بچه ها پاشین بیاین اینجا نظرتونو در مورد جادو وجادوگری بگین
اینم یه متن در مورد جادو در ایران باستان:
جادوان
به روایت اوستا، پس از آنکه اهورهمزدا یازدهمین سرزمین نیک، هیلمَند، را آفرید، اهریمن در مقابل آن جادوان را آفرید. منظور از جادوان در اینجا و در بسیاری دیگر از بخشهای اوستا و متون پهلوی گروهی از ارواح پلید اهریمنی است. در تأیید این نکته میتوان به بندهشن استناد کرد که دیوان و دروجان و جادوان و مازَنیان را ارواح دیوی خوانده، و بر ضد ارواح ایزدی، یعنی ایزدان و بَغان و اَمشاسپندان، معرفی کرده است.
در اوستا و دیگر متون زردشتی، نام جادوان غالباً در کنار نام پریان، دیوان و دیگر موجودات اهریمنی آمده و نابودی و شکست و نفرین آنان آرزو شده است.
در جایجای اوستا به چیرگی ایزدان بر جادوان اشاره شده است. در تیر یشت، تیشتَر به عنوان رَد (سرور) و نگاهبانِ همه ستارگان ستوده شده و بدین نکته اشاره شده است که اهریمن و دیگر موجودات اهریمنی، از جمله جادوان، نمیتوانند آسیبی بدو رسانند. ایزد بهرام نیز خود را درهمشکننده ستیهندگیِ همه جادوان خوانده است. در جایی دیگر، بهرام به عنوان ایزدی ستوده شده که ردههای رزم جادوان را از هم میپاشد، میدرد، به تنگنا میافکند و پریشان میکند. نیز به گزارش آبان یشت، ایزدبانو اَناهیتا سوار بر ۴ اسبسفید بر دشمنـیِ همه دشمنـان ــ که جادوان نیز در میانشان هستند ــ چیره میشود.
تعریف جادوگری
کتاب ششم دینکرد جادوگری را چنین تعریف کرده است: «برخورداری از خوی پنهان و خویشتن را جدا از آنچه هست نمودن». در همین کتاب، جادوگری از امیالی دانسته شده که درگوهر همه مردم نهفته است و تنها با دینداری و همنشینی با نیکان میتوان آن را مهار کرد. به گزارش کتاب سوم دینکرد۳، جادوگری یکی از ۵ عامل اهریمنی در درون انسان است که اساسش بدچشمی (شورچشمی، چشمزخم ، رشک و حسد ) و راه غلبه بر آن افزایشِ نیکچشمی (خیرخواهی) است. این نکته با آن بخش از داستان زندگی زردشت مطابقت دارد که زردشت و یک جادوگر، دیرزمانی به انتقامْ یکدیگر را نگریستند و سرشت ایزدی زردشت بر جادوگری آن جادوگر چیره شد.
تظاهر به دینداری
از اوستا میتوان دریافت که برخی از جادوگران در میان مزداپرستان میزیستند و تظاهر به دینداری میکردند، چرا که یکی از درخواستهای مزداپرستان از ایزدان این است که کسی که در میان آنان خود را مزداپرست میخواند، اما با جادو جهان راستی را ویران میکند، بدانها نمایانده شود. نیز بر پایه روایات سنتی زردشتی، دهمین زمین در میان پلیدترین زمینها، زمینی است که «جادویی بر آن کنند».
← دین اهریمن
ایرانیان جادوگری را دین اهریمن میدانستند و بدین سبب، از گناهان بسیار بزرگ به شمار میآوردند، به گونهای که در روایت پهلوی نام چند گناه مرگارزان (مستوجبِ مرگ ) آمده که نخستینِ آنها آدمکشی و دومین آنها جادوگری آموختن است. نیز در متن پهلوی مینوی خرد، در پاسخ به این پرسش که کدام گناه گرانتر است، نام ۳۰ گناه آمده، که چهاردهمینِ آنها جادوگری است. در متن فارسی زردشتی صد در بندهش۲ نیز آموزش جادوگری از بدترین گناهانِ مرگارزان به شمار آمده (درِ ۳۷) و جادوگران و جادوآموزان دوزخی خوانده شدهاند (درِ ۹۰).
دوری از جادوگران و تبرّی جستن از آنان از وظایف زردشتیان بود. در یسن ۱۲ که نوعی اقرارنامه زردشتی است، فرد دیندارِ زردشتی، از دیوان و دیوپرستان و جادوگران و جادوپرستان و از اندیشهها و گفتارها و کردارهای آنان تبرّی میجوید.
