به نام خدا
این موضوع تقریبا مدتی است که ذهن مرا سرگرم کرده است.این که جایگاه اخلاقیت و مرتبه ی آنها در داستانهای فانتزی کجاست.
1-تا چه حد میتوان فحش داد؟
2-چه فحش هایی میتوان داد؟
3-آیا وجود صحنه های جنسی مشکلی دارد؟
4-اگر مشکلی ندارد تا چه حد آن مجاز است؟
5-استفاده از اصطلاحات جنسی چطور؟
6-حد و مرز خشونت در این داستان ها کجاست؟
7-آیا خشونت در داستان های نویسندگانی مانند دارن شان تایید میشود؟
چواب های من:
1-خوب،به نظر من تا حدی که زیاد وارد اطصلاخات کوچه بازاری و قسمت رکیک ماجرا نشویم.
2-خوب،بعضی از چیز ها هستند که به نظر من فجش ادبی محسوب میشوند:مثل پست فطرت،بی آبرو،اراذل،مضخرف،گند و...... .
3-صد البته.به نظر من چون مخاطب غالب فانتزی کودکان هستند(از نظر من)نباید از این اصطلاحات یا صحنه ها استفاده بشه.فرضا خود شما خدا بخواد یک روزی مادر یا پدر میشوید ناگهان ببینید که بچه ی شما درحال خواندن یک صفحه ی ناهنجار از یک کتاب هست.انصافا چه واکنشی نشان میدهید؟
4-بالا رو نگاه کنید.
5-ایضا شماره ی سه.به نظر منبهتر است بعضی از چیز ها مطرح نشود.
6-از نظر من حدی ندارد.حتی به نظر من به زیبایی های یک اثر می افزاید.
7-کاملا تایید میشود.
جالبه که خشونت رو نه تنها مجاز می دونید که حدی هم براش در نظر نمی گیرید. دقت کنید که خشونت هم مثل روابط ج+ن+-سی برای کودکان سم است و موجب آزار و اذیت آنان خواهد شد.
از نظر من خشونت آسیب بیشتری به بچه ها خواهد زد، اجازه میده خشونت در زندگی روزمره شون وارد بشه.
هرچند در داستان لازمه اما دیگه نه بدون حد! 😉
از نظر من بستگی به طرز فکر خواننده نوع متن داره( نویسنده باید استاد باشه)
همونطور که خودت مثال زدی، دارن شان تو داستانهاش از صحنه های خشونت آمیز زیادی استفاده می کنه ولی به نظر من تأثیر چندانی رو خواننده نداره چون اگه دقت کرده باشی این صحنه ها معمولا با مرگ یکی از عزیزان شخصیت اصلی همراهه در نتیجه خواننده بجای اینکه با خودش بگه:( اوووفففف عجب قتل عامی) یا کلا با این صحنه حال کنه، به خاطر غم از دست رفتن یه عزیز هر چه بیشتر از این صحنه ها متنفر میشه
جالبه که خشونت رو نه تنها مجاز می دونید که حدی هم براش در نظر نمی گیرید. دقت کنید که خشونت هم مثل روابط ج+ن+-سی برای کودکان سم است و موجب آزار و اذیت آنان خواهد شد.
از نظر من خشونت آسیب بیشتری به بچه ها خواهد زد، اجازه میده خشونت در زندگی روزمره شون وارد بشه.
هرچند در داستان لازمه اما دیگه نه بدون حد! 😉
اول باید بگویم که از تظر تصصی و بسیار خوب شما متشکرم.دوم اینکه شما به نکته ی خوبی اشاره کردید.خشونت من باید خد و مرز داشته باشه.
ولی حد و مرز اخلاقی نه سنی.
منظورم از اخلاقی این است که خشونت جنبه ی دافع داشته باشد.یعنی خواننده را از خشونت متنفر کند.
مثال:رژیم حیوان صفت داعش
شاید اگر.من مستند ساز بودم(در این زمینه)نهایت خشونت موجود را میگرفتم.تمام پستی و زشتی را.تمام خون ریزی ها را.تمام سر بریدن ها را،تمام روشهای کشتار و.....
این خشونتبه نظر من لازم است.و هیچ رده بتدی سنیی ندارد.و به نظر من حتی باید کودک را(حتی اگر تا سر حد مرگ بترسد)مجبورش کرد این خشونت عریان را ببینید(البته با توجه به لحن دافعش).زیرا حقایق را میفهمد.
در داستان های فاتتزی هم همینطور.
متوان با یک خشونت حیوانی که مثلا ثمره ی جنگ است رویکردی صلح طلبانه را در مخاطبان(بهتر بگم بیشتوکر مخاطبان طبق نظرم)بر انگیخت.
البته باید بگویم که این نظر شما کاملا محترم است.
ولی حس میکنم نظر شما به خاطر مونث بودنتان(این یک توهین نیست.)کمس تحت تاثیر قرار گرفته شده باشد.شاید هم نه.
