|
خلاصه داستان :
|
کتاب خوبیه از نظر موضوع و فضا سازی داستان خیلی خوبه فقط در بعضی موارد اگه قبل از اینکه فصل بدی خودت یه بار از نگاه خواننده بخونش اینطور کمبود های داستان رو میفهمی
من به عنوان شاگرد شما این پیشنهاد رو کردم چون تازه نویسندگی کردم گفتم
با توجه به این که ویرایشگر خوبی نبودم این همه تشکر لازم نبود . در کل ممنون
حتی اگر یک کلمه از داستان رو ویرایش کردی باشی حق داستان بر گردنت و باید تشکر بشه:دی و اینقدر هم اعتراض نکن به جاش توی ویراش کلی تلافی می کنم خوبه؟:دی
درود
کتاب زیبایی است اما خیلی وقته منتظر فصل 12 هستیم یعنی امیدی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امید همیشه هست البته اگر بشه پیداش کرد:دی
هیییییییییییییی
وارییییییییییییییییییییییییییی
شما نویسنده ها دوست دارین خواننده هاتونو جون مرگ کنین......................
هیییییییییی روزگاراقا من با اپلود بوی مشکل دارم..........اهه
اگر فصلی رو ویزی نخوندی بگو اپ کنم که توی اپلود بوی آپ شده. ما نویسنده ها دوست نداریم جون مرگ کنیم :13: ما عاشقشیم:دی
حسین میخواد چند تا فصل بده !!!:4654980460722281494
سال تحویل شد چند تا فصل دادی دادی ندادی از سر در سایت آویزون میشی:1e9ca045845bf68fcb9این دیگه آخرین فرصتته !!:15s:
حداکثر 3 تا فصل، حداقل 2 تا فصل!:دی
من تا 13 به در تو سایتم و منتظر برای آویزون شدن:دیما فرصت نمی گیریم، ما فرصت رو بدست میاریم، پس فرصت تراشی نکن:25::دی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
ویزی بیا اینام لینک های دانلود فصولی که گفتی نمی تونی دان کنی.
فصل 7 یکم حجمش زیاد شد دیگه ببخشید.
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
کتاب خوبیه از نظر موضوع و فضا سازی داستان خیلی خوبه فقط در بعضی موارد اگه قبل از اینکه فصل بدی خودت یه بار از نگاه خواننده بخونش اینطور کمبود های داستان رو میفهمی
من به عنوان شاگرد شما این پیشنهاد رو کردم چون تازه نویسندگی کردم گفتم
مشکل که زیاد داره. خودم خوندم که دارم اینو میگم. یعنی اینقدر زیاده خودم می تونم واسه خودم یه کتاب نقد بنویسم ولی خوب تو فصول جدید سعی می کنم مشکلات رو به شدت کم کنم و در ویرایش کلی 93% رو از بین می بریم.
نویسندگی هم تازه یا قدیمی نداره، تجربه شخصی که حرف اول رو میزنه :67:
بالاخره بعد از قرنـــــــــــــــــی
خوب ولی خوبه ما به همینشم راضی ایم
ولی همونطور که گفتی باید حتما چند تا فصل جدید بدی برای عید.
___________
یه چیزی من یه مشکل خیلـــــــــی بزرگ با سن آریا داشتم و دارم
نمیدونم این نظر خودم ولی خیلی غیر عادیه سن 7 سالگی انقدر مثل بزرگا فکر کنه و یه جورایی رفتارهایی که توی داستان از اریا و اون هم گروهیش بود به یه بچه 7 ساله نمیخورد
درسته که اینا مال ذهنه و باید تجسم کرد ولی خوب من با این تجسم سنه خیلی مشکل داشتم
میدونی...
نمیشه، یه جورایی معمولا از سن 1.5 سالگی تازه میتونن حرف بزنن،اون وقت اریا میتونه از اون زمان بنویسه.!
بالاخره بعد از قرنـــــــــــــــــی
خوب ولی خوبه ما به همینشم راضی ایم
ولی همونطور که گفتی باید حتما چند تا فصل جدید بدی برای عید.
___________
یه چیزی من یه مشکل خیلـــــــــی بزرگ با سن آریا داشتم و دارم
نمیدونم این نظر خودم ولی خیلی غیر عادیه سن 7 سالگی انقدر مثل بزرگا فکر کنه و یه جورایی رفتارهایی که توی داستان از اریا و اون هم گروهیش بود به یه بچه 7 ساله نمیخورد
درسته که اینا مال ذهنه و باید تجسم کرد ولی خوب من با این تجسم سنه خیلی مشکل داشتم
میدونی...
نمیشه، یه جورایی معمولا از سن 1.5 سالگی تازه میتونن حرف بزنن،اون وقت اریا میتونه از اون زمان بنویسه.!
:دی
این فانتزی نویسی عصر جدیده:دی
تو این دوره، کاراکترای هشت ماهه هم عصای جادو دست می گیرن! خیال پردازیه دیه خواهرم سن مهم نی:دی
بیخود یعنی چی داستان ادامه پیدا نمیکنه .....شورشو در آوردین ها
همشون شدن سینا.......حالا از همه صفات خوب سینا(البته فکر کنم یکی دوتا باشه)باید اینو یاد بگیری داستان میدی باید تا ته بدی تازه این سینا معلوم نیست سفیر رو ادامه بده
یعنی امیدم برای جلد بعدی سفیر زیر صفره ها
سینا دارم اینا رو به تو میگم مرد به خودت بیا.....آی ملت..........
اوفففف .....
دیوونه کردین مارو زود یه داستان 4000 صفحه بدین داستان ندارم بخونم...آی ملت...دارم جوونایه ملت رو وق مرگ میکنن.....کجایی دموکراسی...کجایی آزادی.....
وقتی این پست رو گذاشتین من رفتم دوباره اون رو از اول خوندم:43:
خیلی قشنگ بود.:8:
ولی خوب برای بار هزارم حرص منو در آورد از اینکه داستان نصفس:102:
تازه این چه جایی بود داستان رو تموم کردی؟؟؟؟
خیلی بد توی خماری می ذارین ادمو:20:
واقعا که...:23:
:kl:
من برای عید حتما فصل میخواماااا:qw:
.
.
.
.
.
.
.
:1:با تشکر از این که قراره فصل بدین:g:
اول میخواستم داستان رو نقد کنم:26:
ولی گفتم کسی که تو کاره خودش ایراده نباید از کس دیگه ای ایراد بگیره:bc3:
فصل فصله خوبی بود ولی میشد بهترم شه :ss:منظورم نگارششه که گفتی واسه ویرایشی چیزی نگو:0205:
درکل دو تا سوال واسم پپیش اومده که یکیش رو الان می پرسم !
اقا چرا حتی یه دونه استاد زن تو این داستانت یافت نمی شه؟:qw:همه چرا مردن؟ DD
یه سوال دیگه هم دارم باشه فصله بعد رو دادی میپرسم !
اول میخواستم داستان رو نقد کنم:26:
ولی گفتم کسی که تو کاره خودش ایراده نباید از کس دیگه ای ایراد بگیره:bc3:
فصل فصله خوبی بود ولی میشد بهترم شه :ss:منظورم نگارششه که گفتی واسه ویرایشی چیزی نگو:0205:
درکل دو تا سوال واسم پپیش اومده که یکیش رو الان می پرسم !
اقا چرا حتی یه دونه استاد زن تو این داستانت یافت نمی شه؟:qw:همه چرا مردن؟ DD
یه سوال دیگه هم دارم باشه فصله بعد رو دادی میپرسم !
محمد من اینکار رو فقط به خاطر تو کردم. خودت ایده جداسازی چت روم دخترونه و پسرونه دادی منم ایده مکمل اون رو یعنی جداسازی استادهای مردونه از زنونه رو دادم:bc3:پس الکی نگرد شده برای تو فصل جدا بنویسم استاد زن نمی زارم:bc3:
//
//
//
//
//
//
حالا گریه نکن:bc3:
///
///
///
شوخی کردم... استاد زن!... بزار فکر کنم یه جایی بیارمش بزنه همه رو له کنه:0205:اگر استاد های زن رو ضعیف کنم منو خانومای سایت به دلیل رعایت نشدن حق زن توی دنیای مجازی اعدام می کنن:0205:
این فصلم خوندم خیلی قشنگ بود.:vv1:
فقط یه نکته ضریفی باقی میمونه آریا نباید فکر اون آدمایی که مارکوس کشته رو میکرد.:(s1734):
همچین یهو رفت درمانش کرد انگار یارو قدیس نه یه قاتل خطرناک میدونم من درحدی نیستم که ایراد بگیرما ولی بهتر نبود لائقل یه کاری باهاش میکرد.:6c6b50ddc483acf3abd
این فصلم خوندم خیلی قشنگ بود.:vv1:
فقط یه نکته ضریفی باقی میمونه آریا نباید فکر اون آدمایی که مارکوس کشته رو میکرد.:(s1734):
همچین یهو رفت درمانش کرد انگار یارو قدیس نه یه قاتل خطرناک میدونم من درحدی نیستم که ایراد بگیرما ولی بهتر نبود لائقل یه کاری باهاش میکرد.:6c6b50ddc483acf3abd
می تونم بگم آریا این کار رو به خاطر جانی کرد و به خاطر اینکه دوستش بود.اما مطمئنا من اینو نمی گم چون عملا دارم از اریا یک فرشته می سازم!