جادوگری از جمله صفاتی است که در اوستا به زنِ روسپی نسبت داده شده است. در متون پهلوی نیز یکی از نشانههای جِه (زن روسپی)، جادوگری یا گفتار جادویی دانسته شده است. به روایت متن فارسی زردشتی صد در نثر، کیفر زنی که با مرد بیگانه بخوابد، برابر با همه جادوان و گناهکاران است (درِ ۶۷) به نظر میرسد که اصطلاح «جادوگر» برای ناسزا گفتن به دیگران نیز به کار میرفته است، چرا که به گزارش کارنامه اردشیر بابکان، پس از آنکه اردشیر از سوء قصدِ زنی که میخواست با خوراندن زهر او را از پای درآورد، جانسالم به در برد، آن زن را «زنک روسپی جادوگرِ دروندزاده زیانکار» خطاب کرد و فرمان به قتلش داد. نیز نویسنده شکندگُمانیگوِزار، کیش مانی را به تحقیرْ «جادوگری» خوانده است.
وظایف جادوگران
از جمله کارهای دیوان آن است که با جادوگری به ایرانحمله کنند و بدان آسیب رسانند. دینکرد یکی از ۶ راه نبرد را توسل به جادو دانسته است. یکی از راههای کشتن، توسل به جادو بوده، چرا که در اوستا یکی از انواع کشتهها «کشته جادو» است، یعنی کسی که با جادو کشته شده است.
از جمله وظایف جادوان، عذاب دادنِ دوزخیان در دوزخ است. در آنجا، ۹۹۹‘۹۹ دیو و دروج و پری و جادو در مخالفت با سپهر و اختران به سر میبرند و از همین رو ست که برای بازداشتنِ آنان، ستاره هفت اورنگ (دبّ اکبر) با ۹۹۹‘۹۹ فرَوَهر مقدسان بر در و گذر دوزخ گمارده شده است. بندهشن نیز جادوان و پریان و اباختران (سیارگان) را بر ضد اختران (ستارگان) معرفی کرده است.
دیوان و جادوان هر سال ۳ بار هنگامی که ایزد تیشتر باران بر زمین میباراند با او به کارزار برمیخیزند و در صورت پیروزی موقت، باران را تکهتکه میبارانند تا به زیان آفریدگان باشد.
برخی از جادوگران با کارهای عجیب به درمان بیماران نیز میپرداختند. برای مثال پس ازآنکه پوروشَسپ، پدر زردشت، برای درمان بیماری پسرش ــ که گمان میکرد دیوانه شده است ــ به جادوگری مراجعه کرد، جادوگر جامی گرفت و در آن ادرار کرد و گفت پسرت این را بخورد تا خوب شود. یکی از زبردستترین جادوپزشکان ستَرَگ نام داشت.
راههای مقابله با جادوگرا
در هرمزد یشت، زردشت از اهورهمزدا اسم اعظمش را میپرسد تا بتواند بدان وسیله بر جادوان چیره شود و اهورهمزدا بدان منظور مجموعهای از نامهای خود را بدو میآموزد.
← دعا و توسل
دعا و توسل به امشاسپندان و ایزد رَشن از جمله کارهایی است که دینداران را از جادوگران رهایی میبخشد. در جایی، ایزد اَندَروای به زردشت میگوید که اگر او را بستاید، مانثرهای (وِردی) را بدو خواهد آموخت که جادو و جادوگر نتوانند بر او چیره شوند. تَهمورث نیز از کسانی دانسته شده است که به درگاه ایزد اندروای دعا کرد تا بر همه جادوان پیروز شود. شاید به همین علت بود که تهمورث با همراهی فر کیانی بر هفت کشور شهریاری کرد و بر جادوان چیره شد. از
← ایزد هوم
دیگر ایزدانی که برای در هم شکستن ستیزه بدخواهان، از جمله ستیزه جادوگران، فراخوانده میشود، ایزد هوم است. برای پایداری در برابر جادوگران، ستایشخورشید و ستایشِ هفتورنگ نیز توصیه شده است. به علاوه، در یسن ۶۵ که در ستایش آب است، یکی از خواستههای فرد زردشتی این است که آب از آنِ جادوگر نباشد و ستیزگی و گزند او به خودش بازگردد.
