل که در داستان خارج آن فرق نمیکند از نظر من.
در نتیجه وقتی در داستان عقل باشد یعنی خدا هم باشد.
و البته ببینید از نظر من وجود خدایان در داستان اشکالی ندارد.خوب داستان است.
البته ببینید این حرف شما که اونجا یه دنیای دیگر هست درست.ولی آیا انسان گرایی مفرط در ان دنیا خوب است؟
من نظری فعلا نمیگویم و فقط دو چیز تکمیلی در سوالم میگویم:
1-ببینید انسان گرایی در داستان هایی که مثلا محتوای اصلیشان اعتماد به نفس و اتکا به خود میباشد به نظرم اشکال ندارد و لازم است.
2-امیدوارم این بحث در دوستی ما حفره ای ایجاد نکند
اول بگم که دوست عزیز مممنونم از نظر خوبت
و یک چیزی نظر شما فوقالعاده محترم است و فوقالعاده با ارزش.
و اینکه من در پست زیر ننمیخوام ازوغ فلسفی بزنم که حالیمه و انیا.میتونم بگم که بنده هیچی حالیم نیست در مورد فلسفه.
ببینید خداوند بودن یکسری شرایط دارد که اگردر فلسفه وارد باشید احتمالا میدونید.
البته همونطور که میدونید خداوند علت العلل است(علت همه ی علت ها)و خودش علتی ندارد.یا ساده تر بگم،آفریده نشده است.
در حالی که انسان آفریده شده است.
علت العلل جسم ندارد و بر اساس برداشت های من مادی نیست.بلکه حضورش معنوی(شاید اسمش متافیزیک باشه،نمیدونم) است.
ببینید این چیزایی که میگم بر اساس اطلاعات خودم عقلانی هستند.یعنی با عقل اثبات شده اند.عقل که در داستان خارج آن فرق نمیکند از نظر من.
در نتیجه وقتی در داستان عقل باشد یعنی خدا هم باشد.
و البته ببینید از نظر من وجود خدایان در داستان اشکالی ندارد.خوب داستان است.
البته ببینید این حرف شما که اونجا یه دنیای دیگر هست درست.ولی آیا انسان گرایی مفرط در ان دنیا خوب است؟
من نظری فعلا نمیگویم و فقط دو چیز تکمیلی در سوالم میگویم:
1-ببینید انسان گرایی در داستان هایی که مثلا محتوای اصلیشان اعتماد به نفس و اتکا به خود میباشد به نظرم اشکال ندارد و لازم است.
2-امیدوارم این بحث در دوستی ما حفره ای ایجاد نکند
اینا درسته ولی توی یه داستان فانتزی نویسنده میتونه کاری کنه که کل فلسفه رو در مورد اون داستان از یاد ببری
یه مثال میزنم
بازی «خدای جنگ» که درباره خدایان یونانی هست و کسی که خیلی قویه از یه انسان عادی میشه خدای جنگ و بعد تمامی خدایان دیگر رو میکشه
خب توی این داستان کسی که اونو نوشته ماهارو قانع میکنه که خدای واحدی نیست بلکه خدایانی وجود دارند و یه انسان میتونه نه تنها یک خدا بشه بلکه همه ی خدایان دیگر رو هم نابود کنه
حرف من اینه: بستگی به داستان داره. یه نویسنده میتونه هرکاری که میخواد بکنه و اگه دست به قلمش خوب باشه کاری میکنه ما اونو قبولش کنیم
البته تمام این حرف هایی که میزنم در مورد داستان های فانتزیه و گرنه توی داستان های عادی و اینا نمیشه اینکارو کرد
امیر جان داریم بحث میکنیم نه دعوا. دوست؟:دی
اینا درسته ولی توی یه داستان فانتزی نویسنده میتونه کاری کنه که کل فلسفه رو در مورد اون داستان از یاد ببری
یه مثال میزنم
بازی «خدای جنگ» که درباره خدایان یونانی هست و کسی که خیلی قویه از یه انسان عادی میشه خدای جنگ و بعد تمامی خدایان دیگر رو میکشه
خب توی این داستان کسی که اونو نوشته ماهارو قانع میکنه که خدای واحدی نیست بلکه خدایانی وجود دارند و یه انسان میتونه نه تنها یک خدا بشه بلکه همه ی خدایان دیگر رو هم نابود کنه
حرف من اینه: بستگی به داستان داره. یه نویسنده میتونه هرکاری که میخواد بکنه و اگه دست به قلمش خوب باشه کاری میکنه ما اونو قبولش کنیم
البته تمام این حرف هایی که میزنم در مورد داستان های فانتزیه و گرنه توی داستان های عادی و اینا نمیشه اینکارو کرد
امیر جان داریم بحث میکنیم نه دعوا. دوست؟:دی
سینا خدای جنگ و دست نوشته های هست که خارج از ایران نوشته شده ! الان درست یادم نیست کجا نوشته شده !:29:
ولی تو ایران هنوز جا نیفتاده چند خدا بودن تو داستان ها و این رو کفر می دونند ! :17:
پس نمیشه زیاد به این قضیه اعتنا کرد .:39:
سینا خدای جنگ و دست نوشته های هست که خارج از ایران نوشته شده ! الان درست یادم نیست کجا نوشته شده !:29:
ولی تو ایران هنوز جا نیفتاده چند خدا بودن تو داستان ها و این رو کفر می دونند ! :17:
پس نمیشه زیاد به این قضیه اعتنا کرد .:39:
میلاد جان بحث سر داستانای فانتزیه
نه ملیتی
میلاد جان بحث سر داستانای فانتزیه
نه ملیتی
خب از همین داستان ها شروع میشه بعد نویسنده رو مرتد می خونن بعدشم اعدام ! پس بهتره بحث نشه در این مورد ها بهترین حالت هستش.
