Header Background day #27
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

اهریمن زاده

14 ارسال‌
9 کاربران
45 Reactions
3,870 نمایش‌
فسیل
(@smhmma)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 233
شروع کننده موضوع  

با سلام و درود

داستان کوتاهی زیبا پر از ایزدان و اهریمن های ایرانی
داستان قهرمانی ها و دلاوری های مردان پاک طینت
داستان مردمی در جهل و حماقت
نوشته ی محمد بحرینی(خودم نیستما)

خیلی پیشنهادش می کنم
27 صفحه بیشتر نیست و واقعا ارزش خوندن داره بخونید و لطفا دیدگاهاتون هم فراموش نشه

دریافت اهریمن زاده

امیدوارم لذت ببرید
پیروز و پیشتاز باشید


   
نقل‌قول
R-MAMmad
(@r-mammad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 551
 

خب داستانش قشنگ بود، جالب بود و به نظرم ارزش خوندن رو داشت
فقط نویسنده خیلی از یه شخصیت پرید رو یه شخصیته دیگه. میتونست بعضی قسمت ها دو شخصیت اصلی رو با هم یکی کنه. با اینحال داستان خوبی بود.
خب از اسامی خدایان ایرانی استفاده برد، به نظرم کاره خوبی کرد. حیف داستان کوتاهه وگرنه میشد بیشتر رو خدایان کار کرد. اون قسمت که وهومن فکر کنم اومد جونه نریمان رو گرفت من تا وقتی که ندیدم وهومن کاره اصلیش چیه نتونستم بفهمم که چه بلایی سره نریمان اومده!!!
ممنون از نویسنده.


   
milad.m, wizard girl, alikhoshbakht13772 and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
wizard girl
(@wizard-girl)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 607
 

خوب بوددددددددد:15:


   
پاسخنقل‌قول
montazer1241241242
(@montazer1241241242)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 9
 

MAMmad;6970:
خب داستانش قشنگ بود، جالب بود و به نظرم ارزش خوندن رو داشت
فقط نویسنده خیلی از یه شخصیت پرید رو یه شخصیته دیگه. میتونست بعضی قسمت ها دو شخصیت اصلی رو با هم یکی کنه. با اینحال داستان خوبی بود.
خب از اسامی خدایان ایرانی استفاده برد، به نظرم کاره خوبی کرد. حیف داستان کوتاهه وگرنه میشد بیشتر رو خدایان کار کرد. اون قسمت که وهومن فکر کنم اومد جونه نریمان رو گرفت من تا وقتی که ندیدم وهومن کاره اصلیش چیه نتونستم بفهمم که چه بلایی سره نریمان اومده!!!
ممنون از نویسنده.

قسمتی که نریمان رو وهومن به بهشت می بره فقط براساس وظیفه وهومن قرار بود که بفهمن چه اتفاقی افتاده به نظرم خودم این جوری جالب تر شده تا این که میگفتم به بهشت رفت واینا!
ممنون از نظرتون!


   
milad.m, wizard girl, فسیل and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 587
 

َAjam;7030:
ممنون از نظرتون!

من خیلی دوستش داشتم....:53::53:
مخصوصاً این که از اعتقادات مزدیسنا استفاده کرده بودید....
نثرتون خوب بود..... ولی به نظرم به خاطر فضای داستان بهتر بود که از نثری که رد پایی از کهنگی توش بود، استفاده میکردید (امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشید:دی) نمیگم ادبی مینوشتید، میگم متناسب با فضای داستان مینوشتید....یا حداقل استفاده نکردید از واژه های خیلی امروزی استغاده نمیکردید؛ وقتی سیاوش گفت "رفقا" انگار با پتک زدن تو سرم! :40: چون بالاخره آدم از هر داستانی با توجه به فضاش انتظاراتی داره.... و این که به نظرم اگه زیاد از واژه های عربی ستفاده نمی کردید بهتر بود....
از بانو امرداد بسی خوشمان آمد :53:
کمی کم به مبارزه ها پرداخته بودین، هیجان بیشتر باشه بهتره :5:
به نظرم اگه بهش بپردازید خیلی خوب بشه... مثلاً یه داستان بلند ازش بنویسید که هیجان بیشتری داشته باشه.....
دوست دارم راجع به جنگ بزرگ بیشتر بدونم.... :دی قصد ندارید از جنگ بزرگ داستان بنویسید؟
من تخصصی توی نقد ندارم ولی حس کردم زیاد روی دیالوگ هاتون فکر نکردید ....