ممنون از نظرتان. mehr@
1- به نظر من باید فحشی که داده میشه طبیعی و ساده مثل فحش های کودکانه باشه و فحش هایی که به جاهای باریک کشیده میشه اصلا جایز نیست در این مورد مثال نمیشه زد ....
2-مثل بیشهور . نفهم . خر ... الاغ و ....
3-البته که مساثل جنسی مشکل دارد زیرا بعد از نوشتن این طور مسائل اصلا مجوزی در کار نخواهد بود . به طور ساده می توان گفت آن زن مورد آزار و اذیت قرار گرفت ...و وارد حاشیه نشویم بهتر است ...
4-اصطلاحات جنسی را که گفتم مشکل دارد ...
5-خشونت عالی است داستان را زبیا می کند ولی نه خشونتی باعث آموزش شود و خواننده از آن روش تقلید کند
6-خشونت ها ی آن داستان ها دارن شان رعایت شده البته زیاد خشونت دارد و کشت کشتارهای بسیار درون داستان است ولی سبک نوشته ها ترسناک است و کمی فانتزی و باید این گونه باشد .
شما باید در نظر بگیری کتاب برای چه کسی و چه سنی نوشته میشه
اصولا به کار بردن بحث خشونت داخل کار کودک و نوجوان مخصوصا وقتی به خشونت جنسی هم برسه در همه دنیا رد میشه چون اثار روانی بدی رو بر اون فرد و جامعه میگذاره
در هر جامعه و مسیری باید عرف جامعه و سن خواننده درنظر گرفته بشه کتاب نوشتن و کتاب خوندن هر دو کار فرهنگیه به نظرم یه سری چیزها هست که اون رو خراب میکنه
یه بار شما از یه سری کلمه استفاده میکنی مثل لعنتی...یا کلمات مشابه که میگی شخصیت به دلیل خشمش یا ناامیدیش در اثر یک اتفاق بیان میکنه این بنا به مسیر داستان قابل قبوله اما اینکه کار به فوحش و رابطه جنسی و این چیزا برسه رو اصلا قبول ندارم
سلام:53:
almatra عزیز خوب شد که شما مستند ساز نشدی:43:
وحشیگری هایی که توسط داعش اتفاق میفته به حدی تاثیرات مخرب روی ذهن میزاره که افراد پا به سن گذاشته هم با دیدنشون تا مدت ها منقلب میشن.
دیگه تاثیری که روی ذهن زن و بچه میزاره بماند.
یادم باشه داستانایی که می نویسی رو نخونم. درصد خشانتت خیلی بالاست:دی
همه ی مواردی که ذکر شده بستگی به نویسنده اش داره.
روابط جنسی ای که در داستان ازادانه شرح داده بشه نمیپسندم.
خشونت به داستان زیبایی و معنای خاصی میبخشه اما این موضوع واقع به نویسنده اش ربط داره... استیفن کینک در بیشتر داستان هاش از خشونت استفاده میکنه...مثلا کری...ولی این خشونت طوری پردازش شده که به جا و مناسب باشه...مثلا در رمان کری وقتی کری (نقش اول ) خشمگین میشه و قتل عام بسار بزرگی راه میندازه که تقریبا بیشتر یک مدرسه میمیرن استیفن ذهن خواننده رو با صفحات بسیاری اماده کرده...کری یک ادم بدبخت بود که توسط همه تحقیر میشد و مشخصه که همه ی این درد ها روزی خودشون رو نشون میدن. در واقع استیفن با یکی از بزرگترین کشتار ها به ما درس میده...
در رمان شاخ ها که الان فیلمش هم اومده نویسنده یک شخصیت رو به تصویر کشیده که یک شیطانه...همه جا پلیدی به وجود میاره...درونش خشونت وجود داره ولی در اخر اون همون کسیه که ادم خوبه ی داستان میشه...و اون همون کسیه که قاتل داستان (جنایت کار دیوانه ای که چند نفر بیگناه رو کشته ) رو گیر می ندازه و در اخر با مرگ قهرمان داستان توسط قاتل داستان ادم از خشونت متنفر میشه.
خشونت بستگی به نویسنده و قدرت به تصویر کشیدنش داره...
به عنوان یه طرفدار پروپاقرص فانتزی تنها دلیلی که باعث شده این سبک رو دوست داشته باشم بی حدو مرض بودن اونه
به نظر من فانتزی یعنی همین یعنی دست نویسنده بازه نه محدود به اخلاقیات و نه محدودیت های دنیای واقعیه.یه نویسنده فانتزی حق این رو داره که تمام چیزی رو که میخواد به روی کاغذ بیاره و بنویسه.
کتاب وقتی صحنه های خشونت بار و صحنه های ج=ن=س=ی داشته باشه خب مخاطب های سن بالاتری رو هم طلب میکنه و اونارو هدف گرفته
یه فیلم رو در نظر بگیرید.همونطور که یک فیلم با توجه به خشونت و مسایل ذکر شده درجه سنی خاصی داره کتاب هم باید همینطور باشه
اینطور نیست که چون فانتزیه بدیش دست بچه 7 ساله بگی بخون خب فانتزیه دیگه!!