از سوی دیگر، همه مانثرهها و آیینهای محافظ در برابر دیوان را باید به نوعی مربوط به قلمرو جادو دانست. برای برخی از مانثرهها خاصیت شفابخشی نیز قائل میشدند، به گونهای که یکی از انواع پزشک در اوستا «مانثرهپزشک» (اوستایی: mąθrō. baēšaza-) خوانده شده، و از او با عنوان «پزشکترینِ پزشکان» (بهترین پزشک) یاد شده است.
به روایت خرداد یشت، فرد روحانی میتواند برای نابود کردن دیوان، نام خرداد و دیگر امشاسپندان را در قالب مانثرهای فرا خواند و سپس شیاری بر زمین کشد تا بدان وسیله تن خویش را از دیو پنهان سازد و آن دیو و دیو دروج را در بند سازد و فروکوبد. آنگاه فرد روحانی در ۳ نوبت به ترتیب ۳ شیار، ۶ شیار و ۹ شیار بر زمین میکشد و در هر نوبت به ترتیب ۳ بار، ۶ بار و ۹ بار نام کسی را که میخواهد محافظت شود بر زبان جاری میسازد؛ در واقع، در اینجا با مانثرهای برای نامرئی کردن خود در برابر دیوان مواجه میشویم.
گردیزی نیز روایت میکند که فریدون برای غلبه بر جادوگریهای ضحاک ازخدا و فرشتگان یاری خواست و فرشتگان جادوهای ضحاک را ناکارآمد کردند و فریدون توانست ضحاک را بهاسارت گیرد.
← قربانی کردن
قربانی کردن به درگاه ایزدان از دیگر راههای غلبه بر جادوان است. در آبان یشت، از هوشنگ، جمشید، کیکاووس و کیخسرو به عنوان کسانی نام برده شده است که برای چیرگی بر دشمنان و از آن میان، بر جادوگران، به درگاه ایزدبانو اناهیتا بهترتیب در پای کوه البرز ، در پای کوه هوکَیریه (هُکَر)، در پای کوه اِرِزیفیه و در کرانه دریاچه چَیچَسته (چیچَست)، صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی کردند. شاید به همین علت بود که فَرّ کیانی هوشنگ و جمشید را همراهی کرد، به گونهای که بر هفت کشور شهریاری کردند و بر جادوان چیره شدند. نیز به گزارش هرودت چون خشیارشا، شاهنشاه هخامنشی (سل ۴۸۶-۴۶۵ قم)، در لشکرکشیاش به یونان به رود استرومُن رسید، مغان برای آنکه خشم رودخانه را فرونشانند تا پارسیان بتوانند بهآسانی از روی پلهایی که قبلاً ساخته شده بود گذر کنند، اسبانی سفید را قربانی کردند.
بنابر باورهای زردشتی، از کرده زردشت، جادوان در زیر زمین نهان شوند و دوباره به دوزخ افتند. در زند بهمن یسن، دوره پادشاهی بهرام گور، دورانی دانسته شده است که مینوی رامش پدیدار شد و اهریمن با جادوان دوباره به تاریکی دوزخ تاختند.
← خواندنِ دعاهای مقدس
یکی دیگر از کارهایی که جادوگران را میراند و برمیاندازد، خواندنِ دعاهای مقدسِ یثا اَهو، اَشِم وُهو، ینگه هاتام و دَهمَآفریتی است. در جایی دیگر، دعای آ اَیریما ایشی نیرومندترین مانثره و براندازنده اهریمن و همه جادوگران و پریان معرفی شده است. این در حالی است که به روایت سروش یشت هادُخت، دعای اَهونهوَیریه (یثا اهو) پیروزمندترین سخن است و اهورهمزدا به زردشت میآموزد که بلند خواندنِ این دعا جادوگران را میهراساند و میگریزاند. گردیزی نیز روایت میکند که فریدون جادوهای ضحاک را با افسونهای حقباطل کرد.
به روایت مینوی خرد، اهریمن به زردشت وعده هزار سال سلطنت گیتی را داد به شرطی که از دین برگردد، اما زردشت نپذیرفت و بدو گفت که او را و کالبد دیوان و دروجان و جادوگران و پریان را با هوم و بَرسُم و با دین راستیِ به که آفریدگار بدو آموخته، میشکند و نابود میکند. نیز در بهرام یشت، زردشت از اهورهمزدا میپرسد که اگر از جادوی مردمان آزرده شود، چاره آن چیست و اهورهمزدا در پاسخ میگوید که شهپری از مرغ «وارِغن» (شاهین) را برگیرد و بر بدن خویش بمالد تا بدان طریق بر جادوی دشمن غلبه کند. آنگاه ادامه میدهد که اگر کسی استخوانی یا پری از این پرندهدلیر با خود داشته باشد، در پناه آن خواهد بود و کسی نمیتواند او را بکُشد.
