سلام دوستان بوك پيجي
.
.
.
.
خوب نوبتي هم باشه نوبت آشنايي با خدايان آزتك هست
آزتك اسم يه قومي از مردمه كه در قسمت جنوبي آمريكاي شمالي ودر قسمتي كه در حال حاضر به كشور مكزيك معروفه زندگي ميكردن
در اين تاپيك قراره با مذهبشون آشنا بشيم
اميدوارم كه حد اقل يه چيزي ياد بگيريد
سین تئوتل
سین تئوتل یا سنته ئوتل، که گاهی با عنوان: سنته اوسی هواتل نیز شناخته میگردد، در اساطیر آزتک، خدای مردانه یا مذکر ذرت است.
معرفی
بر طبق مستندات فلورنتین، سین تئوتل، فرزند ایزدبانوی زمین، توسی، و ایزد تلازول توئل، محسوب میشد. اغلب شواهد جمع آوری شده پیرامون سین تئوتل نشان از این دارند که این ایزد معمولاً به صورت یک مرد جوان به تصویر کشیده میشده (هر چند که بحث در این ارتباط هنوز ادامه دارد)، که بدن او، به رنگ زرد، رنگ آمیزی میشدهاست. برخی از متخصصان بر این باورند که سین تئوتل، با شیلونن که ایزدبانوی ذرت ، میباشد، کاربرد یکسانی دارند.
سین تئوتل یکی از مهم ترین خدایان دوره آزتکها در نظر گرفته شدهاست. در توصیفاتی که از سین تئوتل ارائه شده، ویژگیها و خصوصیات بسیاری در مورد او ذکر شدهاست. به عنوان مثال اغلب به نظر میرسد که از ذرت، در آرایش موی این ایزد استفاده شدهاست. یکی دیگر از ویژگیهای مهم این ایزد، خط سیاهی است که از ابروی وی به سمت پایین امتداد یافته، از گونه او عبور کرده و در پایان به انتهای خط آرواره وی رسیدهاست. این طرز علامت گذاری یا نشانه گذاری صورت، به گونهای مشابه و بوفور، در اغلب توصیفاتی که در اواخر عصر بعد از کلاسیک از یک خدای ذرت در تمدن مایاها شده، کاربرد داشتهاست.
شرح
سنته ئوتل یا سین تئوتل، ایزد جوان ذرت است. ذرت به صورت زنی که در سنین مختلف زندگی، مراحل رشد این گیاه را نشان میدهد، نموده شده و غالباً وی با خطی شکسته به پهنای صورت و خوشههای ذرت بر سربند خود نشان داده میشود.
روایت شدهاست که ایزدبانوی ذرت را، ایزد خورشید و ازدبانوی رستنیها در غار، بزرگ کردهاند و مواد غذایی از شکم ایزد ذرت بوجود آمد. ایزدبانوی ذرت نزد آزتکها بسیار محبوب بودهاست، طوریکه آنان در خلال جشنهای خویش، تندیس ایزد ذرت را میساختند و قبل از خوردن مواد غذایی، هدایایی به او اعطا میکردند؛ زیرا او تمامی چیزهایی را که اساس زندگی را تشکیل میداد، عطا کرده بود.
پرستش
در Tonalpohualli (یک تقویم ۲۶۰ روزه ی مقدس مورد استفاده در بسیاری از فرهنگ ها Mesoamerican باستان) ، Centeotl خداوند منطبق با عدد هفت و پروردگار چهارم از شب است. در اسطوره های آزتک، ذرت (که در زبان گفتاری آزتک ها Cintli Nahuatl نامیده می شد) توسط Quetzalcoatl به این دنیا آمده که با گروهی از ستاره ها در ارتباط است که امروزه به طور معمول به عنوان خوشه پروین شناخته می شوند .