مثلا صحنه هایی که توی کتاب شمشیر حقیقت هست به نظر من داستانو زیبا کرده بود.سانسور معنایی نداره
بازم میگم در آخر فانتزی به نظر من ینی بدون هیچ حد و مرزی
فانتزی اولا واسه کودکان نیس
اکثر مخاطباش جوانان و نوجوانان و در فانتزی بزرگسال که مستقیم مخاطبش بزرگساله
دوما شما الان دارید راجب موضوعی صحبت میکنید که از بیخ محدودیت نداره
خیال انسان که محدودیت نداره
پس عناصرشم محدودیت نداره
راجب این موضوعات نمیشه یه نظر گفت و تعمیمش داد به عموم
مثلا من میگم خون اشامی عشقی اشغاله ولی چند ساله بیشترین فروشو داره پس تعداد افراد هم نظر من کمه
خود سانسوری فقط برمیگرده به شخص نویسنده
یکی مثل مارتین میخواد داستان تاریک بنویسه تو رده سنیشم میزنه بزرگسال از هر صحنه خشونت بار و جنسی هم کم نمیزاره
پر فروش ترین کتاب و فیلم میشه
یکیم مثل ارباب حلقه ها کتاب و فیلمش که شما یه صحنه پیدا نمیکنی اونم شاهکار میشه
من کاملابا بی حدومرز بودن اون موافقم
واقعا چرا بیام فانتزی بخونم اگه بخوام تو حدومرز گیر کنم
این همه نوع داستان هست که حدومرز انسانی داره
جنایی ، پلیسی، درام،عشقی، اجتماعی و.........
به اندازه کافی حدومرز (حداقل تو این کشور ) داریم لطفا اینجا (دنیای فانتزی) رو با حدومرز ها محدود نکنیم
اینطوری بهتره
حداقل من اینطوری دوست دارم
به نظر من شخصیت ها هیچ حد و مرزی لازم نیست داشته باشن اما خود داستان نباید طوری باشه که برای مثال قتل رو خوب نشون بده.
داستان فانتزی که اصولا در اون حقیقت و فضیلت ارزش نباشه و رذیلت های موجودت نشان داده بشه به نظر من اصلا فانتزی نیست....
اینکه کلا حد و مرز رو ول کنیم که باعث تباهی میشه ... و انسان در محدودیت هست که پیشفت می کنه و به نظر من قهرمانی بیش تر مورد پسند هست که از رذایل به دور باشه .مثلا خود گندالف رو تو فیلم ارباب حلقه ها ببینید اصلا لب به شراب نمی زنه...
به نظر من عمرا داستانی مانند ارباب حلقه ها تکرار بشه.اگه توجه کنیم کلا شیوه ی روایت داستان و نوع قهرمان ها و کلا مینای داستان تالکین با بقیه ی داستان ها فرق می کنه ..
و وجود برخی صحنات در داستان ها هم که ارزش داستان رو میاره پایین.
قهرمان داستان باید خودش از رذیلت دور باشه تا بتونه مردمش رو راهنمایی کنه...
داستان فانتزی که اصولا در اون حقیقت و فضیلت ارزش نباشه و رذیلت های موجودت نشان داده بشه به نظر من اصلا فانتزی نیست....
اینکه کلا حد و مرز رو ول کنیم که باعث تباهی میشه ... و انسان در محدودیت هست که پیشفت می کنه و به نظر من قهرمانی بیش تر مورد پسند هست که از رذایل به دور باشه .مثلا خود گندالف رو تو فیلم ارباب حلقه ها ببینید اصلا لب به شراب نمی زنه...
به نظر من عمرا داستانی مانند ارباب حلقه ها تکرار بشه.اگه توجه کنیم کلا شیوه ی روایت داستان و نوع قهرمان ها و کلا مینای داستان تالکین با بقیه ی داستان ها فرق می کنه ..
و وجود برخی صحنات در داستان ها هم که ارزش داستان رو میاره پایین.
قهرمان داستان باید خودش از رذیلت دور باشه تا بتونه مردمش رو راهنمایی کنه...
خب باید بگم من با گفته ی شما موافق نیستم
کلا از این بدم میاد که قهرمان داستان آدم بسیار خوبی باشه بدور از حرکات بد ،حرف های رکیک زدن و حتی خوردن مشروب.
چرا فکر میکنیم یه قهرمان باید حتما خیلی خوب باشه تا بتونه مردمش رو راهنمایی کنه و یا حتی قهرمان کتاب باشه.بستگی به داستان داره جاهایی اصلا قهرمان لاذم نیست ادم خوبی باشه فقط مهم اون کاریه که باید انجام بده و داستان حول اون میچرخه(مثل مجموعه نایت ساید)
بنظرم این مورد بیشتر سلیقه ای هست تا این که بخواید در آخر به یک جمع بندی نهایی برسید بالاخره هر کسی اختیار و دیدگاه و طرز فکر جدایی داره