← برافروختن آتش
برافروختن آتش در دفع جادوان بسیار مؤثر است. به روایت وندیداد، زمانی که کسی هیزم خوشبو بر آتش مینهد، در هر سو که باد بوی خوش آتش را میبرد، هزار دیو و دوهزار جادو و پری نابود میشود. نیز بنابر روایت پهلوی، اگر به غیر از نیمه شب آتش بهرام را برافروزند یا در نیمه شب آتش آذران را برافروزند یا در نیمه شب بوی خوش بر آتشِ بهرام نهند، آن آتش هزار دیو و دو هزار جادو و پری را نابود میکند. از جمله کارهایی که به بهدینان توصیه میشود، روشن نگاهداشتن آتش برای ۳ شبانهروز در خانهای است که نوزادی در آن متولد شده است. این آتش کودک را در برابر دیوان و جادوان و پریان محافظت میکند. وظیفه آتش بلندسود زدن و سوختن و شکست دادن جادوان و پریان است.
← ازدواج با نزدیکان
خویدودَه ( ازدواج با نزدیکان) نیز در دفع جادوان مؤثر است. به نوشته روایت پهلوی، در نتیجه خویدوده، بار نخست که مرد با زن نزدیکی میکند، هزار دیو و دو هزار جادوگر و پری، بار دوم دو هزار دیو و چهار هزار جادوگر و پری و بار سوم سه هزار دیو و شش هزار جادوگر و پری نابود میشوند. در جایی دیگر مینویسد که چون خویدوده صورت میپذیرد، ضربه و آسیبی به دیوان میرسد که اگر برای جبران آن مرد و زنی جادوگر هزار چارپای کوچک و بزرگ را به یکباره قربانی و پیشکش دیوان کنند، سودی برای دیوان نخواهد داشت. ثواب خویدوده تا بدانجا ست که به نوشته روایت پهلوی اگر کسی جادوگری کرده یا آموخته باشد، خویدوده او را از دوزخ میرهاند.
زمانی که کسی ناخنش را میگیرد باید افسونی بر آن بخواند؛ چرا که در غیر آن صورت، دیوان و جادوان آن را برمیگیرند و به مانند تیری بر جغد ــ که پرندهای اهورایی است ــ میزنند و او را میکشند. دلیل این امر آن است که پرندگانِ دَد، دشمن جادواناند. در جایی دیگر، خروس و سگ نیز دشمن دیوان و جادوان معرفی شدهاند. خروس از پرندگانی است که با بانگ خویش جادوان را از خانه دور میکند. از میان گیاهان نیز، گیاه آویشن برای بی اثر کردن تباهی ناشی از جادوان آفریده شده است.
در میان دستنوشتههای بازمانده مانوی دو دستنوشته جادویی وجود دارد که یکی افسونی به زبان فارسی میانه بر ضد تب و دیگری طلسمی به زبان پارتی بر ضد دیوان و نیروهایظلمت است.
به روایت گردیزی پس از آنکه کیکاووس و همراهانش که به دست جادوگران یمنی نابینا شده و در حصاری زندانی شده بودند، به دست رستمِ دستان نجات یافتند، به راهنمایی سودابه جگر آن جادوگران را ساییدند و آب آن را در چشم نابینایان کردند و چشمان همه آنان بینا شد.
جادوگران معروف
چنان که پیشتر گفته شد، اهریمن جادوگری را پس از آنکه اهورهمزدا یازدهمین سرزمین نیک، هیلمند، را در سیستان آفرید، پدید آورد؛ از اینرو، در سنت زردشتی بیشترین جادوگری متعلق به آن سرزمین است و از جادوگران آنجاست که برف و تگرگ و عنکبوت و ملخ بر زمین میبارد.