در آغاز سال (به احتمال زیاد در حدود فوریه)، کارگران آزتک گیاه جوان ذرت را پرستش می کردند . این گیاهان ذرت جوان به طور بالقوه به عنوان نماد برای یک الهه زیبا ( به احتمال زیاد Xilonen، شاهزاده) استفاده می شد. Xilonen معمولاً در حالی به تصویر کشیده است که نشسته و ذرت تازه در دست دارد . هنگامی که دانه ها کاشته شده و منجر به ارمغان آوردن ذرت می شد مراسم رقصی برپا می شد که به منظور تشکر از مادر زمین و به طور خاص Centeotl بود.
نکات
شوچی پیلی یا شاهزاده گلها، با ایزد ذرت یا سنته ئوتل، همپوشی زیادی دارد، و حافظ رقصها، بازیها، عشق و مظهر تابستان است، هرچند بیشتر ایزد آفتاب به شمار میرود.
سنته ئوتل، یا همان ایزد ذرت، پسر یکی از مهمترین ایزدان آزتکی، یعنی تلاسول تئوتل محسوب میشود.
چالچیوتلیکوئه
در اساطیر آزتک، چالچیوتلیکوئه، که همچنین با عنوان چالکیوتولیکوئه و چالچیوئی تولیکوئه (به معنای زنی با دامنی از یشم سبز) نیز شناخته می شود، ایزدبانوی آزتکی دریاچه ها، رودخانه ها، دریاها، رود ها، نهرها، و آبهای افقی و همینطور ایزدبانوی طوفان ها، و غسل تعمید بود.
معرفی
شهرت جهانی این ایزدبانو، از زمانی بود که از احترام اسپانیایی های فاتح، برخوردار گردید. او چهره ای مهم در میان خدایان آزتک در دوران پس از دورۀ کلاسیک (دوره پساکلاسیک) و در تمدن های مرکزی مکزیک محسوب شده است.
چالچیوتلیکوئه همچنین حامی کودکان تازه متولد شده و نوزادان در موقع زایمان به شمار می رفت. تلاکس کالان ها یا همان تلاسکالاها، که دشمنان آزتک ها محسوب می شدند نیز، این ایزدبانو را، ماتلال کوئیتل می نامیدند.
شرح
چالچالچیوتلیکوئه، یا: بانویی با دامنی از یشم، الهه آب رودخانه ها و آب ساکن است. وی همسر ایزد باران و آذرخش، موسوم به تلالوک بود.
بنابر افسانه ای، ایزدبانوی آب یعنی چالچیوتلیکوئه، خواهر تلالوک بوده است. پس از آن که تسکاتلیپوکا همسرش را ربود، همسر دیگری به نام دامن سبز ، اختیار کرد که نام پیشین کوه تلاسکالا نیز بود.
چالچیوتولیکوئه ایزدبانوی دریا نیز هست و از ویژگی های این الهه، نوار آبی و سفید رنگ با دو منگولۀ بزرگ است که از دو سوی صورتش آویخته شده است. با توجه به منابعی که در دست می باشد، قبایل کهن تر ناوا در شرق و جنوب دره های مکزیک، وی را با شوچیکتسال (گل ایستاده، همسر اول تلالوک)، ایزدبانوی عشق و گل ها، یکی می دانستند.
چیکومه کواتل
در اساطیر آزتک، چیکومه کواتل یا همان هفت مار، که گاه معادل با شیلونن نیز در نظر گرفته شدهاست، ایزدبانوی آزتکی ذرت، در طول دوره فرهنگ میانه بود.
معرفی چیکومه کواتل گاهی اوقات نیز، با نام «ایزدبانوی تغذیه»، ایزدبانوی فراوانی و همچنین با عنوان جنبههای زنانهٔ ذرت نیز شناسانده میشد. در هر ماه سپتامبر، یک دختر جوان میبایست بعنوان قربانی، پیشکش چیکومه کواتل شود. مردی روحانی دختر را سر میبرید، خون او را جمع آوری مینمود، و آن را بر روی یک مجسمه سفالین رنگی از این ایزدبانو میریخت. سپس جسد دخترک پوست کنده میشد و یک مرد روحانی پوست او را میپوشید.
