بله خب قرار بود سه روز پیش این تاپیک رو بزنم
گروه جدید تلگرامی توسط یک عده از دوستان اهل مطالعه که اکثریت اعضای اینجا هم هستن تشکیل شده که درش به صورت هفتگی کتابی رو معرفی میکنیم.
این کتاب دو روز در هفته مطالعه میشه و در اخر هفته توسط اعضای گروه نقد میشه و دربارش صحبت میشه
خلاصه مباحث اون گروه رو همراه با لینک کتاب اینجا قرار میدم
این تاپیک ویژه دوستانی هست که دسترسی به تلگرام ندارن و دلشون میخواد در بحث ها شرکت کنند
کتاب اول
ليرا و قطب نماي جادويي نويسنده : فليپ پلمن
لينك پست و صفحه نقد داستان
http://btm.bookpage.ir/thread1258-2.html#post11026
كتاب دوم
استخوان هاي دوست داشتني: نويسنده آلیس زبالد
لينك پست و صفحه نقد داستان
http://btm.bookpage.ir/thread1258-2.html#post11583
كتاب سوم
صد سال تنهايي : نويسنده گابریل گارسیا مارکز
لينك پست و صفحه نقد داستان
http://btm.bookpage.ir/thread1258-3.html#post12491
كتاب چهارم
ميزبان : نويسنده استفني ماير
لينك پست و صفحه نقد داستان
http://btm.bookpage.ir/thread1258-3.html#post13044
كتاب پنجم
شمشبر حقيقت : نويسنده تری گودکایند
لينك پست و صفحه نقد داستان
http://btm.bookpage.ir/thread1258-3.html#post13494
دو روز دیگه این کتاب درگروه نقد خواهد شد
دوستانی که علاقه مند هستن که به گروه ملحق بشن با من یا مسئول گروه زهرا خانم تماس بگیرن
تلگرام نسخه پي سي هم داره و نيازي به داشتن گوشي هوشمند نداريد
این دقیقاً کتاب اهریمن و اش هستش !!!!! آره آره دقیقا همونه ؟ عجبا !
من فیلم مزخرفشو دیدم اینم مثل همون مزخرفه این نظر منه به خدا ارزش دیدن و خوندنم نداره تمام شد رفت ! نظر کوبنده
چرا دوست عزیز جو رو متشنج میکنی بگذار دوستان نقد کنن و نظر بگذارن ....
من فیلم مزخرفشو دیدم اینم مثل همون مزخرفه این نظر منه به خدا ارزش دیدن و خوندنم نداره تمام شد رفت ! نظر کوبنده
دوست عزیز هر کتابی به هر مزخرفی به نظرت ارزش یه بار خوندن رو نداره؟
در ضمن من این کتاب رو 8-9 سال پیش خوندم و خیلی دوست داشتم و الان هم دارم توی گروه دوباره میخونمش و واقعا به نظرم چیزی کم نداره از بقیه داستان ها. فیلمش آره مزخرفه ولی دلیل نمیشه کتاب رو با فیلم سنجید. اگه اینجور بود کتابای دارن شان هم نباید میخوندیم 😐
من فیلم مزخرفشو دیدم اینم مثل همون مزخرفه این نظر منه به خدا ارزش دیدن و خوندنم نداره تمام شد رفت ! نظر کوبنده
امین جان خیلی از بچه ها کتاب رو نخوندن
خیلی ها هم فیلمش رو ندیدن
اجازه بده روز چهارشنبه صحبت ها انجام بشه
از نظر من هرکتابی ارزش یکبار خوندن رو داره چون حتی اگه از داستانش خوشت نیاد میفهمی که چه جور چیزایی رو دوست نداری
امین جان خیلی از بچه ها کتاب رو نخوندن
خیلی ها هم فیلمش رو ندیدن
اجازه بده روز چهارشنبه صحبت ها انجام بشه
از نظر من هرکتابی ارزش یکبار خوندن رو داره چون حتی اگه از داستانش خوشت نیاد میفهمی که چه جور چیزایی رو دوست نداری
بابا من که چیزی نگفتم تو نظرمم گفتم اون نظر منه :دی خصوصیه خصوصیه :دی برای این نگفتم که کسی نخونه یا حالا هر چی :دی بخونید نظر بدید :دی
کتاب خوبی هم میتونه باشه برای خیلی ها !