در اوستا و برخی از متون پهلوی نام چند جادوگر نیز آمده است: بابِل، بنیانگذار شهر بابِل در زمان جمشید. تور، سازنده باروی اَروَنداسپ در زمان کیقباد، ویدرَفش، از همراهان ارجاسپ، فرمانروای خیونان، در هنگام نبرد او با گشتاسپ، پادشاه حامی زردشت، افراسیاب تورانی در زمان منوچهر، مَلکوس در زمان جمشید، وامون که دخترش مادرِ زاب بود، دورَسرَو که در هنگام زادن زردشت در صدد کشتن او بود، برادَروریش که به همراه دورسرو در صدد کشتن زردشت بود، و ستَرَگ جادوپزشک. ملکوس پس از پایان هزاره اوشیدَر ــ که نخستین هزاره از ۳ هزار سال پایانی عمر جهان است ــ بار دیگر پدیدار میشود و بارانی سهمگین، به نام ملکوسان، و بیشمار برف و تگرگ میباراند و بسیاری از مردم را به کام مرگ میفرستد.
رسالهای پهلوی با نام مادَیانِ یوشت فریان و اخت بر جای مانده که در باره جادوگری به نام اخت است. به نوشته این رساله، اخت با ۷۰ هزار سپاهی وارد شهری میشود و میگوید که اگر کودکی که هنوز ۱۵ سالش تمام نشده، نتواند به معماهای او پاسخ گوید، شهر و همه ساکنانش را نابود خواهد کرد. کودکی به نام یوشت فریان تن بدین آزمون میسپارد، به شرطی که اگر توانست به پرسشهای اخت پاسخ دهد، اخت نیز باید به ۳ پرسش او پاسخ دهد وگرنه کشته خواهد شد. اخت شرط کودک را میپذیرد. سرانجام پرسشهای چیستانگونه اخت آغاز میشود و یوشت فریان به همه ۳۳ پرسش او پاسخ میدهد. در پایان، اخت از پاسخگویی به ۳ پرسش یوشت فریان فرومیماند و کشته میشود. نام اختِ جادوگر در اوستا و برخی از دیگر متون پهلوی آمده است.
فردوسی سرزمین ضحاک را جادوستان و خود او را جادوپرست نامیده است، چرا که در زمان پادشاهی او «هنر خوار شد جادویی ارجمند». ابن بلخی نیز ضحاک را «جادو» خوانده است. گردیزی هم مینویسد که به روزگار ضحاک جادوی و فسق و فجورآشکار شد. ابن بلخی، همسر کیکاووس را نیز که به روایتی دختر یکی از ملوک یمن و به روایتی دیگر دختر افراسیاب بود، «جادو» نامیده است.
در بندهشن همه خرَفستَران (جانوران اهریمنی) و در رأس آنان مار، از جادوان به شمار آمده است و در جادوگریِ خرفستران همین بس که اگر غذایی را دور از مورچهای قرار دهند، نه با بوییدن و دیدن، بلکه به جادویی به سوی آن میرود و آن را مییابد.
احکام فقهی و حقوقی
به روایت اوستا اگر مزداپرستان بالغ به درگاه ایزدان دعا نکنند تا جادوگرانی را که در میانشان زندگی و تظاهر به دینداری میکنند، بدانها بنمایانند، جرم جادوگری بر آنها وارد خواهد آمد.
در کتابهای
بله خودم می دونم پر از کلمات عربی و حتی اسلامی و قرانی هست نظیر سلام و صلوات و اسامی پنج تن و کلی موضوع دیگه هست ولی خب خود اسلام و قران هم مال 1500 سال پیشه
جز اون یه نظر میاد با وجود اینکه اسلام مال 1500 سال پیشه اما علوم غریبه مال قبل از اونه
من به قبل و بعدش اشاره نکردم. فقط دارم می گم علوم غریبه به مسائل مذهبی مربوطه. ولی جادو در ایران باستان و مواردی که من گفتم نه.
اینم البته من شنیدم و شایدم یه چیزایی خونده باشم
نمی دونم چی بگم.
البته مطمئن نیستم در این موردایی که گفتم
حرفی ندارم فرزندم.
درمورد شاهنامه هم خب ما هم خیلی کتابا می نویسیم که مثلا مسائل دوره هخامنشیان رو بازگو می کنه اما کتابه باستانی به حساب نمیاد چون که زمان نوشتنش مهمه
آره خود کتاب باستانی تلقی نمی شه اما محتویاتش که باستانیه.
تازه اگر از این بگذریم که مقدار زیادی از شاهنامه افسانه هست و درواقع داستان فانتزیهمن فک می کنم از 1000 سال قبل تر باشه باستانی به حساب میاد
تو تقسیم بندی تاریخ ایران قبل از سقوط ساسانیان رو باستانی حساب می کنن و بعدش رو تاریخی.