شرح چیکومه کواتل به عنوان همتای زن سین تئوتل که ایزد مذکر ذرت در اساطیر آزتکی است، در نظر گرفته میشود، و نماد و سمبل هر دوی آنها، یک بلال ذرت میباشد. او گاهی اوقات با نام شیلونن نیز خوانده میشود. شیلونن، به معنای «فرد پرمو» میباشد، که به موهای زیاد در ذرت پوست کنده نشده، اشاره دارد. وی همچنین با، تسکاتلیپوکا ازدواج کرده بود.
او اغلب با صفات و ویژگیهای چالچیوتلیکوئه آشکار میشد، از جمله آرایش مویی همانند آرایش موی او داشت و یا همانند او، خطوطی کوتاه که به پایین گونههای او مالیده شده بود، در وی نیز به چشم میخورد. چیکومه کواتل در تصاویر، معمولا در حال حمل بلالهای ذرت نشان داده شدهاست. وی همچنین در سه شکل مختلف ذیل نیز، نشان داده شدهاست:
- به صورت یک دختر جوان، که در حال حمل گلها است.
- به صورت یک زن که مرگ را با آغوش خویش، به ارمغان میآورد.
- به صورت یک مادر که از خورشید به عنوان سپر استفاده میکند.
نکات در اساطیر آزتکی، شیلونن را ایزدبانوی بلال کال، دانههای شیردار ذرت و خوشهٔ لطیف و شکنندهٔ آن میدانند. در تصاویر، خوشههای ذرت گاهی زینت بخش پوشش سر او هستند و گاهی در دستهای او قرار دارند. گاهی نیز پشت تندیس او چنان مزین شده که گویی زن و ذرت با هم درآمیختهاند.
چیکومه کواتل
در اساطیر آزتک، چیکومه کواتل یا همان هفت مار، که گاه معادل با شیلونن نیز در نظر گرفته شدهاست، ایزدبانوی آزتکی ذرت، در طول دوره فرهنگ میانه بود.
معرفیچیکومه کواتل گاهی اوقات نیز، با نام «ایزدبانوی تغذیه»، ایزدبانوی فراوانی و همچنین با عنوان جنبههای زنانهٔ ذرت نیز شناسانده میشد. در هر ماه سپتامبر، یک دختر جوان میبایست بعنوان قربانی، پیشکش چیکومه کواتل شود. مردی روحانی دختر را سر میبرید، خون او را جمع آوری مینمود، و آن را بر روی یک مجسمه سفالین رنگی از این ایزدبانو میریخت. سپس جسد دخترک پوست کنده میشد و یک مرد روحانی پوست او را میپوشید.
شرح
چیکومه کواتل به عنوان همتای زن سین تئوتل که ایزد مذکر ذرت در اساطیر آزتکی است، در نظر گرفته میشود، و نماد و سمبل هر دوی آنها، یک بلال ذرت میباشد. او گاهی اوقات با نام شیلونن نیز خوانده میشود. شیلونن، به معنای «فرد پرمو» میباشد، که به موهای زیاد در ذرت پوست کنده نشده، اشاره دارد. وی همچنین با، تسکاتلیپوکا ازدواج کرده بود.
او اغلب با صفات و ویژگیهای چالچیوتلیکوئه آشکار میشد، از جمله آرایش مویی همانند آرایش موی او داشت و یا همانند او، خطوطی کوتاه که به پایین گونههای او مالیده شده بود، در وی نیز به چشم میخورد. چیکومه کواتل در تصاویر، معمولا در حال حمل بلالهای ذرت نشان داده شدهاست. وی همچنین در سه شکل مختلف ذیل نیز، نشان داده شدهاست:
- به صورت یک دختر جوان، که در حال حمل گلها است.
- به صورت یک زن که مرگ را با آغوش خویش، به ارمغان میآورد.
- به صورت یک مادر که از خورشید به عنوان سپر استفاده میکند.