نظر من اینه که بچه ها آریا رو بسیار دست کم گرفتن، در انتهای جلد 2 همه چیز روشن می شه اما می خوام الان یک راهنمایی کنم تا یکم روند داستان دستتون بیاد.
توی یکی از بخش های اولیه داستان گفته بودم:آریا نقشه های زیاد و بسیار بزرگی در سر داشت،نقشه در نقشه!
به علاوه شما فکر می کنید یک نابغه مثل آریا فقط از روی چیز هایی که می دونه باید بررسی شه یا کار هایی که می کنه؟
در هر حال یکمی زیادی راهنمایی کردم و کار هایی که آریا می کنه به شدت پیچیده است پس شما هم سعی کنید یکم کار ها رو پیچیده در نظر بگیرید و زوایای دیگه قضیه رو هم ببینید چون بیشتر کمکتون می کنه.:19:
مگه قرار نبود این فصلو که دادین تاریخ ارائه فصل بعدم تایین کنین پس چیشد.:bl6:
وقتی این طور ی تاریخ دقیقش دست آدم نیست صبر کردن یکم سخت میشه موافق نیستین عایا!!!!!!!!!!!!!!!؟:0076:
فعلا باید صبر کنید، فصل چهارده هنوز نصفش رو ننوشتم ولی اگر شد سعی می کنم 13-14 هم بزارم، البته قول نمی دم برای همین نگفتم هیچی به علاوه داستن هنوز ویراش نشده.
salam man bade gharni to khone net gereftam agha mage fasle badi 7farvardin nabod? bad gholi aya
گذاشتم که! لینکش زیر اون جدول هست.روی متن قرمز زیرم کلیک کنی دانلود میشه.مبارک باشه، می فهمم تا قبل از گرفتنش آدم اصلا نمی تونه زندگی کنه! خودم کشیدم درکت می کنم.:65:
می تونم بگم آریا این کار رو به خاطر جانی کرد و به خاطر اینکه دوستش بود.اما مطمئنا من اینو نمی گم چون عملا دارم از اریا یک فرشته می سازم!
نظر من اینه که بچه ها آریا رو بسیار دست کم گرفتن، در انتهای جلد 2 همه چیز روشن می شه اما می خوام الان یک راهنمایی کنم تا یکم روند داستان دستتون بیاد.توی یکی از بخش های اولیه داستان گفته بودم:آریا نقشه های زیاد و بسیار بزرگی در سر داشت،نقشه در نقشه!
به علاوه شما فکر می کنید یک نابغه مثل آریا فقط از روی چیز هایی که می دونه باید بررسی شه یا کار هایی که می کنه؟
در هر حال یکمی زیادی راهنمایی کردم و کار هایی که آریا می کنه به شدت پیچیده است پس شما هم سعی کنید یکم کار ها رو پیچیده در نظر بگیرید و زوایای دیگه قضیه رو هم ببینید چون بیشتر کمکتون می کنه.:19:
یعنی با این احتساب ممکنه آریا فقط درمان نکرده باشه بدن رو
یه کاری هم باهاش کرده باشه؟
داستانت خیلی قشنگه و خوبیش اینه که داستان سریع پیش میره ولی خوب اگه بتونی یه مقدار از قدرت واقعی اعصا و ماهیتش شرح بدی جالب تر هم میشه یا به طوری که یکی از رازهای مهم قدرتش که درباره حقیقت شمشیر یا حقیقت اعصا هستش برای عموم افراد داستان مشخص بشه داستان را خیلی جالب تر میکنه
و در مورد داستان من که میگم خود اریا از اول به مارکوس حمله کرده چون فقط مخ خودش میکشه که از اون همه نگهبان و ... بتونه داخل اتاق نفوذ کنه و بعدشم خیلی راحت قبول کرد پدر جانی را درمان کنه
میگم اقا این داستانو همینجوریشم بدون ویراش بزاری ما قبول داریم بعد بدبن ویرایشش کنن خواهشا ما را زیاد منتظر نزارین و امیدوارم این داستانو زود تموم نکنی چون خیلی میتونه پیشرفت کنه