و در اخر این بحث واقعا ارزش خاصی نداره این مئله ای که شما مطرح می کنید اصلا اهمیت خاصی نداره چرا سرش بحث کنیم؟؟
چون کم آوردی می خوای از زیر بحث در بری؟
من به قبل و بعدش اشاره نکردم. فقط دارم می گم علوم غریبه به مسائل مذهبی مربوطه. ولی جادو در ایران باستان و مواردی که من گفتم نه.نمی دونم چی بگم.
حرفی ندارم فرزندم.
آره خود کتاب باستانی تلقی نمی شه اما محتویاتش که باستانیه.
تازه اگر از این بگذریم که مقدار زیادی از شاهنامه افسانه هست و درواقع داستان فانتزیهخب به مسائل مذهبی مربوط باشه چه ربطی داره؟؟اگر به مسائل مذهبی مربوط باشه به این معنی نیست که دیگه جادو نیست که
به هرصورت جادوئه
خب کتاب باستانی نیست و مهم اینه چون اگر اینطوری حساب کنیم تعداد بسیار زیادی کتاب هم که در قرن اخیر نوشته شدن باستانی باید حساب بشن
خود فردوسی این شعر رو برای کجا و چرا گفته؟؟
شاهنامه قسمت های اسطوره ای هم داره بله اون قسمت ها بله یم تونه این شعر درست باشه من درمورد قسمت های افسانه ایش حرف زدم که تو داخل پستت گفته بودی
این که قمست بزرگی از شاهنامه افسانست حرف من نیست حرف استاد های ادبیاته مشکلی با این حرفشون داری می تونی با خودشون بحث کنی فرزندم من علاقه ای به بحث ندارم
خب بکنن من اینو نمی دونستم و اینو برای این گفتم چون خیلی قدیمی یا به قول خودت تاریخی بود
مطمئنم کسی که تاپیک رو زده منظورش فقط باستانی نبود وگرنه خودش اعتراض می کرد
کم اوردم؟؟پرجون می خوام بحثی پیش نیاد علاقه ای به بحث باهات ندارم همین و بس
از این به بعدم هرجوابی بدی بنده هیچ جوابی نمی دم من حرفمو گفتم دیگه هم جای بحثی نمی بینم
خب به مسائل مذهبی مربوط باشه چه ربطی داره؟؟اگر به مسائل مذهبی مربوط باشه به این معنی نیست که دیگه جادو نیست که
نه ولی دیگه جادو در ایران باستان تلقی نمی شه و در نتیجه ربطی به عنوان تاپیک نداره و بنابراین اسپمه و در این صورت تو یه اسپمری.
خب کتاب باستانی نیست و مهم اینه چون اگر اینطوری حساب کنیم تعداد بسیار زیادی کتاب هم که در قرن اخیر نوشته شدن باستانی باید حساب بشن
نمی دونم چه کتاب هایی منظورته. نام ببر تا بگم باستانی هستن یا نه.
خود فردوسی این شعر رو برای کجا و چرا گفته؟؟
برو تو شاهنامه بگرد تا ببینی. این طوری یه کم شعر هم می خونی و برات مفیده.
شاهنامه قسمت های اسطوره ای هم داره بله اون قسمت ها بله یم تونه این شعر درست باشه من درمورد قسمت های افسانه ایش حرف زدم که تو داخل پستت گفته بودی
این که قمست بزرگی از شاهنامه افسانست حرف من نیست حرف استاد های ادبیاته مشکلی با این حرفشون داری می تونی با خودشون بحث کنی فرزندم من علاقه ای به بحث ندارم
مگه من نگفتم نیست؟ حتی در قسمت تاریخیش هم افسانه های زیادی آورده.
خب بکنن من اینو نمی دونستم و اینو برای این گفتم چون خیلی قدیمی یا به قول خودت تاریخی بود
خب وقتی می دونی چرا می گی؟
مطمئنم کسی که تاپیک رو زده منظورش فقط باستانی نبود وگرنه خودش اعتراض می کرد
منظورش هر چی بود عنوان تاپیک اینه.