نکات
در اساطیر آزتکی، شیلونن را ایزدبانوی بلال کال، دانههای شیردار ذرت و خوشهٔ لطیف و شکنندهٔ آن میدانند. در تصاویر، خوشههای ذرت گاهی زینت بخش پوشش سر او هستند و گاهی در دستهای او قرار دارند. گاهی نیز پشت تندیس او چنان مزین شده که گویی زن و ذرت با هم درآمیختهاند.
جامع و کامل بود .
با تشکر .
کواتلیکوئه
کواتلیکوئه، که همچنین به عنوان تتئواینان (و همینطور در برخی نسخهها، به صورت: تتئو اینان) نیز شناخته شدهاست، در اساطیر آزتک، «مادر خدایان» (به ناهواتل کلاسیک: Cōhuātlīcue یا ، یا: Tēteô īnnān) محسوب میشد. وی، یکی از ایزدبانویان آزتکها بود، که به ماه، ستارگان، و اویتسوپوچتلی، خدای خورشید و جنگ، زندگی بخشیده بود و آنها را بدنیا آورده بود. این ایزدبانو همچنین به عنوان توکی (Tocî، به معنای: «مادر بزرگ ماً) و سیواکواتل (Cihuācōhuātl، به معنای:»بانوی مار") نیز، شناخته میشد، که حامی بانوانی بود که در هنگام زایمان میمُردند.
کواتیکلوئه را با عنوان بانوی دامن ماری نیز میشناسند، که معنای نام اوست.
معرفی کلمه «کواتلیکوئه» در زبان ناهواتل، به معنای «فردی با دامنی از مار یا افعی» میباشد. این ایزدبانو به موارد متفاوت و مختلفی اشاره دارد، از جمله وی به عنوان اپیتیتس شناخته میشود که «الهه مادر زمین است و به تمام پدیدههای آسمانی، حیات میبخشد»، یا بعنوان «الهه باروری و آتش»، «الهه زندگی، مرگ و تولد دوباره»، و نیز بعنوان «الهه مادر ستارگان جنوبی» نیز، نامیده میشود.
او به صورت زنی نمایانده میشود که دامنی از مارهای درهم پیچیده شده به تن کردهاست و گردنبندی بر گردن آویخته که از قلب آدمیزاد، و دستها و جمجمه او، ساخته شدهاست. پاهای او و همینطور دستهایش به صورت پنجه آراسته شدهاند و پستانهایش، به صورت شُل و ول و چروکیده، آویزان به تصویر کشیده شدهاند که به جنبهٔ پرستاری کنندهٔ او اشاره دارند. امّا صورت او، از دو افعی که در مقابل یکدیگر قرار دارند، شکل گرفتهاست (پس از اینکه سر او، قطع شده، خون به شکل دو افعی غول پیکر از گردن او به خارج فواره زدهاست)، که این موضوع به افسانهٔ اسطورهای اشاره دارد که حکایت از این میکند که وی در سپیده دم خلقت و در هنگام آفرینش موجودات، قربانی شدهاست.
بیشتر آثار هنری آزتکها، در نمایشهای هنری مربوط به این الهه، بر جنبههای کشنده و مرگبار او تأکید میکنند، چرا که زمین، همانند یک مادر دوست داشتنی است، که البته به صورت هیولایی سیری ناپذیری جلوه میکند که هرآنچه را که حیات دارد، مصرف میکند و به دل خود فرو میبرد. بر این اساس او، نشان دهنده و نمایانگر مادری بلعندهاست، که در وجود او، هم رحم (زهدان) و هم گور (قبر) وجود دارد.
تاریخچه آزتکها در خلال دورهٔ مهاجرت خویش، ایزدبانویی موسوم به کواتلیکوئه را در میان خدایان خویش پذیرفتند که ایزدبانوی زمین بود. وی کسی بود که موجودات را هنگام مرگ و ستارگان را هنگام غروب میبلعید. تندیسی از این الهه او را با دامنی از مارها و پنجههای حیوان شکاری نشان میدهد و از گردن او دو جوی خون بیرون زده که به مار مبدل شدهاست.