یه سوال برام پیش اومده، مزدیسنا همین عقیده ی تولد دیو زاده ها رو دارن یا ابتکار خودتون بود؟
از چه منبعی استفاده کردید؟ آخه من عاشق این موضوعم:5:

دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه؛ ولی اگه رسید دوباره میام میگم ...........


   
milad.m, montazer1241241242, فسیل and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
montazer1241241242
(@montazer1241241242)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 9
 

Ida Lee;7834:

من خیلی دوستش داشتم....:53::53:
مخصوصاً این که از اعتقادات مزدیسنا استفاده کرده بودید....
نثرتون خوب بود..... ولی به نظرم به خاطر فضای داستان بهتر بود که از نثری که رد پایی از کهنگی توش بود، استفاده میکردید (امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشید:دی) نمیگم ادبی مینوشتید، میگم متناسب با فضای داستان مینوشتید....یا حداقل استفاده نکردید از واژه های خیلی امروزی استغاده نمیکردید؛ وقتی سیاوش گفت "رفقا" انگار با پتک زدن تو سرم! :40: چون بالاخره آدم از هر داستانی با توجه به فضاش انتظاراتی داره.... و این که به نظرم اگه زیاد از واژه های عربی ستفاده نمی کردید بهتر بود....
از بانو امرداد بسی خوشمان آمد :53:
کمی کم به مبارزه ها پرداخته بودین، هیجان بیشتر باشه بهتره :5:
به نظرم اگه بهش بپردازید خیلی خوب بشه... مثلاً یه داستان بلند ازش بنویسید که هیجان بیشتری داشته باشه.....
دوست دارم راجع به جنگ بزرگ بیشتر بدونم.... :دی قصد ندارید از جنگ بزرگ داستان بنویسید؟
من تخصصی توی نقد ندارم ولی حس کردم زیاد روی دیالوگ هاتون فکر نکردید ....

یه سوال برام پیش اومده، مزدیسنا همین عقیده ی تولد دیو زاده ها رو دارن یا ابتکار خودتون بود؟
از چه منبعی استفاده کردید؟ آخه من عاشق این موضوعم:5:

دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه؛ ولی اگه رسید دوباره میام میگم ...........

مرسی بابت نظرتون! خوشحالم که خوشتون اومده! در مورد استفاده نکردن از کلمات عربی و کهنگی دادن به داستان خیلی حرفه ای نیستم!
مزدیستا اعتقاد داره که اهریمن و اهورا مزدا جنیگدن و پس از اون به یه صلح تن دادن که الان داخل اون صلیحم که هر کدوم کار خودشو می کنه ولی مستقیم باهم نمی جنگن و در اخر الزمان سوشیانس میاد و تمام انسانها هدایت میشن و اهریمن شکست می خوره!
اهریمن زاده ها ایده خودم بود! مزدیستا چنین اعتقادی نداره!
در مورد دیالگو ها، سعی کردم اگه خودمو بزارم جای شخصیت اگه اونجا بودم چی می گفتم! البته خیلی روی این داستان فکر نکردم!
خب، منبعم ویکی پیدیا بود! خخخ هیچ منبع دیگه ای که در دسترسم باشه پیدا نکردم!
از جنگ بزرگ قرار نیست داستان بنویسم، اما بچه های زندگی پیشتازخیلی اسرار داشتن که این داستان یه پایه باشه برای یه فانتزی ایرانی! خودم خیلی موافق نیستم چون واقعا در حدی نیستم که بخوای یه داستان بلند اونم بر اساس اعتقاداتی که هنوز خیلیا بهشون اعتقاد دارن بنویسم! ولی چون بیش از حد اسرار کردن فرستادمشون دنبال نخود سیاه! گفتم برام منابع گیر بیارن اگه به اندازه ای منابع جور شد که میشد داستان نوشت می نویسم! اگه کتابی شروع بشه اینجا هم می زارمش!
بازم ممنون بابات نظر!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یه نکته که یادم رفت! داخل جنگ اهریمن و اوراه مزدا انسانها دخالتی نداشتن من انسانها رو قاطی کردم!