کم اوردم؟؟پرجون می خوام بحثی پیش نیاد علاقه ای به بحث باهات ندارم همین و بس
از این به بعدم هرجوابی بدی بنده هیچ جوابی نمی دم من حرفمو گفتم دیگه هم جای بحثی نمی بینم
ملت خودتون قضاوت کنین. این یارو کم آورد یا نه؟
مگه بحث می کنید تا یکی کم بیاره؟ همه ما بحث می کنیم تا افکارمون رو به اشتراک بگذاریم. یکمی اطلاعاتمون بالا بره، نباید این تصور ایجاد بشه چون من یه عقیده خاص دارم، این عقیده حتما درست هست. هر کسی نظری داره که در جای خودش محترم هست و همه باید به این نظرات احترام بذارند. این یعنی به خودتون هم احترام گذاشتید.
در مورد علوم غریبه و اینا من یک نکته رو می دونم اینکه در این مورد هیچ چیزی نمی دونم، اطلاعاتم در این مورد کم هست برای همین اصلا دراین بحث شرکت نمی کنم، اما ما همیشه برای حرف هایی که می زنیم یک ملاک یک سند ارائه می کنیم که به اون ارجاع می دیم. حالا ما مسلمان هستیم به قرآن و دیگر مذاهب هم به کتاب های خاص خودشون؛ یه سری کتاب های خاص در این مورد هست که در مورد جادو و جادوگری هست که به زبان انگلیسی هست و بعضا کتاب های ممنوعه ای هم در ایران داریم. منتهی شما آمدید با یک باستان محدود کردید بحث رو؛ اگر کسی کتابی داره، اطلاعاتی داره می تونه بذاره. منتهی کتاب ممنوعه قدغنه، حتی اسکنش. قبلا یکی دو تا از این کتاب ها رو دیدم، اما شاید در مورد طلسم های جادوگر های آفریقایی یا چیزایی که دارم و انگلیسی هستند اطلاعاتی گذاشتم. اگر وقت بشه.
راستی اگر بحثی می کنید، رعایت ادب و احترام رو داشته باشید. @تانوس smhmma
مگه بحث می کنید تا یکی کم بیاره؟ همه ما بحث می کنیم تا افکارمون رو به اشتراک بگذاریم. یکمی اطلاعاتمون بالا بره، نباید این تصور ایجاد بشه چون من یه عقیده خاص دارم، این عقیده حتما درست هست. هر کسی نظری داره که در جای خودش محترم هست و همه باید به این نظرات احترام بذارند. این یعنی به خودتون هم احترام گذاشتید.
در مورد علوم غریبه و اینا من یک نکته رو می دونم اینکه در این مورد هیچ چیزی نمی دونم، اطلاعاتم در این مورد کم هست برای همین اصلا دراین بحث شرکت نمی کنم، اما ما همیشه برای حرف هایی که می زنیم یک ملاک یک سند ارائه می کنیم که به اون ارجاع می دیم. حالا ما مسلمان هستیم به قرآن و دیگر مذاهب هم به کتاب های خاص خودشون؛ یه سری کتاب های خاص در این مورد هست که در مورد جادو و جادوگری هست که به زبان انگلیسی هست و بعضا کتاب های ممنوعه ای هم در ایران داریم. منتهی شما آمدید با یک باستان محدود کردید بحث رو؛ اگر کسی کتابی داره، اطلاعاتی داره می تونه بذاره. منتهی کتاب ممنوعه قدغنه، حتی اسکنش. قبلا یکی دو تا از این کتاب ها رو دیدم، اما شاید در مورد طلسم های جادوگر های آفریقایی یا چیزایی که دارم و انگلیسی هستند اطلاعاتی گذاشتم. اگر وقت بشه.
راستی اگر بحثی می کنید، رعایت ادب و احترام رو داشته باشید. @تانوس @smhmma
خدا از زبونت بشنوه
ممنون:53::53::53::53:
نه والا اطلاعات درمورد علوم غریبه کمه ولی خب همین مقدار کمه بیشتر از بیشتر ادماست اونم چون من کتابشو دارم و دیدم ادمایی که یه مقدار بلدن و اینا
وگرنه خودم حتی نمی تونم درست کتابشو بخونم
متافیزیک راسیاتش هیچی درموردش نمی دونم
چجوریه؟؟
اون طور که من میدونم و خوندم ، به صورت کلی،متافیزیک (ماورالطبیعه)یکی از زیر مجموعه های فلسفه هستش که اگه بخوایم وارد جزئیاتش بشیم برای مقدمه نیاز به یک کتاب 200 در این رابطه داریم اما در کل متافیزیک مثل نظریه در علم فیزیک میمونه .یعنی،ما در مورد چیزی نظر میدیم که نیاز به فکر و تفکر داره.