این ایزدبانو برای بسیاری از اقوام تجسمی از ماه بود که با خورشید جنگید و سرش را از دست داد. در تصویر وی، قلب، پنجهٔ عقاب، مار و جمجمه دیده میشود. سر ایزدبانو با دو پوزهٔ انحنادار ِمار، به نشانهٔ جریان خون و نماد زمین تصویر شدهاست. برای آن که شکل مستطیل حفظ شود، آن را به طور واژگون، بین دو دست باز نمون کردهاند. شاید بنا به نوعی سنت باستانی و اسطورهای وظیفه داشت، با دستهایش، آسمان، یعنی پادشاهی پسر پیروز خود، اویتسوپوچتلی را با تمام وزنش استوار نگه دارد.
شرح بر طبق افسانههای آزتک، یک بار که کواتلیکوئه در حال جارو کردن یک معبد بود، ناگهان یک توپ مملو از پر، بر سر او سقوط کرد، و وی به طرز جادویی بارور گردید، و پس از آن وی کتسال کواتل و شولوتل را که هر دو از ایزدان بودند، بدنیا آورد. دختر او، کویول شاوکی، سپس چهارصد بچهٔ دیگر کواتلیکوئه را بسیج کرد و گرد همشان آورد و آنان را تحریک نمود که با هم به مادر خویش حمله کنند و سر وی را از بدن جدا نمایند. بدین ترتیب، کواتلیکوئه فوراً کشته شد، و ایزدی به نام اویتسوپوچتلی ناگهان از رحم او پدید آمد، در حالیکه از همان بدو تولد به طور کامل رشد کرده بود و برای نبرد، مسلح بود. اویتسوپوچتلی بسیاری از برادران و خواهران خویش را کشت، از جمله کشته شدگان، کویول شاوکی (خواهرش) ، بود که اویتسوپوچتلی، سر او را برید و آن را به آسمان پرتاب کرد و همان سر بود که به ماه، تبدیل شد. در یکی دیگر از اشکال متنوع این افسانه، اویتسوپوچتلی، خود کودکی بود که در درون توپی که از پَرها پُر شده بود، و طی حادثهٔ پیش گفته سقوط کرد، قرار داشت و تنها به این دلیل در آن زمان به دنیا آمد که مادر خویش را از هرگونه آسیبی برهاند.
تحقیقات جدید یک مقاله جدید که در سال ۲۰۰۸ توسط سسلیا کلاین نوشته شده، ابراز گردیدهاست که مجسمه معروف کواتلیکوئه که در موزه ملی مردم شناسی مکزیک قرار دارد ، و همینطور چند نسخه کامل و یا تکه تکه شده دیگر از این مجسمه، همگی در واقع ممکن است شخصیت بخشی یا تجسمی باشند که «مار دامن» را نشان میدهند. مرجع و منبع این نظریه، نسخه ایست که در آن به ایجاد خورشید و آفرینش آن پرداخته شدهاست. اسطورهٔ مرتبط با آفرینش خورشید، بعد از آن آغاز میشود که خدایان در تئوتیهواکان به گرد همدیگر جمع میشوند و خودشان را بعنوان قربانی نثار میکنند. در بهترین نسخه شناخته شده، اظهار شدهاست که تزیکته کاتل و ناناواتسین خویشتن را قربانی میکنند، و به ترتیب به ماه و خورشید مبدل میگردند. اما در نسخههای دیگر، یک گروه از خدایان زن و از جمله کواتلیکوئه، به کسانی که خود را قربانی میکنند، افزوده شدهاست. گفته میشود که پس از آن، آزتکها به پرستش دامان این زنان ، پرداختند و اینچنین بود که این زنان، دوباره به زندگی بازگشتند. بر این اساس، کواتلیکوئه، در خود دارای جنبههای مختلفی از موجودات است، که ممکن است تعادل آنها، با جمجمه، قلب، و دست و پنجههایی که در مجسمه او رویت میشوند، حفظ شده باشد و او را به تلال تکوتلی، که خدای زمین محسوب میشود، پیوند بدهند. زمینی که هم مصرف کننده و از میان برندهٔ زندگی است و هم زندگی را دوباره، از نو پدید میآورد.