یکم منطق هم خوبه ! ما جایی می نویسیم که چند خدا بودن غیر منطقی هستش پس بهتره اصلا نوشته نشه ! چه فانتزی چه تاریخی و چه حماسی .
خیلی ها با این سبک داستان ها بی دین شدن ........ همه چیز شوخی شوخی جدی میشه ! این رو هیچ وقت فراموش نکن .
خب از همین داستان ها شروع میشه بعد نویسنده رو مرتد می خونن بعدشم اعدام ! پس بهتره بحث نشه در این مورد ها بهترین حالت هستش.
یکم منطق هم خوبه ! ما جایی می نویسیم که چند خدا بودن غیر منطقی هستش پس بهتره اصلا نوشته نشه ! چه فانتزی چه تاریخی و چه حماسی .
خیلی ها با این سبک داستان ها بی دین شدن ........ همه چیز شوخی شوخی جدی میشه ! این رو هیچ وقت فراموش نکن .
کسی که با خوندن یه داستان یونانی و خدایانی بخواد مرتد بشه
در هر صورتی میشه
کسیم مه اعتقاد داشته باشه مرتد نمیشه
کسی که با خوندن یه داستان یونانی و خدایانی بخواد مرتد بشه
در هر صورتی میشه
کسیم مه اعتقاد داشته باشه مرتد نمیشه
خب کجا بودیم .....
من گفتم نویسنده مرتد میشه نه خواننده !
کل مطالب دوستان به این خلاصه میشه (خب هر کسی عقیده ای داره هر طور دوست داره می نویسه و هیچ کس هم جلو دارش نیست )
خب کجا بودیم .....
من گفتم نویسنده مرتد میشه نه خواننده !
کل مطالب دوستان به این خلاصه میشه (خب هر کسی عقیده ای داره هر طور دوست داره می نویسه و هیچ کس هم جلو دارش نیست )
درسته و به نظر منم به عقیده بر میگرده هرچند که هیچوقت نویسنده یه داستان رو نمیتونم مرتد بخونم مگه اینکه عقایدو تحمیل کنه که اونم از نوع داستانی بیرون میاد
درسته و به نظر منم به عقیده بر میگرده هرچند که هیچوقت نویسنده یه داستان رو نمیتونم مرتد بخونم مگه اینکه عقایدو تحمیل کنه که اونم از نوع داستانی بیرون میاد
کی گفته آنتوان لاوی رو می شناسی ؟ بزرگترین شیطان پرست! یکی از کتاب های معروفش که مال مراسم ها هست داستانی نوشته و فلسفه ای . خب این هم یک روش داستان نویسی هستش دیگه ! و کفر آمیز .....
متنش
من در کاواره ای بودم و در آنجا کار می کردم مردی را دیدم که اصلا باورم نمی شد انجا ببینش ! او پدر کلیسا بود اما در کاواره چی کار می کرد ؟ دو روز بعد به کلیسا رفتم او را در کلیسا در حال توبه کردن دیدم ! به من گفت من شب های یک شنبه در کاواره ها هستم و دوشنبه ها توبه میکنم ! خندیدم وگفتم این چه دینست ؟ خدا را هم دور میزنی ؟پدر بعد از مدتی دین مسیحیت را رها کرد و به اسرائیل رفت . و یهودی شد .
من پاپ سیاه همین جا اعلام میکنم که پدران مسیحی خدایی را قبول ندارند و فقط در حال سود جویی هستند....
این هم یک متن بود که به سختی ترجمش کردم چون چند زبانه نوشته بود حالت رمزی . ( البته باکلی سانسور ) خیلی هم داستان بود چون اصلا انتوان لاوی یهودی بوده و کلیسا مسیحیا نمیرفته ! البته تا چهل سالگی بعد دیگه مرتد شده شدید .......... مرده ولی خدا نگذره ازش .:102:
با همین روش هزاران نفر رو خر کرده . که به شیطان پرستی رو آوردن !
کی گفته آنتوان لاوی رو می شناسی ؟ بزرگترین شیطان پرست! یکی از کتاب های معروفش که مال مراسم ها هست داستانی نوشته و فلسفه ای . خب این هم یک روش داستان نویسی هستش دیگه ! و کفر آمیز .....
متنش
من در کاواره ای بودم و در آنجا کار می کردم مردی را دیدم که اصلا باورم نمی شد انجا ببینش ! او پدر کلیسا بود اما در کاواره چی کار می کرد ؟ دو روز بعد به کلیسا رفتم او را در کلیسا در حال توبه کردن دیدم ! به من گفت من شب های یک شنبه در کاواره ها هستم و دوشنبه ها توبه میکنم ! خندیدم وگفتم این چه دینست ؟ خدا را هم دور میزنی ؟پدر بعد از مدتی دین مسیحیت را رها کرد و به اسرائیل رفت . و یهودی شد .
من پاپ سیاه همین جا اعلام میکنم که پدران مسیحی خدایی را قبول ندارند و فقط در حال سود جویی هستند....این هم یک متن بود که به سختی ترجمش کردم چون چند زبانه نوشته بود حالت رمزی . ( البته باکلی سانسور ) خیلی هم داستان بود چون اصلا انتوان لاوی یهودی بوده و کلیسا مسیحیا نمیرفته !
با همین روش هزاران نفر رو خر کرده . که به شیطان پرستی رو آوردن !
گفتم که میلاد جان
وقتی نویسنده عقایدو تحمیل کنه کتاب از حالت داستانی خارج میشه
این تحمیله و بازی با عقاید مردم. این جور کتابا اگه داستانم باشم نمیشه داستان حسابش کرد فقط نوع بیان داستانی داره