   
milad.m and ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1560
 

سلام
جالب بود وا قعا خیلی خوب استفاده شده بود از فضا
جنگش رو دوست داشتم
دلم میخواست بیشتر بخونم اما تموم شد:47:
لذت بردم یه سوال برای منابع اسطوره ای از چه کتابی استفاده میکنید؟من یه مدته دنبال یه چیزی هستم که اسطوره های قدیمی رو بهتر بهم معرفی کنه اگر منبعی داری ممنون میشم به منم بگید


   
milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 587
 

َAjam;7900:
مرسی بابت نظرتون! خوشحالم که خوشتون اومده! در مورد استفاده نکردن از کلمات عربی و کهنگی دادن به داستان خیلی حرفه ای نیستم!
مزدیستا اعتقاد داره که اهریمن و اهورا مزدا جنیگدن و پس از اون به یه صلح تن دادن که الان داخل اون صلیحم که هر کدوم کار خودشو می کنه ولی مستقیم باهم نمی جنگن و در اخر الزمان سوشیانس میاد و تمام انسانها هدایت میشن و اهریمن شکست می خوره! اهریمن زاده ها ایده خودم بود! مزدیستا چنین اعتقادی نداره!
در مورد دیالگو ها، سعی کردم اگه خودمو بزارم جای شخصیت اگه اونجا بودم چی می گفتم! البته خیلی روی این داستان فکر نکردم!
خب، منبعم ویکی پیدیا بود! خخخ هیچ منبع دیگه ای که در دسترسم باشه پیدا نکردم!
از جنگ بزرگ قرار نیست داستان بنویسم، اما بچه های زندگی پیشتازخیلی اسرار داشتن که این داستان یه پایه باشه برای یه فانتزی ایرانی! خودم خیلی موافق نیستم چون واقعا در حدی نیستم که بخوای یه داستان بلند اونم بر اساس اعتقاداتی که هنوز خیلیا بهشون اعتقاد دارن بنویسم! ولی چون بیش از حد اسرار کردن فرستادمشون دنبال نخود سیاه! گفتم برام منابع گیر بیارن اگه به اندازه ای منابع جور شد که میشد داستان نوشت می نویسم! اگه کتابی شروع بشه اینجا هم می زارمش!
بازم ممنون بابات نظر!
یه نکته که یادم رفت! داخل جنگ اهریمن و اوراه مزدا انسانها دخالتی نداشتن من انسانها رو قاطی کردم!

"اصیل نوشتن" زیاد سخت نیست، فقط باید بخواید... می دونم نمی شه سره نوشت، ولی خب خواستن توانستنه....
داستان آفرینش به اعتقاد مزدیسنا رو خوندم و واقعاً دوست داشتم...
ایده ی جالبی بود، خوشم اومد....
حرف تون درسته ولی می تونید همون چیزی که به نظرتون درسته رو با زبانی بهتر بگید... با این که در حدی نیستم که کسی رو راهنمایی کنم ولی بهتون توصیه می کنم هر چند وقت یک بار داستان هاتون رو دوباره بخونید؛ و این واقعاً توی بهتر کردن داستان هام و دیدن کاستی های پیشین متن موثر بوده؛ چون آدم لحظه به لحظه تغییر می کنه و متعاقب اون تفکرات و قلمش.....
حالا واقعاً رفتن پی نخود سیاه؟! :71: لطفاً اگه منابع خوبی گیرتون اومد من رو در جریان بذارید....:1:
اگه یه زمانی خواستید به داستان تون بپردازید، به نظرم بهتره از مشاوره ی یک مزدیسنای عزیز بهره ببرید، توی فــیســبــوک گروه های مخصوص مزدیسناها هست که البته چون توی گفتارشون زیاد از واژه های عربی استفاده نمی کنن برای تمرین اصیل نوشتن خوبه....:1:
خواهش می کنم، کمک کردن به دیگران یه وظیفه ی قلبیه... :1:


   
milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
montazer1241241242
(@montazer1241241242)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 9
 

proti;7909:
سلام
جالب بود وا قعا خیلی خوب استفاده شده بود از فضا
جنگش رو دوست داشتم
دلم میخواست بیشتر بخونم اما تموم شد:47:
لذت بردم یه سوال برای منابع اسطوره ای از چه کتابی استفاده میکنید؟من یه مدته دنبال یه چیزی هستم که اسطوره های قدیمی رو بهتر بهم معرفی کنه اگر منبعی داری ممنون میشم به منم بگید