به نظر بعضی از متخصصان، تلال تکوتکی، یعنی این ایزدبانو در هیأت مردانهٔ خود، به منزلهٔ هیولای زمین است. نقش وی غالباً بر روی آوندها دیده میشود و همچنین بیشتر اوقات، وی را میتوان به صورت نقش برجستهٔ صافی در کف پایهٔ آثار، به چشم دید. گاهی نیز، این ایزدبانو، همچون سوسماری دیده میشود که همواره مشغول بلعیدن گوشت یا قلب انسان است. وی بنا بر اساطیر، پای تسکاتلیپوکا را بلعید.
برخی نکات در مورد تولد کتسال کواتل، روایتهای مختلفی در دست است. از جمله در روایتی آمدهاست که او از کواتلیکوئه، یکی از پنج ایزدبانوی ماه متولد شد. البته ممکن است این پنج ایزدبانو، در واقع یک ایزدبانو با پنج مظهر مختلف باشند که مشخص کنندهٔ زمین با چهار جهت اصلی و مرکز آن هستند.
تصویر پیکرهٔ کواتلیکوئه، نخستین بار بوسیلهٔ لئون گاما در سال ۱۷۹۲ انتشار یافتهاست. در مشهورترین پیکره یا مجسمه کواتلیکوئه، یا همان بانوی دامن ماری ، مارها نشان دهندهٔ خونی هستند که از قطعات جداشدهٔ بازو و گلوی وی جاری است و نشان از این دارد که او، به قتل رسیدهاست. این مجسمه که در موزه ملی مردم شناسی واقع در مکزیکوسیتی نگهداری میشود، متعلق به دوره پساکلاسیک متأخر آزتک میباشد.
صفحهای که بر آن یادبودی از کویولشاوکی درج شدهاست، این صفحه در طی ساخت و سازهایی که در سال 1978 در مکزیکو سیتی انجام میشد، کشف گردید و کشف آن منجر به حفاریهایی شد که به اکتشاف معبد مایور منتهی گردیدند.
در اسطوره شناسی آزتک، کویول شاوکی (به ناهواتل کلاسیک: Coyolxāuhqui یا: ، به معنای: «صورت ترسیم شده با زنگولهها)، یکی از دخترهای کواتلیکوئه و میشکواتل بود که رهبری سنتسون اویتسناوا، خدایان ستاره را بر عهده داشت. کویول شاوکی یک شعبده باز قدرتمند بود و خواهر و برادران خود را در حمله به مادرشان، کواتلیکوئه راهبری و هدایت کرد. این یورش، به این دلیل صورت پذیرفت که، کواتلیکوئه باردار شده بود.
کویول شاوکی، ایزدبانوی ماه، تاریکی و شب، خواهر ناتنی اویتسوپوچتلی است، که بنابر اساطیر، اویتسوپوچتلی وی را، پس از تولد خویش به قتل رسانید و بدن پاره پاره خواهر را، در پای تپهٔ کواتپک انداخت.
چهرهٔ این ایزدبانو را زنگولهها زینت بخشیدهاند، و نمادهای بسیاری در نقش وی دیده میشود:
گوشواره به شکل پرتوهای خورشید، پنجههای عقاب، مارهای به هم تنیده، جمجمهٔ مرده در کمربند و اشکهای خون آلود.
مجسمه کویول شاوکی در پای پلکان معبد اویتسوپوچتلی قرار داشت و احتمالا بدن قربانی را از پلکان پائین انداخته و در پای این مجسمه، قطعه قطعه میکردند.
کویول شاوکی تا اندازهای از چانتیکو اشتقاق یافته که یک ایزدبانوی آتش ِناشناخته در مکزیک مرکزی است.
واژه کویول شاوکی، به معنای زنگولههای رنگ شدهاست و عموماً وی با یک جفت زنگولهٔ فلزی بر گونههایش، نشان داده میشود. چند برادر موسوم به سنستون اویتسناوا او را همراهی میکنند.