نگفتم نرین نخونین که :دی
نظر خودمو دائدم من نمیخونم دوستان خوندن نقد کنن و انشا الله که خیره
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
چرا دوست عزیز جو رو متشنج میکنی بگذار دوستان نقد کنن و نظر بگذارن ....
دوست گرامی جو متشنج نشده :دی نظر خودمو دادم گناه که نیست :دی به چشم یه نقد نگاه کن به نظرم :دی تازه توش هم گفتم این نظر منه !
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
دوست عزیز هر کتابی به هر مزخرفی به نظرت ارزش یه بار خوندن رو نداره؟
در ضمن من این کتاب رو 8-9 سال پیش خوندم و خیلی دوست داشتم و الان هم دارم توی گروه دوباره میخونمش و واقعا به نظرم چیزی کم نداره از بقیه داستان ها. فیلمش آره مزخرفه ولی دلیل نمیشه کتاب رو با فیلم سنجید. اگه اینجور بود کتابای دارن شان هم نباید میخوندیم 😐
فیلمی که تو دوساعت و به اسم ومپانیز منتشر شد خیلی هم قشنگ بود من بعد از دیدن فیلم کتابای دارن رو خوندم بدی ندیدم ازش .
ولی نقد داره این کتاب اونم کوبنده خودمم این کتاب رو خوندم فیلمشم دیدم به نظر من و فقط نظرمن و نظر من و نظر من ارزش نداره . :دی
البته دوست عزیز شما هم میتونی نظر خودتو داشته باشی چه مشکلی داره خوب :دی همه که نمیتونن سر هر موضوعی هم نظر باشن :دی منم گناهی نکردم نظرمو گفتم . همین
اقا لینک گروه رو بزارین برا کسی که خواست عضو بشه...
لینک گروه رو میتونیی تو امضام مشاهده کنین
هر کسی هم علایق خودشو داره و نظر امین هم نظر امینه درسته یکم زیادی کوبنده بود و ممکنه خاطر دوستداران این کتابو مغشوش کنه
:دی
بر کسی خرده نیست نسبت ب نظراتش
خخخخخخخ
چی گفتم
سلام مجدد
جلسه نقد دیشب انجام شد که البته به خاطر اینکه جلسه اول بود فکر میکنم از بحث خارج شدیم و تقریبا همه چیز فانتزی رو نقد کردیم به جز کتاب موضوع.اما طبق قولی که دادم یه خلاصه از مذاکرات اینجا میذارم
بقیه دوستانی هم که نبودن توی تلگرام میتونن اینجا به نقدشون ادامه بدن
برای جلسه بعدی چند تا کتاب هست که بینشون در همین تاپیک نظرسنجی میذاریم
موفق باشید
حاضرین در جلسه
wizard gearl.morteza.تانوس. محمد. اون یکی محمد .حریر عزیز.حسین.خودم.
پستها رو به ترتیب اسم نمیذارم فقط خلاصه پستها
اول خانم مدیر گروه wizard garl:
سلام ب دوستان گرمی امروز نوبتی هم باشه نوبت نقد کتاب امیدوارم از مطالعه این کتاب خوشتان آمدن باشه ...... نقد زمانی شروع میشه که بچه ها جمع باشند یا حداقل تعداد منقدین ب سه نفر برسه .،اون هایی که از اینترنت گوشی استفاده میکنن شبا نتشون بهتره.
حریر:
این کتاب فیلمش هم جالب بود،مادر لایرا رو نیکول کیدمن بازی میکرد،لرد عزازیل هم بازیگرش معروف بود الان توی خاطرم نیست.من عاشق دیدن فیلم هایی هستم که کتابشو خوندم.(من شماره ی چهار هستم)(ناهمتا) و خیلی های دیگه.شمشیر حقیقت هم که سریال داره.
حسین:
فكر كنم قرار بود قسمت دومش هم بسازن ولي نساختن
همینطور که میبینید بحث رفت کلا تو فضا و بعد از تفاسیری درباره سریال شمشیر حقیقت و بازی تاج و تخت علی کودتا کرد و اعلام کرد بریم تو بحث کتاب
تانوس:
نظرتون در مورد جهان بینی نویسنده چیه؟
حریر:خب،اتفاقا سبک کتاب مورد علاقه ی من نیست.گرچه از ابتکارش درباره ی شیتان ها خوشم اومد.بعضی جاها کمی مبهم می شد قبول ندارید؟
محمد دارک نایت:
آقا من در کمال خجلی باید عرض کنم که تمومش نکردم.ا جایی که خوندم. به نظرم اومد که نویسنده خلاقیت خوبی داشته. و البته از عناصر زندگی یه بچه استفاده کرده و داستانی سنگین تر از چیزی که برای بچه ها هست رو عنوان کرده البته اولش اآروم شروع میشه اما با گذر جلد ها، تقریبا به نظر میاد یه داستان قوی رو میگه که پشتش فکر بودهجلدهای بعد رو که بخونیم بیشتر متوجه حرفم میشیدکلا از این حالت بچگی شخصیت اصلی و جنگا و رقابت ها و دعواها و ترسیدن ها و لاف زدن هاش خوشم اومد. بعدم یه چیز دیگه که دوست داشتم بزرگ شدن لیرا تو داستان بود که یواش یواش پخته میشه و شخصیتش شکل میگیره
حریر :من از وارد شدن یکباره ی شخصیت ها خوشم نمیاد.مثل جادوگر ها یا اون خرسه.
ـیه دفعه وارد نشد که. این خرسا تقریبا از صفحه 4-5 وارد کتاب شدن. یواش یواش در موردشون حرف زد تا وقتی که رسیدم به دوست گرامیمون?
ـ من کم کم خوندمش اين دو روز اصلا نفس نميتونم بکشم. من از تخيل نويسندش خوشم اومد ابتکار داشت.اواىل داستان ضعيف بود اما هرچي جلوتر ميرى بهتر ميشه
حریر:منظورم ورود یک موجود جدید با ویژگی های جدید بود.پیش زمینه نداشتند.
ببخشید برمیگردم الان باید برم بیرون
بحث جالبی هست به نظرم
به گفته دوستان کتاب دوتا ترجمه داره فرخ بافنده و فرزاد فربد.
ممنون دوست عزیز نقد های بسیار عالی بود خیلی زیبا بود همین طور به نقد کردن ادامه بدید ممنون :53:
ممنون سمیه عزیز برای این تایپیک
زحمتت قابل تقدیره
:دی
زحمتش که با شماس
من هنوز نقد دوم رو نذاشتم
با عرض معذرت از تاخیر این هفته
نقد این دفعه کتاب استخوانهای دوست داشتنی بود کتابی که سال 2002 پرفروش ترین کتاب سال شده . اول خلاصه ای از کتاب رو میذارم. استخوانهای دوست داشتنی با همه کتابهایی که خوندید یه فرق اساسی داره قهرمان کتاب یه مرده هستش.دختر نوجوانی که از مدرسه به خونه میاد در راه برگشت توی برف گیر میکنه توسط مرد همسایه فریفته میشه زندانی میشه بهش تجاوز و در نهایت کشته میشه . چیزی که بعدا در داستان میبینیم مجموعه ای از اتفاقاته که روح شخصیت اصلی در مواجهه خانواده اش با مرگ خودش میبینه و البته یاد اوری خاطراتش. سرگشتگی خانواده ای که بی خبر از دخترشون هستند و خبر ندارند که جسدش در کجا افتاده و اتفاقات چند سال بعد حول این خانواده
حالا نظرات دوستان رو درباره کتاب میگذارم
شروعش غافلگیرانه بود اما حتی دفعه قبلی که خوندمش ارزو کردم دیگه نخونمش اعصابم رو خورد کرد
نويسنده با سنك جديدي وارد شدالبته فكر نكنم اين سبك بگيره
یه نگاه حسرت گونه به اونچه از دست داده بود
نه خب موضوع تجاوز نبود یه جور کودک ازار بود که یه بچه رو کشت و روح اون بچه که دنبال اتفاقات بعدی هست
اینکه بشینی نگاه کنی ببینی زندگی اطرافیانت در زمان جلو میره و تو ثابت موندی بین زمین و هوا
چه تاثیری میتونه داشته باشه
به نظرم حال یه روح رو خوب توصیف کرده
همزاد پنداریش قشنگ بود
اما اصلا با روحیه من جور در نمی اومد
حریر:
خیلی سخته،به نظر من اینطوری بهشت نمیشه جهنمه.بهشت باید جایی باشه که کاملا از دنیا بریده باشی و هیچ خبری نداشته باشی.
حریر
اینطوری همش حسرت و غصه و رنجه.
پروتی
دقیقا موافقم اصلا انگاری شکنچس ده سال صبر کنی و دونه دونه ببینی عذاب کشیدن اطرافیانت رو
زندگی شون رو
حریر:
مسلما خیلی کنجکاو میشم که روی زمین چی میگذره ولی کنجکاوی بهتره از اون همه...
سختی ها و خوشی هاشون رو و هیچ کاری نتونی بکنی باور کن مزخرفه
صد در صد.مخصوصا وقتی دقیقا بدونی باید چیکار کنی. بیشتر شبیه جهنمه من موندم چطوری کتاب پرفروش سال شده
اصلا دفعه قبلی هم که خوندم رو اعصابم بود
حریر: نه به این توجه کن که چه قدر نگارشش خوب بود،موضوعش جدید بود و مسئله ی مهمی رو بررسی کرده بود.
به شخصه با این حرف شما مخالفم.کتاب خوب لازم نیست کتابی پر از گل و بلبل باشه.
پروتی:نگارش خوب بود
موضوع جدید بود اما روان ادم رو مغشوش میکنه
حریر:
گرچه اینجا هم زیادی پر از غم و غصه بود ولی خوب بود.
ازش یه فیلم هم ساخته شده
حسین:
خيلي غمگين بود
ادم كه ميميره ديگه نبايد غم داشته باشه
ولي اين خيلي بد بخت بود
همين دنيا و هم ان دنيا
به جز فضا سازی بهشتش که بیشتر شبیه جهنم بود من از فضا سازی و انتقال حسش خوشم اومد
یه جاهایی قشنگ احساساتش رو درک میکنی
یه جاهایی میمونی
ضمنا تونسته یه هشدار نرمی هم به بچه های کشور ش بده درباره عدم اعتماد به افراد
چیزی که الان تو جامعه ما هم زیاده استفاده از سادگی کودکانه برای رسیدن به مقاصد جنسی و این یکی قتل نقطه اوج داستان به نظرم اون تیکه پیداشدن استخوان بود
اینکه بلاخره خانواده از بلاتکلیفی دربیان اون هم خیالش راحت بشه که خانوادش از سرنوشتش باخبر شدن به قولی خبر بد بهتر از بی خبریه این خلاصه کتاب رو میذارم برای اینکه بعدا بزارم تو سایت به نظرم پسرا بیشتر از ما از خوندن کتاب حوصله شون سر بره
حریر:
آره ولی تقریبا اجتناب ناپذیر بود.
حسین:
من كلا علاقه به خواندن كتاب يا داستان با موضوع تجاوز ندارم براي همين كتاب نغمه ها هم ديگه نخواندم
حریر:
نه خب موضوع تجاوز نبود یه جور کودک ازار بود که یه بچه رو کشت و روح اون بچه که دنبال اتفاقات بعدی هست
جسدش هم پیدا نشده
]
منم علاقه ای به موضوع تجاوز ندارم به خاطر سیاه بودنش،ولی صرفا این موضوع نباید منو از خوندن یه کتاب بهذاین خوبی دور کنه.
حریر:
به ایناین*
حسین : خب منو دور مي كنه ،يكم روحيه ام حساس بيديه ☺️
بعد اینکه این داستان کلا از دید یه دختر امریکایی بود یعنی در فضای اونجا
و اون جامعه ارتباط خوبی برقرار کرد اما من یکی حسم بهش خیلی ناجور بود
پرفروش ترین کتاب سال 2002 بوده
حسین:
اين كتاب براي من يكم غير پذيرش بود حتي بهشتش هم خيلي خسته كننده بود
کلا خسته کننده بود یاد ادمایی افتادم که مازوخیسم دارن
مثلا اونجایی که واستاده بود و با بیچارگی حسرت میخورد که جسدش پیدا نشده
یه حس بدی بهم میداد
یه جاهایی هم همزاد پنداری بهم دست میداد که اگر بعد صد قرن بیوفتم بمیرم اینجوری بخوام خانوادم رو ببینم
چی میبینم
و چطور میشه روح انسان
اینکه بشینی نگاه کنی ببینی زندگی اطرافیانت در زمان جلو میره و تو ثابت موندی بین زمین و هوا
چه تاثیری میتونه داشته باشه
به نظرم حال یه روح رو خوب توصیف کرده همزاد پنداریش قشنگ بود اما اصلا با روحیه من جور در نمی اومد
حریر:
خیلی سخته،به نظر من اینطوری بهشت نمیشه جهنمه.بهشت باید جایی باشه که کاملا از دنیا بریده باشی و هیچ خبری نداشته باشی.
حریر:
اینطوری همش حسرت و غصه و رنجه.
حسین:
دقیقا موافقم
اصلا انگاری شکنچس ده سال صبر کنی و دونه دونه ببینی عذاب کشیدن اطرافیانت رو زندگی شون رو
حریر :مسلما خیلی کنجکاو میشم که روی زمین چی میگذره ولی کنجکاوی بهتره از اون همه...
سختی ها و خوشی هاشون رو و هیچ کاری نتونی بکنی باور کن مزخرفه
حریر: صد در صد.مخصوصا وقتی دقیقا بدونی باید چیکار کنی.
پروتی:اره
و نتونی کمک کنی
بیشتر شبیه جهنمه من موندم چطوری کتاب پرفروش سال شده اصلا دفعه قبلی هم که خوندم رو اعصابم بود
حریر: نه به این توجه کن که چه قدر نگارشش خوب بود،موضوعش جدید بود و مسئله ی مهمی رو بررسی کرده بود.
حسین :بدرد نخوره بود اقا
حریر :به شخصه با این حرف شما مخالفم.کتاب خوب لازم نیست کتابی پر از گل و بلبل باشه.
پروتی:
نگارش خوب بود
موضوع جدید بود
اما روان ادم رو مغشوش میکنه
حریر:
گرچه اینجا هم زیادی پر از غم و غصه بود ولی خوب بود.
ازش یه فیلم هم ساخته شده
حسین :خيلي غمگين بود ادم كه ميميره ديگه نبايد غم داشته باشه
ولي اين خيلي بد بخت بود همين دنيا و هم ان دنيا
کتاب به نظر من باید حس خوبی به ادم بده
پروتی: باید روحیه ادم رو تغییر بده نه اینکه افسردش کنه
مثلا میگم کتاب بلندی های بادگیر یه شاهکار حساب میشه برای خودش
اما من ازش متنفرم چون خارج از بعد هنری و روانشناسانش رو اعصابم بود
به جز فضا سازی بهشتش که بیشتر شبیه جهنم بود من از فضا سازی و انتقال حسش خوشم اومد
یه جاهایی قشنگ احساساتش رو درک میکنی
یه جاهایی میمونی ضمنا تونسته یه هشدار نرمی هم به بچه های کشور ش بده درباره عدم اعتماد به افراد
چیزی که الان تو جامعه ما هم زیاده استفاده از سادگی کودکانه برای رسیدن به مقاصد جنسی و این یکی قتل
نقطه اوج داستان به نظرم اون تیکه پیداشدن استخوان بود اینکه بلاخره خانواده از بلاتکلیفی دربیان
اون هم خیالش راحت بشه که خانوادش از سرنوشتش باخبر شدن به قولی خبر بد بهتر از بی خبریه
این خلاصه کتاب رو میذارم برای اینکه بعدا بزارم تو سایت به نظرم پسرا بیشتر از ما از خوندن کتاب حوصله شون سر بره
جای دردناکش برای من مرور خاطرات بود
وقتی بدونی همه چیز از دست رفته و بعد به گذشته فکر کنی و حسرتش رو بخوری
ناجوره ها یه چیزش برام جالب بود اینم بگم مادرش خیلی راحت قبول کرد که دخترش مرده
یه جوری اصلا احساسات مادره رو نتونستم بفهمم شخصیتش برام درک نشدنی بود
مادر نچسب و بی احساس بود یا من این احساس رو داشتم؟
حریر:مسلما همینطوره...کتاب پراحساسی بود و خب کتابای احساسی برای بیشتر پسرا کسل کنندست.
پروتی: جای دردناکش برای من مرور خاطرات بود
وقتی بدونی همه چیز از دست رفته و بعد به گذشته فکر کنی و حسرتش رو بخوری
ناجوره
اها یه چیزش برام جالب بود اینم بگم
مادرش خیلی راحت قبول کرد که دخترش مرده
یه جوری اصلا احساسات مادره رو نتونستم بفهمم شخصیتش برام درک نشدنی بود
مادر نچسب و بی احساس بود یا من این احساس رو داشتم؟
حریر:
من فکر می کنم مادره احساساتش رو نشون نمی داد نه اینکه احساس نداشته باشه،در مقایسه با پدره اینجور به نظر میرسید.