تنها مبعی که پیدا کردم ویکی پدیا بود! ( هر وقت یک میپرسه منبعت چی بوده میگم ویکی پدیا کلی خجالت میکشم!) شاید چندتا منبع دستم برسه اگه رسید حتما خبرتون می کنم!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Ida Lee;7917:
"اصیل نوشتن" زیاد سخت نیست، فقط باید بخواید... می دونم نمی شه سره نوشت، ولی خب خواستن توانستنه....
داستان آفرینش به اعتقاد مزدیسنا رو خوندم و واقعاً دوست داشتم...
ایده ی جالبی بود، خوشم اومد....
حرف تون درسته ولی می تونید همون چیزی که به نظرتون درسته رو با زبانی بهتر بگید... با این که در حدی نیستم که کسی رو راهنمایی کنم ولی بهتون توصیه می کنم هر چند وقت یک بار داستان هاتون رو دوباره بخونید؛ و این واقعاً توی بهتر کردن داستان هام و دیدن کاستی های پیشین متن موثر بوده؛ چون آدم لحظه به لحظه تغییر می کنه و متعاقب اون تفکرات و قلمش.....
حالا واقعاً رفتن پی نخود سیاه؟! :71: لطفاً اگه منابع خوبی گیرتون اومد من رو در جریان بذارید....:1:
اگه یه زمانی خواستید به داستان تون بپردازید، به نظرم بهتره از مشاوره ی یک مزدیسنای عزیز بهره ببرید، توی فــیســبــوک گروه های مخصوص مزدیسناها هست که البته چون توی گفتارشون زیاد از واژه های عربی استفاده نمی کنن برای تمرین اصیل نوشتن خوبه....:1:
خواهش می کنم، کمک کردن به دیگران یه وظیفه ی قلبیه... :1:

خب من داستانامو می خونم، بارها و بارها یه داستانم که می نویسم قبل از این که بزارمش چند بار می خونشم و اصلاحش می کنم! اگه داستانای قبلی منو بخونین می فهمین چقدر فرق کرده قلمم! در کل من تازه کارم! خیلی تازه کار کلا یکی دو ساله وارد دنیای کتاب خوندن و فانتزی و اینا شدم! قبلشو نپرس بچه خیلی بدی بودم! 8 تا کتاب نوشتم در طول چهار ماه! اینم اخریش بود! خیلی جدی نگیرینم!
بازم ممنون بابت راهنماییتون!


   
milad.m, ida7lee2 and proti reacted
پاسخنقل‌قول
ida7lee2
(@ida7lee2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 587
 

َajam;7921:
خب من داستانامو می خونم، بارها و بارها یه داستانم که می نویسم قبل از این که بزارمش چند بار می خونشم و اصلاحش می کنم! اگه داستانای قبلی منو بخونین می فهمین چقدر فرق کرده قلمم! در کل من تازه کارم! خیلی تازه کار کلا یکی دو ساله وارد دنیای کتاب خوندن و فانتزی و اینا شدم! قبلشو نپرس بچه خیلی بدی بودم! 8 تا کتاب نوشتم در طول چهار ماه! اینم اخریش بود! خیلی جدی نگیرینم!
بازم ممنون بابت راهنماییتون!

من داستان های قبلی تونو نخوندم....
8 تا کتاب یا داستان؟! من یکی از داستان هامو تو 2 سال نوشتم! :دی تازه زیاد هم روش کار نکردم...
خود منم تازه چند ماهه فانتزی می خونم....
خوب نیست بگین "خیلی جدی نگیرینم" برای خودتون و نوشته تون ارزش قائل بشید تا بقیه هم ارزش بذارن.... :1:


   
پاسخنقل‌قول
montazer1241241242
(@montazer1241241242)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 9
 

Ida Lee;8130:
من داستان های قبلی تونو نخوندم....
8 تا کتاب یا داستان؟! من یکی از داستان هامو تو 2 سال نوشتم! :دی تازه زیاد هم روش کار نکردم...
خود منم تازه چند ماهه فانتزی می خونم....
خوب نیست بگین "خیلی جدی نگیرینم" برای خودتون و نوشته تون ارزش قائل بشید تا بقیه هم ارزش بذارن.... :1:

8 تا داستان! داستانای قبلیمو توی این سایت نذاشتم!
شکست نفسی کردم بابا!


   
milad.m and ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
soren.kt2342
(@soren-kt2342)
Prominent Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 415
 

همین الان خوندمش
داستان جالبی بود
پتانسیل داستان بلند شدن رو هم داشت ولی همینطوری هم عالی بود
جالب بود و اطلاعات مهمی رو به من داد
مخصوصا اینکه الان دارم یه داستان مینویسم که به همچین اطلاعاتی نیاز داره
خوب بود


   
پاسخنقل‌قول
mehr
 mehr
(@mehr)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 839
 

بالا بیاد تاپیک! خوبه!


   
پاسخنقل‌قول
ashvazd2
(@ashvazd2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 67
 

داستان خوبی بود با تشکر بابت زحماتی که میکشی


   
پاسخنقل‌قول
اشتراک: