معرفی کتاب: روز اول | رینون فریتر

داستان در یک صبح آرام و زیبا آغاز می شود. کیتی یک کالبد شکاف است، وی در حال رانندگی به سمت محل کارش بود که مردی به مقابل ماشینش پرید و سعی کرد او را بخورد. در گوشه ی دیگر شهر، جینی که زنی خانه‎دار است در اتاق خوابی را باز کرد و همسرش را در حال خوردن نوزادشان یافت.

زمانی که زن جوان‎تر (جینی) در حال فرار از دست خانواده زامبی شده‎اش است، سرنوشت، کیتی را پشت در خانه‎ی وی قرار میدهد. سرنوشت و سرعت عمل کیتی در رانندگی، آنها را در امنیت از شهر خارج می کند در حالی که بسیاری از زندگی‎ها توسط بی مرگی در حال شکار شدن هستند!

دو زن سفری را برای یافتن پسر بزرگتر جینی در طول تگزاس آغاز می کنند و امیدوارند که او را سالم پیدا کنند. در سفر جینی کشف می کند که شلیک کردن و تماشای منفجر شدن مغز زامبی‎ها لذت بخش است. کیتی نیز می آموزد که ذهن تحلیل گر او برای کشیدن نقشه‎های حمله و راه‎های فرار عالیست.