برای مثال هیپنوتیزم،احضار روح،خلسه،انرژی درونی و...کار هایی که در این بحث وجود داره
البته من خیـــلی کلی گفتم...
اون طور که من میدونم و خوندم ، به صورت کلی،متافیزیک (ماورالطبیعه)یکی از زیر مجموعه های فلسفه هستش که اگه بخوایم وارد جزئیاتش بشیم برای مقدمه نیاز به یک کتاب 200 در این رابطه داریم اما در کل متافیزیک مثل نظریه در علم فیزیک میمونه .یعنی،ما در مورد چیزی نظر میدیم که نیاز به فکر و تفکر داره.
برای مثال هیپنوتیزم،احضار روح،خلسه،انرژی درونی و...کار هایی که در این بحث وجود داره
البته من خیـــلی کلی گفتم...
گرفتم
اوووم خب فک کنم این چیزایی که گفتید بیشتر زیر مجموعه ی عرفان قرار بگیرن تا فلسفه
اتفاقا من همیشه دوس داشتم هیپنوتیزم و انرژی درمانی رو یاد بگیرم چیزای جالبین
جالب بود ممنون دوست عزیز
اون طور که من میدونم و خوندم ، به صورت کلی،متافیزیک (ماورالطبیعه)یکی از زیر مجموعه های فلسفه هستش که اگه بخوایم وارد جزئیاتش بشیم برای مقدمه نیاز به یک کتاب 200 در این رابطه داریم اما در کل متافیزیک مثل نظریه در علم فیزیک میمونه .یعنی،ما در مورد چیزی نظر میدیم که نیاز به فکر و تفکر داره.
برای مثال هیپنوتیزم،احضار روح،خلسه،انرژی درونی و...کار هایی که در این بحث وجود داره
البته من خیـــلی کلی گفتم...
در مورد متافیزیک خیلی بحثا هست و خیلی از دانشمندانه قدیم در مورد علم متافیزیک تحقیقاتی داشتند
اگه بخوام مطلب در مورد متافیزیک بزارم نمیشه فهمید که کدوم درسته چون توی هر سایتی به نوع متفاوتی متافیزیک رو تعریف کرده
البته همه ی مواردی که گفتی درسته و توی متافیزیک هست
ولی یه مورد دیگه که متافیزیک بیان میکنه اینه که ما همزمان در دنیا های متفاوتی زندگی میکنیم
و خیلی توضیحات دیگه که بحثش جالبه ایشالا وقت بشه همشو میزارم
.
.
.
ممنون از همه ی بچه ها که توی بحث شرکت کردن راسی بچه ها نمیخواد موضوع رو محدود کنین من این تاپیکو زدم که در مورد جادو و هر چیزه ماورایی صحبت کنیم
در مورد متافیزیک خیلی بحثا هست و خیلی از دانشمندانه قدیم در مورد علم متافیزیک تحقیقاتی داشتند
اگه بخوام مطلب در مورد متافیزیک بزارم نمیشه فهمید که کدوم درسته چون توی هر سایتی به نوع متفاوتی متافیزیک رو تعریف کرده
البته همه ی مواردی که گفتی درسته و توی متافیزیک هست
ولی یه مورد دیگه که متافیزیک بیان میکنه اینه که ما همزمان در دنیا های متفاوتی زندگی میکنیم
و خیلی توضیحات دیگه که بحثش جالبه ایشالا وقت بشه همشو میزارم
.
.
.
ممنون از همه ی بچه ها که توی بحث شرکت کردن راسی بچه ها نمیخواد موضوع رو محدود کنین من این تاپیکو زدم که در مورد جادو و هر چیزه ماورایی صحبت کنیم
بله ،منم گفتم که متافیزیک خیلی زیر مجموعه داره و ولی این چیزی که شما میگی ،ما در یه زمان دیگم زندگی میکنیم،بحثش جداست .این یه نظریه علمیه..و بیشتر دانشمندام این نظریه رو قبول دارن که ما در گذشته و اینده هم زندگی میکنیم.و من در یکی از کتاب های دینی خوندم که ما قبلا در دنیایی به نام ذَر زندگی کردیم و الان دوباره زندگیمون رو از اول شروع کردیم..ولی در مورد اینده ،من فقط در این نظریه این مطلب رو شنیدم.
:a:
خیلی خوب بود
باخوندنش یه ایده برای داستان اومد توی ذهنم
ممنون بابت مطلبت مفید بود